مهرداد شیبانی
هفته ای که با روز خبرنگار آغاز شد، که به گفته صادق زیبا کلام، شوخی بی مزه ای بود، با صدور حکم دستگیری 5 مقام آرژانتینی به پایان رسید که به گزارش خبرگزاری فارس “به جرایم مختلف از جمله جعل اسناد و مدارک و همکاری با گروههای تروریستی برای پرونده سازی علیه ایران و در نتیجه اقدام علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران” متهم شدهاند و چنانچه “تا چند روز دیگر خود را به دادگاه معرفی ننمایند، درخواست قرار بازداشت بین المللی علیه آنها صادر خواهد شد.”
در این هفته که به “شوخی” گذشت اما آمریکا، هشداری جدی داد که منابع خبری آمریکا آن را چنین منعکس کردند: “تصمیم دولت این کشور برای قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان های تروریستی”. امری که بی بی سی آن را چنین تحلیل کرد: “قرار گرفتن سپاه پاسداران در این فهرست به دولت آمریکا امکان می دهد منابع مالی این آن را مسدود و شخصیت های حقیقی و حقوقی طرف معامله با آن را مجازات کند”.
پیش از آن هم سفر نوری المالکی به ایران، زمینه ساز دادن هشدار دیگری شده بود: “اگر ایالات متحده دریابد نقش نخست وزیرعراق در روابطش با ایران «غیرسازنده» است، آنگاه وی باید «هزینه» چنین رفتاری را بپردازد.” سخنی که بعدتر توسط بوش تصحیح شد، اما مضمون آن همچنان ثابت باقی ماند.
در برابر این مواضع، این سردار صفوی، فرمانده سپاه پاسداران بود که به میدان آمد و گفت: “سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم اکنون یک قدرت بزرگ دفاعی و تهاجمی در سطح خاورمیانه است و ما با دسترسی به تکنولوژی پیشرفته، آموزش و تجهیز نیروهایمان به پیشرفتهترین تجهیزات دفاعی و هجومی به خوبی قادر به دفاع از سرزمین، ملت و منافع ملی خودمان هستیم، البته ما پس از اشغال نظامی افغانستان و عراق، دکترین و راهبرد خود را تغییر دادیم و براساس مقابله با قدرتهای فرا منطقهای خصوصاً سیستمهای تهاجمات هوا پایه و دریا پایه سپاه را تجهیز کردهایم”.
سخنانی که لابد موجب تحکیم نظریات کسانی شد که به نوشته اشپیگل، مبارزات انتخاباتی شان برای دور بعد ریاست جمهوری آمریکا دیگر “صرفا بر سر تعیین رییس جمهور نیست، بلکه در واقع تغییر فرمانده کل قوا است”. فرمانده ای که به افکار عمومی آمریکا این پاسخ را دهد که “به اندازه کافی بیرحم است” تا جنگ آغاز شده در جبهههای مختلف را به سرانجام پیروزی برساند …”آن هم در شرایطی که اگر چه” تقریبا همه مردم آمریکا ضد بوشاندو بسیاری خواهان بازگشت سربازان به کشورشان میباشند، اما تعداد بسیار کمی مخالف جنگ بر علیه ترور هستند.”
ادعایی که آمریکا به طور مرتب مطرح و ایران رد می کند اما هر روز تکرار می شود. هاشمی رفسنجانی، برای مقابله با همین تکرار خطرناک است که در نماز جمعه از آمادگی جمهوری اسلامی برای “مذاکره با آمریکا در هر سطحی در مورد مساله هسته ای و سایر مسائل” سخن گفت سخنی که البته کیهان نشینان و تریبون های رئیس دولت نهم را خوش نیامد و باز زمینه ای شد برای حمله به رفسنجانی؛ آن هم در آستانه انتخاب رئیس مجلس خبرگان.
