گلدن گلوب و جنتی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

بگشائید درها را ، بچرخانید سرها را.” اصولا این آغاز را برای سلطان صاحبقران دوست دارم. کلی کار شده تا آن حس و تحرک شور و غوغا را در کلماتی منظم برساند. کار مرحوم علی حاتمی است و احتمالا سایه دست مسعود بهنود در آن وجود دارد و همین را دوست دارم. زنده نماند حاتمی که ببیند بالاخره فیلم ایرانی هم تا پای اسکار رفته، ولی ما که زنده هستیم، برخلاف مسوولان قدرقدرت و قوی شوکت که اگر جایزه “ گوز نقره ای” نصیب محمدرضا شریفی نیا شده بود، الآن مملکت را خیابان به خیابان آذین بسته بودند. اصلا انگار نه انگار که پانزده سال است این رئیس و روسای مملکت آرزوی شان بود که سینمای ایران پشت در خانه عمواسکار برود. رضا کیانیان هم حرف بدی نزد، همین را گفت که “ چرا مقامات کشوری تبریک نمی گویند؟ کاری که فرهادی کرد یک افتخار ملی است.” البته باز نازش را بروم که استاد تبریکش را اول وقت گفت. خاتمی برای اصغر فرهادی پیام تبریک فرستاد. پسر خوب فوتبال یعنی عادل فردوسی پور هم در جریان برنامه نود پیروزی فرهادی را به مردم تبریک گفت. بچه ام باهوش و دقیق است. البته از آن وسط مسط ها، شمقدری هم یک پیامی در نیم سانتی متر دو روز بعد، منتشر کرد و پیروزی فرهادی را به او تبریک گفت. از همه مهم تر اینکه فیلم “ جدائی…” نامزد دریافت جایزه بفتا، جشنواره سینمای بریتانیا شد. احتمالا اگر گلدن گلاب را به فیلم اخراجی ها داده بودند، جنتی این هفته در نماز جمعه تهران تبریک پیروزی رزمندگان سینمای ایران را به این صورت بقول مهرشاد می گفت که “ در همین هفته….. جیغ نامعلوم…… ایران در دل …… جیغ هولناک از ته حنجره جنتی…. آمریکای جنایتکار جایزه گولگلگیلگولدون قلپلبلابلوب را……”

 

سردار علایی و حسین شین

چطور است رصد کنیم این ریزش نیروی روزانه امت شهیدپرور را که بطور اساسی جریان دارد. ریزش نیرو که می گویم نه به این معنی است که کسی نظرش عوض می شود، از من می پرسید می گویم که حداقل هفتاد درصد کسانی که خودشان را رسما طرفدار رهبری و ولایت معرفی می کنند، این کاره نیستند. مگر می شود آدمی هم شعور داشته باشد و قدرت فهم مسائل را داشته باشد، هم طرفدار ولایت فقیه باشد، آن هم ولایت خامنه ای. فعلا در دو روز گذشته عماد افروغ بخاطر گفتگوی تلویزیونی اش در مورد ولایت فقیه، سردار علایی بخاطر مقاله اش در روزنامه اطلاعات و عباس احمد آخوندی بخاطر مقاله اش در دفاع از هاشمی رفسنجانی در مورد دانشگاه آزاد مورد هجمه قبایل بوشمن که از بیت رهبری می شدند قرار گرفتند. فعلا هر سه تا زنده اند، کسی آنها را نخورده، ولی به نظرم اینقدر به آنها گیر می دهند که تا ته داستان بروند. شیوه ریزش نیرو در جمهوری اسلامی این است:

مرحله اول: صدا و سیما، یا یک روزنامه، یا یک مسجد یا هر جای دیگری از یکی از برادرانی که درس خوانده و یا سابقه خوبی دارد، دعوت می کند در یک مورد یک حرفی بزند، قبلا به او گفته می شود سعی کن به عنوان یک انسان ولایتی حرف منطقی بزنی.

