فیلم برای رسیدن به چنین لحن و فضایی از ساختار کلاسیک دوری کرده و به سوی ساختاری هجوگونه ره می سپارد… نگاهی به فیلم “ دموکراسی تو روز روشن ” و ستارگان پر شمارش…
تجربه ای تازه و پر مخاطره
“دموکراسی تو روز روشن ” سومین فیلم بلند سینمایی علی عطشانی در مقام کارگردان است که با فروش صد و پنجاه میلیون تومانی خود در ده روز نخست اکران، نگاه ها را به سوی خود جلب کرده است. این فیلم که با بهره گیری از سوپراستارهای خود تلاش دارد تا رکوردی را دراکران بهاره سینمای ایران برجای گذارد نگاهی فانتزی دارد به مقوله جنگ، برزخ و دوزخ…
نویسنده فیلمنامه با طراحی یک خط اصلی برای داستان فیلم، شرایطی فراهم کرده تا تعدادی از داستانهای کوتاه کتاب به عنوان خط قصه و کاراکترهای فرعی به آن پیوند بخورند و در نهایت آنچه به عنوان نخ تسبیح این مجموعه را کنار هم قرار میدهد، جاری شدن تم اصلی در جزئیات آنهاست. تم اصلی که از “فرشته مرگ” به عنوان قطبی تعیینکننده در اتفاقات جامعه یاد میکند.
قالب کمدی فانتزی هم این امکان را در اختیار نویسنده و فیلمساز قرار داده تا در عین قرار دادن پایه کار بر یک واقعیت اجتماعی، به رئالیسم محدود نماند و بتواند این مفهوم را که قابلیت شعارزدگی دارد با تکیه بر فانتزی و کمدی و اغراق برآمده از آن تلطیف و قابل هضم کند.
فیلم برای رسیدن به چنین لحن و فضایی از ساختار کلاسیک دوری کرده و به سوی ساختاری هجوگونه ره می سپارد که جنس و نوع شوخیهای طراحی شده در آن نقشی تعیینکننده دارنند. ساختاری که میتواند به اغتشاش تعبیر شود. حضور شخصیتهای فرعی متعدد، خطوط فرعی که به منزله شاخ و برگ تنه اصلی طراحی شدهاند و در روند اتفاقها چندان تأثیرگذار نیستند، برخی از این ویژگیها هستند.اتفاقاتی که قرار است ماجرای زندگی سردارجبهه را از پس ازجدایی از جبهه در آن برجسته کند و به نوعی تجربههای جدید آنان را با بزرگنمایی مقابل دیدگان مخاطب قرار دهد. شخصیتپردازی کاراکترهای اصلی و فرعی هم به گونهای است که همه در جهت تم اصلی یا در تضاد با آن برجسته شدهاند و نوعی همسویی حتی در جهت منفی با یکدیگر پیدا میکنند.
در این فیلم پرداختن به جذابیتهای عالم ماورایی در قالب کمدی فانتزی محملی شد تا حرف و پیامهای اخلاقی در پوششی مفرح به مخاطب ارائه شود.
وقتی همین مولفهها را در “دموکراسی…” دنبال کنیم میبینیم همه این مولفههای اصلی یعنی تکیه بر شخصیتی که در برزخ ماندن و رفتن گیر افتاده، قالب کمدی فانتزی و البته پیامهائی که تلاش میشود طنازانه ارائه شوند با اندکی تغییر در جهانبینی و نوع نگاه حاکم بر جذابیتهای عالم ماورا حضوری برجسته دارند.
“دموکراسی توروز روشن” از جهت تجربهگرایی میتواند کاری جسورانه در کارنامه عطشانی تلقی شود. تجربهای که شاید اگر به گونهای سادهتر و مطابق الگو و قالبهای آشنا ساخته میشد، میتوانست محتاطانهتر و در عین حال راحتتر با مخاطب ارتباط برقرار کند. اما فیلمساز با آشنازدایی که در کلیت کار مورد توجه قرار داده، به نوعی ریسک این تجربه را هم پذیرفته است.
به خصوص ریسک این وجه که تجربه جدید با توجه به انتخابهای متعددی که پیش روی فیلمساز و نویسنده قرار میدهد، میزان آزمون و خطا را در کار بالا میبرد و قدم گذاشتن بر مسیری که کمتر تجربه شده، نوعی فقدان تعادل در ریتم، طراحی شوخیها و حتی پیشرفت روند داستانی را به همراه داشته است.
کارگردانی تکنیکی این فیلم اما در قیاس با اثر قبلی عطشانی حرکتی روبه جلو داشته است.از چگونگی انتخاب بازیگران تا طراحی میزانسن ها و هدایت گروه به سمت مولفه های ذهنی خود همه در کنار یکدیگر هارمونی و ریتم مناسبی را به وجود می آورد تا فیلم بتواند در جذب تماشاگران خود به بهترین شکل ممکن عمل کند.بازی بازیگرانی همچون محمدرضا گلزار،حمیدفرخ ناد و نیکی کریم هم در نوع خود جالب توجه است.آنها با شخصیت پردازی های خود در نقش هایی که تاکنون از ایشان ندیده ایم گامی روبه جلو نهاده و سعی می کنند تا بهترین رفتارهای بیرونی و درونی شخصیت های اصلی خود را دربرابر دوربین عطشانی قرار دهند.