فراخوان پلیس برای شناسایی دو متجاوز جنسی

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» ۷ دختربچه و ۳۱ زن، آمار اولیه قربانیان

رسانه‌های ایران عکس مرد جوانی را منتشر کرده‌اند که پلیس در جست‌وجوی شاکیان بیشتری از اوست. ابوالفضل ۲۸ ساله، تا پیش از انتشار عکسش، ۷ شاکی داشته و به جرم خود نیز اعتراف کرده است؛ آزار جنسی دختران خردسال. او در پوشش سرویس مدرسه، دختربچه‌ها را می‌دزدید و آنها را مورد آزارجنسی قرار می‌داد. پیش‌بینی می‌شود که تعداد قربانیان او بیشتر از این تعداد باشد. عکس مشابه دیگری هم منتشر شده که متعلق به یک پزشک قلابی است و احتمالا به بیش از ۳۰ زن تجاوز کرده است.

 

آزار جنسی دختران خردسال

متاهل است و یک دختر نوزاد دارد. آن گونه که به روزنامه شرق گفته، کارمند خدماتی یکی از نهادهای دولتی است و صبح‌ها قبل از رفتن به محل کار، به شکار دختران دانش‌آموز می‌پرداخت. او خود را جانشین سرویس مدرسه معرفی می‌کرد و پس از آزار دادنشان، در گوشه‌ای رها می‌کرد. به گفته خودش، این کار ۲۰ دقیقه تا نیم ساعت بیشتر وقتش را نمی‌گرفته، البته اگر به دلیل امتناع دختربچه‌ها از سوار شدن، مجبور نمی‌شد قربانی‌اش را عوض کند!

ابوالفضل که رسانه‌ها به او لقب شکارچی شیطان‌صفت داده‌اند، ششم آبان ماه آخرین قربانی‌اش را انتخاب کرد و کمتر از یک هفته است که توسط پلیس دستگیر شده. خانواده این دختربچه پس از مراجعه به کلانتری ۱۲۵ یوسف‌آباد عنوان کردند که “ساعت هفت‌بامداد در حالی‌که دخترم مقابل در منزل منتظر سرویس ایستاده بود، طبق گفته خودش خودرو پژو نقره‌ای به او نزدیک شد و راننده‌اش عنوان کرد سرویس مدرسه خراب شده و به همین دلیل او به‌عنوان سرویس به‌دنبال دخترم آمده تا او را به مدرسه ببرد. راننده پژو پس از سوارشدن دخترم، او را مورد آزارواذیت قرار داد و وی را در حوالی خیابان مرزداران از ماشین پیاده و فرار کرد.”

با چهره‌نگاری از متهم، واحدهای گشتی پلیس، تلاش برای یافتن راننده سرویس قلابی را آغاز و در نهایت او را دستگیر کردند. با وجود پیدا شدن گوشواره‌های دختربچه و شناسایی از سوی او، ابوالفضل منکر اتهامات بود تا اینکه سرانجام به جرمش اعتراف کرد. با بررسی سوابق، گزارش و شکایات سال‌های گذشته، چهار شاکی دیگر نیز دعوت شدند و آنها نیز متهم را شناسایی کردند تا مشخص شود که حقه راننده سرویس را با ماشین‌های مختلف، پیش از این هم اجرا کرده و دختران دیگری را هم مورد آزار قرار داده است. بلافاصله پس از انتشار اخبار مربوط به این حادثه تاثر برانگیز و دعوت پلیس برای مراجعه سایر شاکیان، دو شاکی دیگر به پرونده اضافه شده و پیش بینی می‌شود که تعداد قربانیان او به بیش از این هم افزایش پیدا کند. هرچند که پلیس اطمینان داده اظهارات و هویت شاکیان نزد پلیس و دستگاه قضایی محرمانه خواهد ماند، اما باز مشخص نیست که آیا خانواده همه دختران آسیب دیده برای شکایت مراجعه خواهند کرد یا خیر.   

 

متهم: این کار مثل خوره به جانم افتاده بود

بنا بر اطلاعاتی که پلیس در اختیار رسانه‌ها قرار داده، یکی از قربانیان دختر ۱۱ ساله‌ای است که حتی در حضور پلیس و والدینش، از شناسایی فرد متهم وحشت داشت اما در نهایت او را شناخت و برای کارآگاهان شرح داد: “حدود ساعت ۶ و نیم از خانه بیرون آمده و تا ساعت ۴۵: ۶ منتظر سرویس مدرسه ماندم تا اینکه خودرو پژو ۴۰۵ نقره‌ای رنگی که راننده آن پسر جوانی بود به من نزدیک شد و گفت که از طرف سرویس مدرسه است. من هم چون سرویس مدرسه پنج دقیقه دیر کرده بود به صحبت‌هایش اعتماد کرده و سوار شدم. اما راننده تغییر مسیر داد و به حوالی امیرآباد –ـ شهرک والفجر حرکت کرد و گفت که قصد سوار کردن یکی دیگر از شاگردان مدرسه را دارد؛ زمانی‌که به دیر شدن مدرسه اعتراض کردم، راننده به بهانه پنچر شدن لاستیک توقف کرد و پیاده شد. قصد داشتم از ماشین پیاده شوم که متوجه شدم در ماشین از داخل باز نمی‌شود ! که همان موقع آقای راننده با چاقو، درب عقب ماشین را باز کرد و مرا مورد آزار قرار داد.” یکی دیگر از قربانیان هم روایت مشابهی داشته است.

