تیری کوویل
مذاکرات میان ایران و گروه ۵+۱ در تاریخ ۲۳ مه در بغداد دنبال شد. نشست دیگری نیز برای تاریخ ۱۸ ژوئن ۲۰۱۲ در مسکو در دستور کار است. ولی این بار در جناح غربی ها باید از تکرار اشتباهاتی که در گذشته در چارچوب مذاکرات انجام شده جلوگیری کرد.
این بار دیگر نباید مدام تهران را به خرید زمان یا وقت کشی متهم کرد. ممکن است که این طور باشد، ولی چطور می توان مطمئن بود؟ کشورهای غربی با بنا نهادن استراتژی خود برپایه نیات جمهوری اسلامی، روند مذاکرات را از همان ابتدا به سوی برخی فرضیات [خواست ایران برای دستیابی به بمب اتمی،…] هدایت کردند و همین موضوع باعث سخت شدن مواضع جمهوری اسلامی و شکست مذاکرات پیشین گردید.
خواست ایران برای انجام مذاکرات اکنون مشخص است. طرفداران اعمال تحریم می گویند که اثر تحریم های اقتصادی باعث بروز این حالت شده. حال آنکه ائتلاف رهبر و محافظه کاران میانه رو و در رأس آنها علی لاریجانی، رییس مجلس نیز بی تأثیر نبوده است. علی لاریجانی که به شکلی بی وقفه با محمود احمدی نژاد در کشمکش است، باعث شده تا نفوذ او به شکلی قابل توجهی کاهش یابد. ازطرف دیگر، شماری از سران ایرانی چندان هم از تحریم ها ناخوشایند نیستند، زیرا این وضعیت باعث می شود تا آنها بتوانند اصولگرایانه تر برخورد کنند و همواره مقصری به نام “غرب” را در تیررس خود نگاه دارند. بنابراین اکنون در یک زمان کلیدی بسر می بریم و نباید در جناح غربی ها به گونه ای رفتار شود که این فرصت واقعی برای مذاکره ازدست برود. نباید فراموش کرد که برخی گروه ها در ایران [به ویژه گروه های مربوط به انصار حزب الله] معتقدند که نمی توان هیچ انتظاری از مذاکرات داشت. این گروه ها منتظرند تا مذاکرات شکست بخورد و آنها مجدداً در همه امور سردمدار شوند.
جمهوری اسلامی می خواهد هرچه سریعتر تحریم ها ملغی اعلام شوند. اتحادیه اروپا در این رابطه می تواند یک نقش تعیین کننده ایفا نماید. همان قدر که مسأله ملغی شدن تحریم های سازمان ملل و آمریکا به تصمیم گیری های سنگین تری منوط می شود، اتحادیه اروپا نیز به راحتی می تواند برخی از این تحریم ها را ملغی کند، به ویژه اینکه چندین بانک به دلیل فشارهای آمریکا از همکاری با ایران سر باز زده اند.
برخی استدلالات حاکی از آن است که لغو این تحریم ها صرفاً باعث جبران وقت کشی سران ایرانی خواهد شد یا موجب می شود فعالیت های غنی سازی این کشور مشروعیت یابند. براین اساس، پیشرفت های ملموس در چنین رویکردی نمی گنجد. اتحادیه اروپا خوشحال خواهد شد اگر بتواند ایران را مجاب به پاسخگویی نماید.
جمهوری اسلامی مایل است در زمان این مذاکرات به موضوعات دیگری مانند خلع سلاح اتمی خاورمیانه یا مبارزه علیه دزدان دریایی سومالی بپردازد. این موضوعات به خوبی نشان از خواست جمهوری اسلامی برای مطرح ساختن خود به عنوان قدرت منطقه ای و جدی گرفته شدن ازسوی دیگر قدرت های بین المللی دارد. دیپلمات های غربی باید از این فرصت استفاده کنند، زیرا این راهی است که بوسیله آن می توان ایجاد اطمینان کرد. ازطرف دیگر، همه می دانند که در برخی از پرونده های منطقه ای [مانند سوریه، عراق، مبارزه علیه القاعده و غیره] منافع مشترکی میان ایران و کشورهای غربی وجود دارد و مذاکره کردن درخصوص این موضوعات می تواند بسیار مفید باشد. پس چرا باید از چنین مذاکراتی شانه خالی کنیم؟
همچنین نباید تأثیر استراتژیک این مذاکرات را از ذهن دور ساخت. این مذاکرات نشان خواهند داد که آیا روابط ایران و ایالات متحده متحول خواهد شد یا خیر. کشورهایی مانند عربستان سعودی که خود را در صحنه بین المللی به عنوان کشوری منطقی در برابر ایران “دردسرآفرین” مطرح کرده اند به خوبی این موضوع را می دانند. این مذاکرات درصورتی که به خوبی برگزار شوند، می توانند حتی روابط میان ایران و اسراییل را دستخوش تغییر کنند. کشمکش میان این دو کشور بیشتر به رهبری منطقه مربوط می شود.
چرا باید به این مذاکرات بدبینانه بنگریم؟ چرا نباید یک پیش بینی مثبت از این مذاکرات داشته باشیم؟ یافتن راه حل برای بحران اتمی می تواند روابط ایران و آمریکا را بهبود بخشد و درنتیجه منجر به کاهش تنش ها میان ایران و اسراییل شود. و نقش اروپا در این خصوص چیست؟ هدف واقعی سیاست اتحادیه اروپا در قبال ایران چیست؟ آیا ما فقط عاملی هستیم که به متحد آمریکایی خود کمک می کنیم تا معضل هسته ای را حل و فصل کند یا اینکه ما خود نیز پرونده هایی در زمینه انرژی و ایجاد ثبات در منطقه یا مبارزه با مواد مخدر داریم که می خواهیم آنها را در روابط خود با ایران ارتقاء بخشیم؟ درحال حاضر هیچ پاسخ رسمی و مناسبی برای این سؤالات ضروری وجود ندارد و این درحالی است که اروپا درحال گذر از مرحله بسیار تعیین کننده ای در تاریخ خود است.
منبع: لوموند، ۶ ژوئن