مرحله دوم: چون اصولا انسان هایی که به نظر می آید هم ولایتی و هم منطقی هستند، معمولا منطقی هستند نه ولایتی، طرف شروع می کند به گفتن حرف هایی مثل افروغ یا سردار علایی یا جوانفکر یا مطهری یا عباس آخوندی یا یکی دیگر و بعد جمله اش می شود در دفاع از اصلاح طلبان یا مخالفت با رهبری. اگر گیر ندهند، مثل شعر علی معلم، موج رد می شود و کسی کاری نخواهد داشت، ولی معمولا گیر می دهند.

مرحله سوم: حسین شریعتمداری در عرض 24 ساعت سردار را به دزد، یار وفدار را به خائن جنایتکار، مبارز سلحشور را به خودفروخته مزدور، یار سابق امام را به نفوذی قدیمی نظام تبدیل کرده و چنان فحاشی می کند که اگر طرف دلش هم نخواهد که با حکومت جدی بجنگد، مجبور می شود این کار را بکند. در نتیجه از یک مخالف عادی پنهان یک دشمن جدی تولید آشکار ایجاد می شود.

مرحله چهارم: بلافاصله مسوولین کشور ارزیابی می کنند و می بینند حرف مثلا سردار علایی یا افروغ تا بیت همه مراجع و خانه همه رزمندگان سابق و دل مردم نفوذ کرده، به همین دلیل بلافاصله یک مطلب از قول او می نویسند که فلانی سرش به دیوار خورده بود، یا موز رفت زیر پاش یا شیر آب رفت توی چشمش و این حرف را زد وگرنه ایشان انقلابی و طرفدار ولایت است و تا حالا 73 بار خواسته خودش را برای رهبر آتش بزند، ولی آتش نشانی تهران مخالفت کرده و اصولا ایشان حرفی نزده و اگر هم زده غلط کرده و از این حرف ها.

مرحله پنجم: از آنجا که مملکت عزیز ما مدتی طولانی است که خرتوخر است، همزمان دو گروه مشغول به کار می شوند، یک گروه سعی می کنند سردار را قانع کنند که عاشق ولایت است، یک گروه دیگر اسنادی را افشا می کنند که نشان می دهد سردار از بچگی عامل استکبار بوده، گروه اول کار گروه دوم را ضایع می کنند و گروه دوم کار گروه اول را خراب می کنند، در نتیجه کار هر دو گروه خراب می شود و سردار هم اگر قبلا یک جمله از دهانش در رفته حالا دیگه تا تهش را می گوید. گروه اول و دوم هم به جان هم می افتند و شوخی شوخی یک عده از آنها خودشان طرفدار سردار می شوند.

مرحله ششم: به تدریج سردار و خاندانش و کلیه روابطش و افرادی که دوروبر او هستند، تغییر موضع می دهند و سردار می شود یک چهره ملی و یک قهرمان بزرگ. بعد اعلام می کنند که این سردار از بیست سال قبل مزدور بود و ما می دانستیم و منتظر امروز بودیم.

در همین راستا روزنامه اطلاعات اعلام کرد که “ مقاله سردار علایی بدون مطالعه چاپ شد.” وب سایت های حزب اللهی هم نوشتند که سردار علایی گفته “ تبعیت از ولایت امام و آیت الله خامنه ای را افتخار خود می دانم.” حسین شریعتمداری هم نوشت که یادداشت سردار علایی را به او دیکته کردند. سردار حسین علایی هم ادعای شریعتمداری مبنی بر اینکه یادداشت 19 دی روزنامه اطلاعات به وی دیکته شده را رد کرد. وی خطاب به او نوشت: “ این مقاله را من نوشته ام و دشمن و یا کسی آن را به من القا نکرده است. من از افرادی نیستم که دیکته دیگران را به صورت سفارشی بنویسم. متاسفانه بعضی دوست دارند هر مطلبی را نمی پسندند، کار دشمن و یا ضدانقلاب بدانند.” علایی افزود: “ بهتر است به شعور انسانها احترام گذاشته شود و افرادی را که مثل شما نمی اندیشند مهره یا شکار حریف نخوانید.” از آن طرف محمد تقی مصباح یزدی نیز در دیدار جمعی از فعالان سیاسی استان اصفهان در روز 26 دی گفت: “ تاثیر یادداشت 19 دی حسین علایی به اندازه ای بود که کار هیچ دشمن و کافر نمی توانست این قدر اثر داشته باشد.” فعلا آغوش ملت برای کلیه برادران، سرداران، وزرای سابق، سفرای فعلی، وکلای فعلی برای بازگشت به دامان مردم باز است. اصلا نگران نباشید، حداقل فردایش بچه های تان به شما افتخار می کنند و به سلام تان جواب می دهند. نمی شود مثل حداد عادل که هیچ کس از دوستان سابقش حاضر نیستند جواب سلامش را هم بدهند.

