مهرداد شیبانی
هنوز مرکب فرمایشات رئیس جمهور خدائی خشک نشده بود که تق “بزرگترین پیروزی صدسال اخیر مردم ایران” در آمد، و جناب آقای دکتر که سردار ذوالقدر را هم به دلیل اختلاف نظر رد و دارد زیر پای وزیر کشور و رئیس یانک مرکزیش را هم می روبد، تا لابد “نامحرمان” مورد نظر مصباح یزدی را از بدنه دولت براند؛ “گام مثبت” را جانشین ”پیروزی قرن” کرد.
حسن روحانی آب پاکی را روی دست رئیس جمهور مقدس ریخت و به زبان “آخوندی” گفت که او در اوج ماجراها محلی از اعراب نداشته و از هیچ چیز خبر ندارد. احمد توکلی نصیحتش کرد که اعلامیه سازمان های امنیتی آمریکا نمی تواند از “پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی” بزرگتر باشد.
مجلس از وزیر خارجه اش پرسید که چگونه “رئیس جمهور خود، خود را به اجلاسی دعوت کرده است که در آن سخن بر سر مالکیت سه جزیره ایرانی است؟”
صادق زیبا کلام در روزنامه اعتماد ملی ـ که دارد به سرعت راهش را به بهانه تند روی از “جبهه مشارکت” جدا می کند که “سهم” خود را در قدرت بگیرد ـ نوشت:” اگر کسی سخنان یا واکنش مقامات ارشد حکومت آمریکا، از جورج بوش گرفته تا کوندولیزا رایس و بالاخره رابرت گیتس وزیر دفاع آن کشور، در فردای انتشار گزارش مقامات ارشد اطلاعاتی آمریکا را مرور میکرد در شگفت میشد که رئیسجمهور محترم ایران چه نکتهای در این گزارش و انتشار آن دیدهاند که از آن به عنوان بزرگترین پیروزی ملت ایران در یکصد سال اخیر یاد کردند؟ جورج بوش اعلام داشت که این گزارش چیزی را در خصوص استراتژی رویارویی آمریکا در قبال ایران تغییر نخواهد داد، چرا که مساله اصلی که غنیسازی است همچنان پابرجاست. رایس نیز به نوبه خود در ملاقاتش با لاوروف، همتای روسیاش در مسکو گفت که این گزارش سبب میشود تا واشنگتن مجبور شود بر اصرارش به قدرتهای دیگر که چندان موافق تحریمهای جدیدتر علیه ایران نیستند بیفزاید. و بالاخره رابرت گیتس در کنفرانس امنیتی روز شنبه دربحرین (17 آذر) کم مانده بود تا رسما به ایران اعلان جنگ دهد. »
در حالیکه همه چیز حکایت از جدی بودن عزم و اراده آمریکا علیه برنامه هستهای مامینماید، اعلام این نظر از سوی احمدینژاد که گزارش را بزرگترین پیروزی یکصد سال اخیر ایران خواند، همچنان در پردهای از ابهام باقی میماند.
و رئیس جمهور با کمال خونسردی حرفش راپس گرفت. به نوشته سایت بی بی سی: “آقای احمدی نژاد، امروز سه شنبه، بیستم آذر در یک کنفرانس خبری با خبرنگاران در تهران، انتشار گزارش اطلاعاتی آمریکا درباره برنامه هسته ای ایران را «یک گام مثبت و رو به جلو» دانست و افزود که با یکی دو گام دیگر، شرایط کامل خواهد شد و پیچیدگی ها از میان خواهد رفت و راه برای تعامل میان طرفین باز خواهد شد.”
