مجسمه هفتصد کیلویی حافظ از میدان دانیال در اهواز ناپدید شد. مسئولان شهر به دنبال شاعر مذکور تمام شهر را زیر پا گذاشتند. در پی این واقعه علیرضا قزوه اعلام کرد که حاضر است تا پایان عمر بر سکوی مذکور بایستد. نیروی انتظامی نیز اعلام کرد برای پیشگیری از وقوع هر جرمی، خروج شخص موسوم به خواجه شمس الدین محمد شیرازی فرزند بهاء الدین با نام مستعار حافظ شیرازی و لسان الغیب تا زمان معرفی شخص مذکور به شهرداری اهواز از کلیه مرزهای زمینی و هوایی ممنوع می باشد.
خبرگزاری رجا نیوز نیم ساعت پس از غیب شدن مجسمه مذکور اسناد وابستگی شاعر را به کانون منحله نویسندگان، حزب توده ایران، جبهه ملی و جبهه مشارکت ایران اسلامی منتشر کرد. روزنامه کیهان نیز اعلام کرد که بزودی اسناد مذاکرات جرج سوروس را با این شاعر سرسپرده منتشر خواهد کرد.
در پی این اتفاق، خبرگزاری رویترز اعلام کرد که شخص ناشناسی که خود را سخنگوی “انجمن حفاظت از حافظ” معرفی کرد، آخرین غزلی را که نشان دهنده وضعیت کنونی این شاعر آریایی است، به عنوان بیانیه وی خواند. هنوز هیچ منبع معتبری این بیانیه را تائید نکرده است.
حافظ میدان نشین دوش به میخانه شد
از سر میدان برفت بر سر پیمانه شد
صاحب مجلس که هی جام و قدح میشکست
باز به یک جام زهر عاقل و فرزانه شد
مرتضوی در شباب، آمده بودش به خواب
خواب عجیبی بدید، عاشق و دیوانه شد
معتدلی سررسید راه زن دین و دل
در پی خندان لبش از همه بیگانه شد
آتش عارف چنان خشتک عادل بسوخت
سوخت مادربورد او، هنگ چو رایانه شد
هاله نوری که کرد کور چنین چشم شهر
گشت فیوزش خراب، رو به سوی خانه شد
آرمن ساقی که داد سن ایچ نابی به یار
گشت یهو ناپدید، انگاری افسانه شد
خانه حافظ کنون کارگه آرمن است
شایدم او رفت اوین، عامل بیگانه شد