در قانون استخدام کشوری که در سال۱۳۰۱ به تصویب رسید، شرط جنسیت در استخدام مطرح نشده بود؛ یعنی زنان و مردان در شرایط یکسانی میتوانستند در ادارههای دولتی به کار مشغول شوند، اما بهدلیل عدم گسترش نظام دولتی و حضور فعال بخش خصوصی در بازار کار و همچنین فرصتهای بسیار محدود برای آموزش زنان، در نخستین سرشماری رسمی کشور در سال۱۳۳۵؛ تعداد زنان فعال اقتصادی (جمع شاغل و بیکار) حدود ۵۷۶هزارنفر گزارش شد که سهمی نزدیک به ۱۰درصد از کل جمعیت فعال کشور بود.
بهتازگی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی که متولی مساله اشتغال و بیکاری کشور است، همایشی درباره زنان در فرآیند توسعه برگزار کرده که از عالیترین مقام این وزارتخانه نقل شده که فرمودهاند: “ساختارهای اجتماعی - اقتصادی کشور برای اشتغال زنان آماده نیست. (نقل به مضمون)”. به یقین آنهایی که در مسند تصمیمگیریها نشستهاند بهتر میدانند، وضع چگونه است، اما من بهعنوان یک شهروند مونث در شگفتم که با گذشت حدود یک قرن از تصویب قانون استخدام کشوری بدون تبعیض جنسیتی، ثبتنام تقریبا برابر دختران و پسران در مدارس-به برکت توجه به آموزش در دوره بعد از پیروزی انقلاب اسلامی- و گسترش آموزشعالی و ورود تحسینبرانگیز دختران به دانشگاهها –در حد ۶۲درصد- چگونه است.
آیا ۶۰سال برای فراهمکردن این ساختار یا دستکم ۳۵سال اخیر برای ارتقای سهم ۱۰درصدی زنان فعال اقتصادی از سال۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ کافی نبوده؟ چنددهسال دیگر دختران جوان ما باید مدارج تحصیلی را طی کنند و خانوادهها دخترانشان را با طیب خاطر به مدارس و دانشگاهها بفرستند و هزینههای مادی و غیرمادی آن را بپردازند؟ آیا برای آمادهسازی این ساختار نیمقرن کافی نیست و اگر نیست مسوول آن چه کسی است؟
منبع: شرق، دوازده بهمن