آمریکا هم که به هدفش از انتشار بیانیه اطلاعاتی رسیده بود، بلافاصله از زبان گوردون جانرو سخنگوی کاخ سفید، جواب داد: “ما کاملا با رئیس جمهور ایران همعقیده ایم که باید یکی دو گام دیگر برای حل مسائل موجود برداشته شود. چطور است با غنی سازی اورانیوم از سوی ایران شروع کنیم؟”
حسن روحانی که مرتب گام های بلندتری علیه احمدی نژاد بر می دارد و آتش انتقاد از او را تیزتر می کند، از روزهائی سخن گفت که ایران در خطر حمله آمریکا بود، نفس در سینه “مقامات مردمی نظام مقدس جمهوری اسلامی” حبس شد و مردم در بی خبری کامل ماندند تا امروز: “آنها که امروز از کنار گود صحبت می کنند [احمدی نژاد] نمی دانند فضای سال 82 چگونه بود. سال 82 زمانی بود که امریکا بر افغانستان و عراق پیروز شده و در اندیشه حمله به ایران بود. ناگهان باکشف مساله نطنز و سپس آلودگی سطح بالا به وسیله آژانس، سروصدای زیادی ایجاد شد. تمام تلاش این بود که پرونده ما را به شورای امنیت بفرستند و بلافاصله تحریم و سپس حمله نظامی را شروع کنند. تمام اقتصاد کشور قفل و نفسها در سینه ها حبس شده بود.“
و توضیح داد که با “سیاست” هم جلوی حمله گرفته شد و هم غنی سازی ادامه یافت، و این در دولت فخیمه محمدخاتمی بود که این هفته به دانشگاه تهران رفت. دانشجویان که از احمدی نژاد باشعار “مرگ بر دیکتاتور” استقبال کرده بودند، با شعار “منجی” به پیشوازش رفتند. آنها سخنان خاتمی را از یاد برده بودند که در اوج قدرت سخن مشهور برتولت برشت را بر زبان رانده بود:” بیچاره ملتی که به قهرمان نیاز دارد.“
خاتمی اعتراض دانشجوئی راکه فریاد کشید: “شما در هشت سال ریاست جمهوری خودکاری نکردید” رابی جواب گذاشت و به “حرف درمانی” ادامه داد: “مردم می خواهند به کسانی که مورد توجهشان هستند رأی دهند. چه حق داریم به جای مردم تصمیم بگیریم و کسانی که مورد تأئید مردم هستند را از آنجا که صلاحیتشان برای شش یا 12 نفر احراز نشده ردصلاحیت کنیم. چقدر باید به مردم بیاعتنا باشیم که بگوئیم اکثریت اشتباه میکند و چهار نفر درست میگویند.“
سخن طبق معمول در پرده بود تابه قداست شورای نگهبان لطمه ای نرسد. دکتر ابراهیم یزدی بود که بازتر گفت: ”تاریخ دهه اول جمهوری اسلامی را مرور کنید وببینید آقای خمینی به چه کسانی «تشر» زد!خمینی اجازه نداد 4- 5 پیرمرد برای سرنوشت کشور تصمیم بگیرند.“
و یکی از این پیرمردها ـ احمد جنتی- که در کهنسالی هم دست از “ قدرت” بر نمی دارد، این هفته خبر داد که در گزینش کسانی که باید مردم به آنها رای بدهند: “اصل بر برائت نیست.” یعنی همه مردم ایرhن متهمند، الااینکه آن چند تا پیرمرد تائیدشان کنند.
مردمی که حتی باید طبق نظر این “پیرمردها” لباس بپوشند و این هفته از زبان سردار رادان “دستور العمل زمستانی” را بگیرند.