انتخاباتی که قرار است در همه عرصه ها، “غیرخودی” های اقتدارگرایان را از فیلتر صلاحیت رد نکند. برای همین است که در شروع، کلیه رد صلاحیت شدگان دوره های قبل، صلاحیت شان از هم اکنون رد شده است. و در همین راستاست که حمله به محمد خاتمی بالا گرفته، عده ای بر خلع لباس وی نظر دوخته اند و مشاوران دولت هم گفته اند قوه قضاییه باید شاکیان خاتمی را جدی بگیرد که اگر چنین نشود بر آنان نیز همان خواهد رفت که بر نماینده ولی فقیه در کهکیلویه و بویراحمد، میزبان خاتمی در شیراز پخش شب نامه وتخریب، هر چند: “اینها افرادی هستند که اصلا التزامی به رهبر و انقلاب ندارند…” [ آیتالله ملک حسینی]
و ساختن شب نامه کار دشواری نیست، به ویژه برای کسانی که در کارنامه خود “جعل نشریات موهن” را نیز دارند و با “سه دانشجوی در بند و شکنجه شده دانشگاه امیرکبیر” چنان کرده اند که مختصرش در نامه احمد قصابان، آمده است: “بدینوسیله به اطلاع همگان می رساند اینجانب احمد قصابان در طول مدت بازداشت برای اقرار به عملی که مرتکب نشده بودم تحت فشار های طاقت فرسای فراوانی قرار گرفته ام که ظاهرابخشی از رفتارهای زننده ای که در این مدت با ما انجام شد در نامه سرگشاده خانواده هایمان به رئیس قوه قضاییه ذکر شده است. در اینجا به اطلاع همه دوستان می رسانم که تحت فشارهای فراوان و طاقت فرسا به اینجانب و دیگر دانشجویان بازداشت شده چاره ای جز تبعیت از خواست و اراده بازجویان و اقرار دروغ علیه خود و دیگران نداشتیم.”
فشارهای طاقت فرسایی که به استان های مختلف کشور و از جمله کردستان و خوزستان نیز کشیده شده تا جایی که “محلههای عرب شهرستان اهواز شاهد حمله گسترده نیروهای امنیتی به جوانان عرب و آغاز موج جدیدی از بازداشتها و سرکوب دسته جمعی در این مناطق بوده است…. بر طبق گواهی مردم محل بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی یک کودک بنام محمد حمادی در دم جان سپرد و یک کودک دیگر زخمی شد.”
و طبیعی است که وقتی طرح سهمیه بندی بنزین، یک “افتضاح” از آب در می آید، نرخ تورم به 14.8درصدمی رسد، خط فقر گسترش می یابد….باید که به گفته رئیس حزب موتلفه “روزنامه ها را قبل از چاپ” سانسور کرد، حسین شریعتمداری را به عنوان روزنامه نگار “موثر” مورد تجلیل قرار داد و در عوض کسانی را که “سه طرح” برای براندازی دارند، به زیر اخیه برد. حتی اگر مانند منصور اسانلو “اعلامیههای مربوط به تقاضای افزایش حقوق کارکنان شرکت واحد به لحاظ سختی کار” را همراه داشته باشند.اعلامیه هایی که “ضد امنیتی” معرفی شده اند.
به همین دلیل است که این روزها بخشی از قوه قضاییه سخت فعال شده؛ نه فقط برای دانشجویان و روزنامه نگارانی مانند سهیل آصفی و فرشاد قربانپور، که برای “دو تبعه چین” که به “اتهام عکسبرداری و فیلمبرداری از تأسیسات نظامی اراک” دستگیر شده اند.
اما رئیس دولت نهم، در سفر است. بعد از سفرهای استانی که نتیجه اش “زیر ده درصد” هم نبود، حالا نوبت افغانستان و بقیه “استان” ها رسیده است. همان جایی که” مقامات محلی” یکی از ولایت هایش ـ بلخ ـ عده ای را “در رابطه با انتقال مینهایی که ادعا می شود ساخت ایران است، بازداشت” و ادعا کرده انداز بازداشت شدگان “دهها حلقه مین ساخت ایران را که به تازگی به شهرک حیرتان این ولایت فرستاده شده، کشف و ضبط کرده اند”.
خوبی این هفته این بود که به گفته رئیس دیوان محاسبات کشور”فردی که 3 میلیون دلار در قرار داد کرسنت رشوه” گرفته و “به عمل رشوهگیری هم اعتراف کرده” بود بازداشت شد و “پرونده در اختیار مجتمع ویژه مبارزه با فساد قرار گرفت.” لذا چه اهمیت دارد که استعفای چند وزیر کلیدی “هزینه ای باشد که مجلس بر گردن دولت گذاشت.”