مروری بر فیلمهای تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری اسلامی
کارگاه فیلمسازی آقا و شرکا
سینماگران ایرانی که همیشه از نداشتن بودجه، هزار خم صدور مجوز ساخت و شرایط ناهنجار اکران عمومی، نالان و ناراضی هستند، هر چهار سال یکبار با شرایط کامل متفاوت در موقعیت شغلیشان روبهرو میشوند. انتخابات ریاست جمهوری، از سال 76 به اینسو، موقعیتی مناسب برای سینماگران ایرانی است که بدون دلنگرانی بابت سرمایه و مجوز ساخت و نمایش، به سفارش تهیهکنندههای قدر فیلمهای کوتاه تبلیغاتی بسازند و به راحتی نمایشش بدهند. شرایطی که بیشتر فیلمسازان نسل انقلاب را وسوسه کرده که در این وادی طبع آزمایی کنند و هنرشان را وسط میدان سیاست به نمایش بگذارند. از احمدرضا درویش و کمال تبریزی بگیرید تا بهروز افخمی و رسول صدرعاملی
سلام بر زندگی
فیلم تبلیغاتی محسن رضایی
کارگردان: اسماعیل فلاحپور
محسن رضایی که سه دوره پشت سر هم کاندیدای ریاست جمهوری شده است و کارگردان شناخته شدهای مثل ملاقلیپور هم برایش فیلم تبلیغاتی ساخته، امسال در سردی بازار انتخابات، به ناچار دست به دامن یک فیلمساز تقریبا ناشناس شد که در کارنامهاش فیلمهای مهمی ندارد. شاید شناختهشدهترین فیلم فلاحپور، “تیک” باشد که از قضا مربوط میشود به مردی که میخواهد نماینده مجلس بشود و در راه تبلیغات و جمع کردن آرا، اخلاق و انسانیت را زیر پا میگذارد. فیلم تبلیغاتی رضایی ساختار پیچیده و خاصی ندارد. ظاهرا مستندی است از سفرهای رضایی به نقاط مختلف ایران و دیدارش با مردمی که عموما مشکلات اقتصادی دارند و رضایی به آنها قول میدهد که اوضاع زندگیشان را عوض بکند. فیلم آنقدر در نمایش مصایب و سیاهبختیهای مردم ایران پیش میرود که سایتهای اصولگرا و تندرو از آن به عنوان “سلام بر بدبختی” یاد کردند و رضایی را بابت سیاهنمایی مورد شماتت قرار دادند و فیلمش را در ضدیت با بیانات رهبر معرفی کردند. به جز نمایش مشکلات معیشتی مردم، رضایی در فیلمش، سعی دارد که از خودش چهرهای آزادمنش هم نشان بدهد و در دیدارش با دانشجویان از ضرورت ایجاد و برقراری دیالوگ در جامعه حرف میزند و قول میدهد که چنین فرهنگی را بر جامعه حاکم بکند. شاید همین کلمه “قول” کلیدیترین بخش از تبلیغات رضایی باشد. چیزی که در دو دوره پیش به آن پایبند نبود. شاید یادآوری فیلم تبلیغاتی هشت سال پیش رضایی لازم و در این روزها کنایهآمیز باشد. جایی که مرحوم ملاقلیپور به رضایی میگفت اگر مورد تهدید و ترور قرار گرفتی چه میکنی ؟ و رضایی پاسخ میداد من تا آخرش میایستم. چند روز پس از پخش این مستند از تلویزیون بود که رضایی از رقابت انصراف داد و کنار کشید!