سردار رادان که از سردار احمدی مقدم ـ باجناق احمدی نژاد ـ دستور می گیرد تا همه مردان را به ظاهر زیبای رئیس جمهور بیاراید و همه زنان را جامه زینبی “پروین خانم” همشیره مکرمه محمود خان بپوشاند؛ درست مانند یک فرمانده پلیس پایتختی عربی گفت: “استفاده از پوتینهای بلند، کلاه بدون مقنعه یا روسری، پوشیدن پالتو یا کاپشن کوتاه بدون مانتو، لباسهای تنگ و چسبان به جای مانتوهای مناسب از جمله مصادیق بدپوششی در فصل زمستان است.“
خبرنگاری پرسید: “چندی پیش رییس عقیدتی سیاسی ناجا اعلام کرد که در برخورد با نوع پوشش، شرع مدنظر قرار میگیرد، نه عرف! بر این اساس استفاده از پوتینهای بلند چه تناقضی با احکام شرعی دارد؟”
سردار رادان پاسخ داد: “پوتین بر روی شلوار از لحاظ شرعی نوعی تبرج به شمار میرود و بر این اساس با توجه به اینکه تبرج از مصادیق بد پوششی است، با این قبیل موارد نیز برخورد خواهد شد، چراکه برای نمونه قرار گرفتن چکمه بر روی شلوار به دلیل نشان دادن بخشی از برجستگیهای بدن از مصادیق شرع است و تبرج به حساب میآید.“
طباطبایی نماینده روحانی ایذه اول “تبرج” راتعریف کرد: “تبرج به معنای خود نمائی است.” و بعد توضیح داد: “نحوه برخورد نیروی انتظامی در طرح امنیت اجتماعی با خانم ها با شرع اسلام منافات دارد…“
رهبر نماینده اصفهان و از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: “پوشیدن چکمه زننده نبوده و حکم خودنمایی هم ندارد.“
میرتاج الدینی از روحانیون اصولگرای مجلس هم این نکته را به مسوولان نیروی انتظامی یادآوری کرد که این “علما” هستند که باید مصادیق تبرج را بگویند “نیروی انتظامی تنها اجراکننده است.“
و در حالیکه ملت شریف ایران در حال قورت دادن “تبرج” بودند، اتحادیه اروپا اعلام کرد: “وضعیت حقوق بشر در ایران وخیم تر از دو سال پیش است.“
بانک مرکزی که رئیسش بخاطر همین اطلاع رسانی ها در معرض برکناری است رسما خبر داد: “نرخ تورم به بیست درصد نزدیک شد.“
کاظم دارابی تروریست معروف و از عاملان ترور میکونوس با آرایش ولباس عربی وارد تهران شد و مورداستقبال رسمی قرار گرفت. او که می گفت بخاطر داشتن زن عرب بالهجه عربی فارسی را حرف می زند، قول داد کتابی در باره نقض حقوق بشر در اروپا بنویسد و البته به زبان آلمانی.
شاید این اوضاع و احوال سبب شد که حسن روحانی یاد نفس در سینه حبس شدن سال 82 بیافتد و هاشمی رفسنجانی بگوید: “دیگر اصولگرا، اصلاح طلب و میانه رو مطرح نیست. همه ما در یک کشتی نشسته ایم و در یک اقیانوس متلاطم حرکت می کنیم.“
محسن آرمین برای نجات این کشتی که از نظر او نامش “نظام” است، طرح مصالحه احزاب اصلاح طلب و اصولگراً را ارائه کرد و علی لاریجانی خواستار تشکیل “دولت وحدت ملی ” شد.
او در روزهائی که پیش نویس قطعنامه سوم در شورای امنیت مطرح است، حرف هفته گذشته رئیس سابقش احمدی نژاد را ـ با اندکی تعدیل ـ تکرار کرد: “فضا برای صدور قطعنامه سوم وجود ندارد.“
هفته سوم پائیز 1386 به پایان می رسد. کشتی سرنوشت ایران به ناخدائی 4-5 پیرمرد که گرفتارپیاده کردن” تبرج” اند در اقیانوس متلاطم در حرکت است.
وما سخت نگران ایران عزیزمان، این پرسش صادق زیبا کلام را تکرار می کنیم: “حکایت دموکراسی، حکایت جالبی است. چقدر احتمال دارد که روزی روزگاری در ایران، مقامات اطلاعاتی ایران گزارشی را منتشر نمایند که 180 درجه خلاف اعتقاد حکومت باشد؟”
و این سخن حسن روحانی را برابر خودش ودیگرانی که همراه او “نظام” را بر ایران ارجح می دارند، می گذاریم: “این یک اصل است که حق هرگز مخفی نمیماند و باطل یک دورانی دارد و در نهایت حق آشکار میشود.“
و روزی که حق آشکار شود، پیران لب گور قدرت زمانه را دراختیار نخواهند داشت. همه ما همراه “ژاله اصفهانی” که این هفته در غربت بارانی لندن به خاک و خاکستر پوست، ترانه مشهور “دلم می خواهد به اصفهان برگردم” را خواهیم خواند و بر خاک سرزمین پدری بوسه خواهیم زد.