کارنامه‌ی بیست ساله

محمد جواد اکبرین
محمد جواد اکبرین

یک هفته مانده به برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری، رهبری آقای خامنه‌ای بیست ساله می‌شود.

حتی اگر وعده‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی قبل از پیروزی انقلاب را درباره‌ی “جمهوریت نظام” فراموش کنیم یکی از دلایل او در اثبات نظریه‌ی ولایت فقیه، استناد به حدیثی بود که در آن “فقها امین و مورد اعتماد صاحب دین‌اند” و  نتیجه می‌گرفت که شأن ولایت فقیهان، شأن امامان معصوم است تا “شرعاً” در “حوادث واقعه” داوری کنند و شرعاً و اخلاقاً در برابر امنیت ظالم و بی‌پناهی مظلوم آرام نگیرند.
می‌توان بر اساس همین معیارها نیز درباره‌ی کارنامه‌ی بیست ساله‌ی رهبری آقای خامنه‌ای سخن گفت.
قبل از چهار سال اخیر نزد بسیاری این ابهام یا پرسش آزار دهنده، همواره مطرح بود که چرا آقای خامنه‌ای دربرابر فجایع حقوق بشری، رفتارهای ناقض پیشرفت ایران در داخل و خارج، محدودیت‌های روزافزون فرهنگی و فکری و تهدید جمهوریت نظام، تصمیم تأثیرگذاری نمی‌گیرد.
اما در چهار سال گذشته حمایت مطلق و بی‌حد و مرز ایشان از دولت احمدی‌نژاد و توصیف آن به “بهترین دولت بعد از انقلاب” می‌تواند قطعه‌ی گمشده‌ی پازل این “کارنامه” برای دریافت نمره‌ی نهایی باشد.
الف ـ در نگاه منتقدان “براساس اصل یکصد و دهم قانون اساسی، رهبری تعیین کننده‌ی سیاست‌های کلی نظام است. سیاست آقای خامنه‌ای در روابط بین‌الملل و حتی دخالت مستقیم وی در تعیین وزیر خارجه و اظهار نظر در جزئیات این روابط، همیشه در جایگاه بین‌المللی و شکوفایی اقتصاد ایران تأثیر منفی خواهد داشت”.
این انتقادات گاهی مکتوب و گاهی شفاهی به وی عرضه شد اما پاسخ شایسته‌ای نیافت تا آنجا که آقای خاتمی در پایان دوره‌ی ریاست جمهوری‌اش با نویسنده‌ی این یادداشت به صراحت گفت که: “در این هشت سال در بسیاری از راه‌ها به مانع ایشان برخورد کردیم و متوقف شدیم و حتی گفت‌و‌گوی تمدن‌ها با همه‌ی اعتبار بین‌المللی‌اش در داخل با بی‌مهری، کارشکنی و ناکامی مواجه شد”.
امروز اما کسی در این‌باره ابهامی ندارد؛ دولت احمدی‌نژاد توانست رابطه‌ی ایران با دنیا (از کشورهای منطقه گرفته تا اروپا و آمریکا) را به بدترین نقطه‌ی ممکن برساند و از قضا همین دولت از نظر آقای خامنه‌ای دولت ممتاز پس از انقلاب است.
شکل منطقی این قضیه چنین است:
صغری: آقای خامنه‌ای دولت احمدی‌نژاد را ممتاز می‌داند.
کبری:‌ دولت احمدی‌نژاد ایران چهار سال گذشته را (نسبت به همه‌ی دوره‌های قبل از خود)‌ ممتاز می‌داند.
نتیجه: آقای خامنه‌ای ایران چهار سال گذشته را ممتاز می‌داند.
ب ـ نزدیکان آقای خامنه‌ای می‌گویند او مخالف آزادی اندیشه و بیان نیست و تنها مجبور شد به دلیل نگرانی برای امنیت کشور، به توقیف فله‌ای مطبوعات در یک شب روی بیاورد چون آنچه را که مطبوعات زنجیره‌ای دوم خرداد نامید موجب اخلال در امنیت کشور می‌پنداشت.
احمدی‌نژاد می‌گوید ایران در دوره‌ی او از لحاظ آزادی بیان بی‌نظیر بوده است؛ در دوره‌ی احمدی‌نژاد مهمترین احزاب کشور حتی یک رسانه نیز نداشته‌اند و برخی روزنامه‌ها پس از یک یا چند شماره انتشار (با همکاری وزارت ارشاد صفار هرندی) توقیف شده‌اند و هیچ روزنامه‌نگاری جز آنها که در نشریات حکومتی کار می‌کنند امنیت شغلی ندارد و زندانیان سیاسی گاه در بی‌خبری مطلق افکار عمومی، دوره‌ی زندان خود را گذرانده‌اند؛ پس در این حوزه نیز آزادی در نظر آقای خامنه‌ای با ممتاز خواندن دولت احمدی‌نژاد دیگر مبهم نیست و کاملاً قابل فهم و درک است.
ج ـ تحقیق و تفحص از فقدان اسناد سیصد میلیارد تومان در دوران شهرداری احمدی‌نژاد به خاطر حرمت رئیس جمهور و به دستور آقای خامنه‌ای و با وساطت مهدی چمران در شورای اسلامی شهر تهران متوقف شد. اینک چهار سال پس از متوقف شدن این پرونده، سازمان بازرسی کل کشور از واریز نشدن هزار میلیارد تومان پول نفت به خزانه‌ی کشور خبر می‌دهد؛ تورم به مرز 30٪ نزدیک شده است و گزارش رکود پارس جنوبی به عنوان بزرگترین منبع انرژی ایران و ضررهای میلیاردی آن تکان‌دهنده است.
آمارهای متناقض اعتیاد و اشتغال از طرف نهادهای مدنی مستقل منتشر و از طرف دولت تکذیب می‌شود و حتی در دو نمونه، دولت گزارش وزارتخانه‌های زیر مجموعه‌ی خود را نیز تکذیب کرده است اما آقای خامنه‌ای که از کوچکترین حوادث در دولت خاتمی نمی‌گذشت و در سخنرانی‌هایش به آنها اشاره می‌کرد اینک از هیچ‌یک از این تخلفات سخنی به میان نمی‌آورد تا مبادا حیثیت “دولت ممتاز پس از انقلاب” خدشه‌دار شود؛ شاید به همین دلیل “عطاء‌الله مهاجرانی” دولت احمدی‌نژاد را پس از دولت دفاع مقدس (موسوی)، دولت سازندگی (هاشمی)، دولت اصلاحات (خاتمی)، “دولت ولایت” خوانده است.
این یادداشت نیز در صدد نقد مواد کارنامه‌ی آقای خامنه‌ای نیست که در این مجال نمی‌گنجد؛ غرض تنها یاد‌آوری این نکته است که رأی بیست‌و‌دوم خرداد تنها داوری درباره‌ی کارنامه‌ی احمدی‌نژاد نیست بلکه داوری مردم ایران نسبت به کارنامه‌ی بیست ساله‌ی مقام رهبری نیز هست تا دریابیم که دومین ولی‌فقیه ایران در “حوادث واقعه” چگونه داوری کرده و “امنیت ظالم و بی‌پناهی مظلوم” را در این بیست سال چگونه چاره کرده است؟.