فیلم تبلیغاتی سعید جلیلی
کارگردان: حسین شمقدری
مبنای فیلم جلیلی با دروغ آغاز میشود. جایی که کارگردان فیلم خود را دانشجویی معرفی میکند که به جلیلی اعتقاد داشته و وقتی او وارد رقابت انتخاباتی شده، پیش او رفته و پیشنهاد کمک داده و جلیلی هم پذیرفته. در حالی که کارگردان کسی نیست به جز حسین شمقدری. فرزند جواد شمقدری معاونت سینمایی دولت احمدینژاد و البته دوست صمیمی وحید جلیلی برادر سعید جلیلی. فیلم با کارگردان مبتدیاش رسما تبدیل به یک ضدتبلیغ و گاف شده است. سعید جلیلی که مسلما باید در ارتباط با مردم باشد، به استامبول و دیدار اشتون میرود و کارگردان فیلم وظیفه دیدار با مردم و شنیدن حرفهایشان را به عهده میگیرد. موردی که حتی سایتهای هوادار جلیلی هم به آن اعتراض کردند و حسین شمقدری را نقش یک فیلم تبلیغاتی جلیلی دانستند. فیلم مملو از صحنههایی است که ناخواسته مضحک از کار در آمدهاند و تبدیل به یک کمدی ناخواسته شدهاند. جایی که ماشین حامل جلیلی ورود ممنوع میرود و جلیلی تذکر میدهد که نباید خلاف قانون رفتار کرد یا جایی که یک روزنامهنگار ناشناس غربی، در وصف جلیلی حرف میزند، همه و همه سکانسهایی هستند که ضد خودشان عمل میکنند. تذکر ریاکارانه به رعایت قانون، آن هم در حد یک ورود ممنوع، و تاییدیه گرفتن از یک روزنامهنگار ناشناخته غربی، کاملا پتانسیل این را دارند که آرای جلیلی را از میان همان طیف مذهبی تندرو هم کم بکند. چه برسد به دیگران که با چنین پدیدهای تا امروز هیچ آشناییای نداشتند
این بهاری است که در پشت زمستان مانده
فیلم تبلیغاتی حسن روحانی
کارگردان: کار گروهی
با اینکه گفته میشد این فیلم توسط مسعود جعفریجوزانی ساخته شده است، اما اینطور که تیتراژ فیلم میگوید او فقط یکی از چند نفری بوده که در ساخت فیلم دخالت داشتهاند. شاید جمله ابتدایی فیلم، گویاترین چیز برای معرفی این اثر باشد. نوشتهای که تاکید دارد “این یک فیلم تبلیغاتی نیست”. نام فیلم بیشتر به یک اثر شاعرانه پهلو میزند، نریشنی که توسط روحانی خوانده میشود چیزی در همین حدود است و معرفی روحانی بیشتر توسط دیگران و سخنرانیهای قدیمی و جدیدشان صورت میگیرد. روحانی برای تاییدیه گرفتن و صاحب صلاحیت بودن، دست کمک به سوی تصاویر آرشیوی خاتمی، هاشمی و خامنهای دراز کرده است و جالبتر اینکه حتی از فیلم تبلیغاتی رقیب انتخاباتیاش یعنی اکبر ولایتی هم نگذشته و برای معرفی خود به عنوان شخصیتی میانهرو از گفتههای مثبت رقیبش درباره مذاکرات هستهای هم استفاده کرده است. فیلم تبلیغاتی روحانی به دلیل اینکه بیم سانسورش میرفت زودتر از نمایش عمومیاش روی یوتیوب قرار گرفت اما تمام تصاویر مربوط به هاشمی بی بصیرت و خاتمی فتنهگر هم روی آنتن رسمی صدا و سیما رفت تا فرقی میان نسخه تلویزیونی و اینترنتی این فیلم نباشد. فیلم با اینکه مورد توجه بخشی از کاربران اینترنتی قرار گرفت اما به نظر نمیرسد آنچنان در تبلیغات به کمک روحانی بیاید و همانطور که در تیتراژ آمده یک فیلم تبلیغاتی نیست
فیلم تبلیغاتی علیاکبر ولایتی
کارگردان: محمدحسین لطیفی
http://www.youtube.com/watch?v=IY6AAWKuFkw
