نقش صد سال تنهایی بر سیمای مترجم

نویسنده

» از اینجا / دیدار با بهمن فرزانه

علی هادیلو

 

مترجمی که به گفته خودش برچسب “صد سال تنهایی” در ایران بر پیشانی‌اش خورده، سال گذشته پس از نیم قرن تحمل غربت، به وطن بازگشت. رهاورد او از سال‌ها اقامت در ایتالیا، ترجمه بیش از 80 رمان از نویسندگان ایتالیایی، اسپانیایی و فرانسوی است. با این حال یک سال تنهایی نه تنها بر پیشانی این مترجم که بر سیمای زندگی‌اش نقش بسته، او در دوران سالخوردگی با بیماری دست و پنجه نرم می‌کند و کسی نیست که عصای دستش باشد. هر چند می‌گوید که آشنایی ندارد اما خوش است به این “در وطن خویش غریب”. بهمن فرزانه از نام آشناترین مترجمانی است که اغلب او را به ترجمه معروفش از صدسال تنهایی می‌شناسند، اما او رمان‌های زیادی را ترجمه کرده که “عذاب وجدان” آلبا دسس پدس و “عاشق مترسک” فیلیس هیستینگز، “عشق در سال‌های وبا” از جمله آنهاست. فرزانه این روزها را در آپارتمان نقلی‌اش واقع در خیابان زرتشت سپری می‌کند و به خاطر بیماری ناگزیر است که مرتب به پزشک مراجعه کند. همه داشته‌های استاد سه، چهار تابلوی نقاشی منتسب به کمال الملک و کتابخانه کوچکی است که حکایت از زندگی ساده دارد؛ اما سخنان دلنشین او صفای این سادگی را دو چندان کرده است. سه روز پیش به اتفاق معاون فرهنگی مدرسه مبتکران به منزلش رفتیم، با وجود بیماری که رمقی برای او باقی نگذاشته، با استقبال گرمش مواجه شدیم. پیر ترجمه در این دیدار از مباحث مختلفی گفت، از ختم رمان به مارکز تا وضعیت ترجمه ادبی و سیستم ناکارآمد تبلیغ کتاب. گوش فرزانه در پیرانه سری سنگین می‌شنود اما هنوز حافظه خوبی برای روایت گذشته دارد. حرف‌های او در ابتدا بوی گلایه دارد، گلایه از بی‌مهری پزشک معالج تا مخارج سرسام آور درمان: “قبل از بازگشتم مبتلا به دیابت شدم اما بیماری‌ام در ایران شدت یافته است، شاید (با خنده) هوای اینجا به من نساخت، حالا وضعیتم بدتر شده طوری که نمی‌توانم راه بروم. پزشکی خواست مرا بستری کند اما بابت یک تست فشار خون و آزمایش ساده، یک میلیون و 350 هزار تومان مطالبه کرد. دیروز نزد پزشک دیگری در بیمارستان فارس رفتم با اینکه بستری‌ام نکرد اما رضایتی از وضعیت بیماری نداشت”. از او همچنین درباره علت بازنشستگی از ترجمه پرسیدم، علاوه بر آنکه کهولت سن و بیماری را از دلایل این تصمیمش خواند، افزود: “زندگی در ایتالیا برایم سخت شده بود، بعد از مدت‌ها ترجمه احساس می‌کردم که باید دوران تازه‌یی را تجربه کنم، فکر می‌کنم به اندازه کافی ترجمه کرده‌ام و دیگر رمان خوبی نوشته نشده که بخواهم ترجمه کنم، مدت‌هاست که تصمیم گرفته‌ام اگر وضعیت جسمی‌ام اجازه دهد به مناطق خوش آب و هوا سفر کنم”. فرزانه با یادآوری اینکه در گذشته نیز پس از ترجمه صد سال تنهایی قصد داشته ترجمه را رها کند چون فکر می‌کرد هیچ رمانی همسنگ این اثر نخواهد بود، افزود: عده‌یی اعتراض کردند و گفتند این رمان را به جان مردم انداختی حالا می‌خواهی سکوت کنی، مدتی مطالعه کردم تا اینکه فهمیدم رمان “از طرف او” آلبا دسس پدس می‌تواند محبوبیت اثر مارکز را داشته باشد. این نویسنده، همچنان مطالعه می‌کند و داستان می‌نویسد، داستان‌هایی که قرار است به‌زودی در قالب مجموعه داستانی منتشر شود. فرزانه گفت: مترجمان ایرانی را نمی‌شناسم، اما برخی از مترجمان آثار خود را برایم می‌آورند، با این حال ترجمه بسیاری از آنها سرسری و مغلوط است. به باور او، ناشران در مقایسه با گذشته زیاد شده‌اند، به همین دلیل هر ناشری به افرادی که تا حدودی زبان خارجی می‌دانند، روی می‌آورد و بدون تحقیق کافی کتابی را با عنوان جذاب منتشر می‌کند، این رویه نه‌تنها به ذایقه مخاطبان آسیب می‌زند، بلکه خوانندگان را منزجر می‌کند. این نویسنده در ادامه توصیفش از رمان خوب، “عذاب وجدان” نوشته آلبا دسس پدس را یکی از زیباترین رمان‌های جهان خواند و یادآور شد: بعد از انتشار این اثر دو زوج کاشانی به دفتر ققنوس آمدند و گفتند دو جلد از این رمان را ببریم بخوانیم، ببینیم فروش می‌رود یا نه، فردایش گفتند تو که ما را کشتی تا صبح چشم روی هم نگذاشتیم اینقدر که رمان خوبی است. علاوه بر این نامه‌های زیادی از شهرستان‌ها نوشتند و از ترجمه این رمان تشکر کردند. این در حالی است که اغلب نسبت به آمار کتابخوانی در شهرستان‌ها بدبین هستیم. فرزانه، با تاکید بر نقش تبلیغات در اقبال عمومی به کتاب، شیوه مرسوم تبلیغ در ایران را “پچ پچی” عنوان کرد و گفت: این شیوه موجب ترویج کتاب ضعیف و محفلی می‌شود، به گفته این مترجم، در اروپا کتاب‌ها را با نصب بیلبورد در سطح شهر و مراکز فرهنگی تبلیغ کرده و رسانه‌ها نیز گفت‌وگوهای مفصلی با نویسندگان و مترجمان منتشر می‌کنند. این مترجم در ادامه از موضوعات دیگر هم سخن گفت، از مقایسه مارکز با یوسا و از اینکه آثار این نویسنده غیر قابل فهم است، از طبع رمان خوانی ایرانیان، از عشق به ادبیات و اینکه این علاقه از بچگی با “هزار و یک شب” و “پر” میمنت دانا آغاز شده و از لطمه ویراستاران نابلد به آثار ادبی. حرف‌های فرزانه تمام نشدنی است زیرا پس از نیم قرن ترجمه در سکوت، به ایران بازگشته تا این‌بار گذشته را به یاد بیاورد و برای هموطنانش روایت کند.

منبع: روزنامه اعتماد