خبرگزاری تعزیه

نبوغ هر روز تتق می زند از جان این متفکران و نخبگان و دانشمندان غیرهسته ای. آدم نمی فهمد چطوری این چیزها به فکر موجوداتی مثل دکتر روازاده یا برادر وانفی پور که لامروت ها یکی شان هم اسم درست و حسابی ندارند، می رسد. حسن محمد باقر٬ مدیرعامل بنیاد تعزیه و هنرهای آیینی از تلاش این بنیاد به منظور راه‌اندازی “ خبرگزاری تعزیه” خبر داد. در همین راستا برخی اخبار خبرگزاری تعزیه که از ماه آینده منتشر خواهد شد، منتشر می کنیم:

امام حسین امسال نیز به شهادت رسید. به گفته خبرگزاری تعزیه، حسین بن علی، امام سوم شیعیان، روز عاشورای امسال نیز توسط عمر سعد و عبیدالله بن زیاد و شمربن ذی الجوشن به شهادت خواهد رسید. این خبرگزاری گفت: با مخالفت برخی از عاشقان اباعبدالله در خرم آباد، شورای امنیت این استان تصمیم گرفته است که برای اعلام همبستگی با امام حسین از کشتن ایشان به مدت سه سال خودداری کرده و شمربن ذی الجوشن را به انتقام خون وی بکشند. نادر شماره دوز، مجری نقش شمر گفت: من با افتخار تمام حاضرم امسال در راه امام کشته شوم. وی گفت: همسرم به دلیل اجرای این نقش از من طلاق گرفته و امیدوارم بعد از این اقدام دوباره به کانون گرم خانواده بازگردد.

یک علم هفت متری در تبریز ساخته شد. به دنبال تلاش دانشمندان رشته متالورژی صنایع سپاه پاسداران، پژوهشگران بسیج متالورژی موفق به ساخت یک علم هفت متری با بیست و هفت تیغه شدند. این علم که اولین علم هفت متری در خاورمیانه می باشد، از آلیاژی ساخته شده که می تواند بدون اینکه علمدار را از جا بکند تا فاصله نیم متری زمین خم شود. بایرام علمداری گفت: این علم چند منظوره است و پس از محرم می توان از بدنه اصلی آن برای موشک شهاب 49 که طرح آن داده شده استفاده کرد و قدرت پیشروی آن تا چهل هزار کیلومتر است، که می توانیم با شلیک آن پس از چهارساعت این موشک دوباره به تبریز برگردد و خانواده ای را از نگرانی نجات دهد.

محمد طوطی از تکنیک پاواروتی در مخالف خوانی استفاده می کند. محمد طوطی تعزیه خوان بزرگ ایرانی که شهرت جهانی دارد، اعلام کرد در مراسم سال آینده تعزیه کشور از تکنیک پاواروتی استفاده خواهد کرد. وی گفت: “ پاواروتی کسی نبود، ما به همت ابوالفضل او را سکه یک پول خواهیم کرد.”  محمد طوطی که در سال گذشته در یک فیلم تلویزیونی به نام پرده خوان با لباس تعزیه ظاهر شد و به خوبی توانست نقش کور مادرزادی که همراه پدر پیرش به پرده خوانی مشغول است، بازی کند، گفت: “ بخاطر عشق امام حاضرم کور هم بشوم. ” محمد طوطی علاوه بر این که خواننده است، صدای خوبی هم دارد. وی در سال گذشته توانست اشک 6852 نفر را در عرض ده دقیقه دربیاورد که این با رکورد قبلی که متعلق به حسین زینلی است، 253 نفر بیشتر است.