با اینکه لطیفی مشهورترین کارگردان بین کسانی است که در این دوره فیلم تبلیغاتی ساختهاند، اما فیلمش به همان میزان، عجیب و بیکیفیت است. از ابتدا تا انتهای فیلم ولایتی در سالن خالی سینما نشسته و تصاویری از ابتدای انقلاب تا زمان حاضر را تماشا میکند و نسبت به آنها واکنش نشان میدهد. به نظر میرسد ایده کلی فیلم، از روی فیلم “شیرین” ساخته عباس کیارستمی برداشته شده. آنجا هم جمعی از بازیگران سینما تصاویر روی پرده را میدیدند و نسبت به آن واکنش نشان میدادند. ولایتی که قرار است کاندیدای ریاست جمهوری باشد و لابد باید حرفی بزند و فعلی انجام بدهد، کاملا منفعل چشم به تصاویر مختلفی میدوزد و صرفا نسبت بهشان واکنش احساسی مثل اشک ریختن و لب گزیدن نشان میدهد. بعید است کسی حوصله بکند این فیلم را تا آخر تماشا بکند. چون تصاویر آرشیوی روی پرده که بارها از تلویزیون پخش شدهاند- مثل تصاویر روزهای آخر زندگی آیتالله خمینی- و از سوی دیگر مسلما واکنش کسی مثل ولایتی آنقدر نمیتواند جالب توجه باشد که کسی پای فیلم بنشیند. فیلم انگار با این فرض ساخته شده که همه با ولایتی و برنامههایش آشنایی دارند و فقط دنبال این هستند که بدانند واکنش حسی او نسبت به فوت آیتالله خمینی چه است. منتقدی در زمان اکران فیلم “شیرین” از آن به عنوان فرصتی شیرین برای چشمچرانی یاد کرده بود که یک دل سیر میشود تصاویر بازیگران زیبای سینمای ایران را در نمای بسته تماشا کرد. حالا فیلم تبلیغاتی ولایتی هم میتواند همان چشم چرانی باشد. به شرط آن که تماشاگر طبعش با دیدن جمال ولایتی و امام امت و باقی کارگزاران نظام اسلامی سازگار باشد
دوباره زندگی
فیلم تبلیغاتی محمدباقر قالیباف
کارگردان بهروز شعیبی
تا به امروز، از دید ساختار سینمایی و حرفهای، فیلم تبلیغاتی قالیباف کیفیت بهتری نسبت به آثار دیگر دارد. او که هشت سال پیش هم با استفاده از مجری خوشچهره و خوشصدایی مثل میرفخرایی توجهاش به کیفیت تبلیغات را نشان داده بود، تبلیغات امسالش را با یک انیمیشن برگرفته از کارتون معروف “میتیکمون” آغاز کرد و برای ساخت فیلم تبلیغاتیاش هم به سراغ مشاور فرهنگیاش رفت. مشاور فرهنگی قالیباف کسی نیست به جز محمود رضوی که مهمترین فعالیت سینماییاش تهیه فیلم “درباره الی” بوده است. رضوی که سال گذشته در جشنواره فیلم دهلیز به کارگردانی بهروز شعیبی به نمایش گذاشته بود و چند سیمرغ برده بود، به سراغ همین کارگردان رفت تا فیلم تبلیغاتی قالیباف را بسازد. ایده مرکزی فیلم، عملگرا بودن قالیباف است. نشان دادن سیل سال گذشته تهران و آب گرفتن مترو و حاضر شدن قالیباف سر صحنه و پیوندش با تصاویر زمان جنگ که باز قالیباف را در متن عملیات جنگی نشان میدهد، قصد دارد بیننده را با کاندیدایی عملگرا و همهفن حریف مواجه کند که در عین مذهبی بودن و ذکر گفتن، به روز و مدرن است و تبلت و تسبیح را با هم در دست دارد. شاید مهمترین چیزی که در فیلم خودنمایی میکند این است که قالیباف از هیچچیز و هیچکس برای تبلیغ خودش نگذشته است. هم سراغ مقبره شهیدان میرود، هم از مجروحان شیمیایی عیادت میکند. هم به وقت حادثه فرماندهی قوی است و کمی بعدتر در مقابل مصایب مردم اشک میریزد و حس ختام این شخصیت هزار وجهی، سرود معروف خلیج فارس است که با صدای ابی معروف شده اما در فیلم تبلیغاتی قالیباف توسط خوانندهای مبتدی بازخوانی شده است. فیلم با ریتم تندش شخصیتی را در مدت سی دقیقه میسازد که همهچیز است. مسلمان، ایرانی، سردار، دکتر، خلبان و غواص و مخاطب با یک ابرقهرمان هالیوودی در جغرافیای ایران اسلامی روبهرو میشود
مرد آرام میدان
فیلم تبلیغاتی غلامعلی حداد عادل