خبرنگار شرق از این متجاوز ۲۸ ساله که ۶ سال از ازدواجش می‌گذرد، پرسیده که با چه انگیزه‌ای تصمیم به آزار دختران مدرسه‌ای گرفته است. او پاسخ می‌دهد: “همسرم باردار بود و نمی‌توانستم با او ارتباط برقرار کنم… اولین‌بار یک‌دفعه به سرم زد اما دفعات بعد مثل بیماری خوره این کار در جانم افتاد و هرچند وقت یک‌بار این کار را می‌کردم.” او که ساکن اسلامشهر است، محل کارش در خیابان کارگر شمالی قرار داشت و در منطقه یوسف‌آباد و بزرگراه کردستان، قربانیانش را شکار می‌کرد. او در توضیحات بیشتر گفته است: “چاقو نداشتم. فقط می‌گفتم چاقو دارم تا بترسند. من هیچ وقت چاقو همراه خود نمی‌برم. دخترها وقتی می‌فهمیدند من چه کاری می‌خواهم بکنم اول سروصدا می‌کردند اما بعد ساکت می‌شدند.”

او از خانواده‌های دختران مورد آزار قرار گرفته انتظار دارد که او را ببخشند و می‌گوید اگر این اتفاق برای دختر خودش بیفتد، “ناراحت” می‌شود.

 

پزشک قلابی و کپسول‌های خواب‌آور

این تنها خبر مربوط به آزار جنسی در روزهای اخیر نیست. از جمله مرد تبهکاری که در پوشش پزشک قربانیان خود را بی‌هوش و از آنها سرقت می کرد، در تازه ترین اعترافاتاتش، تجاوز به ۱۱ زن را برعهده گرفته و شمار شاکیانش به ۳۱ نفر رسیده است. متهم که مرد میانسالی است با پرسه‌زدن در مرکز شهر و محل‌هایی مثل ناصرخسرو و اطراف مراکز آموزش عالی به ویژه دانشگاه تهران، خود را پزشک داروساز و استاد دانشگاه معرفی می‌کرد. او مدعی می‌شد که علاوه بر تدریس در دانشگاه، صاحب یک داروخانه است و به برخی از طعمه‌های خود قول داده بود تا آنان را در داروخانه خود مشغول به کار کند. برای شناسایی او نیز از سوی پلیس، فراخوان داده شده است.

این پیرمرد کپسول‌های مختلفی را تهیه کرده و درون آن را از مواد بیهوشی و داروهای خواب‌آور پر می‌کرد. او در پارک و یا مسافرخانه، این کسپول‌ها را به افراد تجویز می‌کرد تا پس از بیهوش شدنشان، اموالشان را به سرقت ببرد و به برخی از آنها تجاوز کند.

 

از بیجه تا ابوالفضل

تجاوز به کودکان، نام محمد بیجه(بسیجه) را به ذهن می‌آورد که افشای جنایاتش جنجال بزرگی به پا کرد و افکار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرار داد. او قربانیانش را به قتل می‌رساند اما در تعداد تجاوز‌ها رکورددار نبوده است. اسفند ماه سال 1390 بود که یک پیرمرد 60 ساله مشهدی به اتهام تجاوز به بیش از 60 دختر خردسال در مشهد، دستگیر شد. این اتفاق بزرگ به دلیل شرایط خاص ایران، هرگز در رسانه‌ها انعکاس درخوری پیدا نکرد، تا اتفاقات مشابه و آزار سریالی دختران خردسال این بار در تهران کشف شود. شاید تعداد شاکیان راننده سرویس قلابی دو رقمی هم نشود اما چه تضمینی وجود دارد که بار دیگر اتفاقات مشابهی در گوشه و کنار ایران رخ ندهد؟

محمد اسماعیل سعیدی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در گفت‌وگو با اعتماد، ضعف آموزش را یکی از عوامل بروز این اتفاقات می‌داند: “اگر این دانش‌آموزان آموزش دیده بودند هرگز سوار خودروی متهم نمی‌شدند.”

اما سیستم آموزش و پرورش ایران و صدا و سیما در مورد مسایل جنسی، راه سکوت را در پیش گرفته است. خانواده‌ها هم به دلیل فرهنگ رایج، سعی می‌کنند از هر موضوعی که به نحوی به مسایل جنسی مرتبط باشد، با فرزندانشان صحبت نکنند.

سرهنگ عباسعلی محمدیان، رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ هم معتقد است که تاکنون پلیس در این زمینه قصوری نکرده و کارشناسان آگاهی این آمادگی را دارند که در مدارس حضور یافته و درباره تمامی آسیب‌های اجتماعی بسته به گروه هدف براساس نیاز منطقه و دختر یا پسر بودن دانش‌آموزان آموزش‌هایی به آنها بدهند.

اما آیا مقامات پلیس و آموزش و پرورش پاسخی هم برای این سئوال دارند که چرا هیچ شکل و شمایل خاصی برای سرویس‌های مدرسه وجود ندارد تا دانش‌آموزان بتوانند از روی ظاهر راننده و ماشین، سرویس مدرسه را تشخیص بدهند؟