شاید این فیلم، از تمام فیلمهای دیگری که تا امروز پخش شده است، واقعیتر باشد. نه مثل فیلم روحانی با یک شخصیت دموکرات مواجه هستیم، نه مثل فیلم جلیلی تلاشی برای ساخت یک چهره تاثیرگذار شده، نه قالیباف قهرمان در میان است و نه رضایی دلسوز مردم. این فیلم آینه تمامنمای حداد عادل است. خستهکننده، دمده، معمولی، کم هوش و بیبخار. او خطاب به دانشجویان معترض میگوید که بیخود اعتراض میکنند چون آزادی دارند. بعد از دوران مجلس ششم به عنوان سختترین دوران زندگیاش یاد میکند. آرام و بیبخار بودنش را افتخار میداند و مهمترین شخصیتی هم که در تاییدش حرف میزند، مادرش است. کم هوشی او به اندازهایست که برای نشان دادن ایستادگیاش در مقابل دشمنان، نطق استعفای محسن میردامادی در مجلس ششم را در فیلمش گذاشته تا کاملا ناخواسته صدای دربند شده او را در رسانه رسمی آقا آزاد بکند. حداد عادل در کل فیلم حرفی برای گفتن ندارد. جلو دوربین بیشتر از اینکه سعی بکند تاثیرگذار باشد، مشغول مالش زانوها و کش و قوس دادن به بدنش است. حتی روی فعالیت مبارزاتیاش در دوران شاه هم مانوری نمیدهد و به چند تصویر در موزه عبرت بسنده میکند. توصیهای که از دیدگاه سینمایی میشود به مخاطب کرد این است که چنین فیلمی را با دور تند تماشا بکند تا از آن همه سکون و بیبخاری و سکوت دلزده و خسته نشود. جالب است که سازندگان فیلم هم گویا به چنین چیزی وقف بودهاند که اسمش را گذاشتهاند مرد آرام میدان
در امتداد امید
فیلم تبلیغاتی محمدرضا عارف
کارگردان: مجید برزگر
فیلم با حضور دکتر عارف در کلاس درس و به عنوان استاد دانشگاه آغاز میشود و همین میشود ایده کلی فیلمساز که اخیرا با فیلم “پرویز” در جشنوارههای خارجی حضور موفقی داشته است. این شاید ادامه همان استراتژی اشتباه دکتر معین در انتخابات سال 84 باشد که منجر به شکست شد. سپردن فیلم تبلیغاتی به کارگردانی اصطلاحا هنریساز و نشان دادن تکوجهی کاندیدا به عنوان شخصیت علمی دانشگاهی که مسلما برای عامه مردم جذابیتی ندارد. جالب است حتی وقتی دکتر عارف در میان مردم کوچه و بازار حاضر میشود و ذکر مصایبشان را میشنود، در لوکیشنی دیگر، با همان ادبیات دانشگاهی و به زبان علمی جواب مشکلات روزمره را میدهد. فیلم جز این مانور کوناهی روی حضور همسر دکتر عارف هم میدهد که به قول تندروهای مذهبی حجابش ملهم از اسلام آمریکایی ترکیهای است! شاید در مقام شوخی و مطایبه بشود گفت فیلمی که اسم و شخصیت اولش یادآور فرهنگ پاپ رژیم گذشته است- عارف خواننده پاپ و در امتداد شب فیلم عامهپسند آن دوران- در دوران تبلیغات ریاست جمهوری اسلامی تبدیل به یک فیلم کوتاه ملالآور و بیش از اندازه سنگین شده است
سیدمحمد غرضی
فیلم تبلیغاتی سیدمحمد غرضی
کارگردان: عطارزاده
اگر زیرنویس الصاقی شبکه یک را از روی فیلم بردارید بعید است متوجه بشوید که مشغول تماشای یک کاندیدای ریاست جمهوری و یک فیلم تبلیغاتی هستید. فیلم حتی اسم هم ندارد و هر چند دقیقه یکبار صدای غلوآمیز گوینده نام غرضی را تکرار میکند. مصاحبههای مردمی صرفا درباره انتخابات ریاست جمهوری است و هیچ فرقی با گزارشهای بخش خبری تلویزیون ندارد. حرفهای غرضی هم بیشتر از آنکه درباره خودش و برنامههایش باشد، کلیگوییهایی درباره نظام جمهوری اسلامی و وضعیت مردم است. به نظر میرسد فیلم مثل حضور خود غرضی در انتخابات، تصادفی و بدون برنامه ساخته شده است
دوره کوتاه فیلمسازی آزاد به همین زودی تمام میشود. سینماگران ایرانی دوباره به نقطه قبلی بازمیگردند. جایی که باید ابتدا با هزار بدبختی مجوز ساخت فیلمشان را بگیرند و برای کوچکترین انتقادی از سختگیرترین صافیها عبور کنند، بعد دنبال سرمایه و سرمایهگذار بدوند و دست آخر با گرفتن پروانه نمایش، دنبال وقت آزادی برای نمایش عمومی فیلمشان باشند. دوران خوش ساخت و نمایش راحت و آسان فیلم به سر میآید و از فیلمسازانی که وارد این عرصه شدهاند، چیزی نمینماند جز ساختن فیلمها و نمایشهای کم رمق و بی فایده و تاریخ مصرفدار که تنها فایدهاش ساخته شدنشان با اعصاب راحت و بدون استرسهای مرسوم است.