یائول گازانسکی
برخلاف عکس العمل نسبتا یکپارچه بین المللی و دنیای عربی نسبت به قذافی، واکنش دولت های عربی به اقدامات اسد در سوریه با تردید همراه بوده است. اکنون پس از گذشت پنج ماه از وقایع سوریه و کشته شدن بیش از 2000 نفر، کم کم صداهایی به گوش می رسد. اول از همه شورا همکاری کشورهای خلیج فارس بود که از سوریه خواست به «سرکوب و کشتار سهروندان خاتمه دهد.» سپس بیانیه پادشاه سعودی، که جدی تر از موارد مشابه قبلی بود و در آن آنچه را که در سوریه اتفاق می افتد را «غیر قابل قبول خواند و خواهان متوقف کردن ماشین کشتار شد.» این نشانه دیگری از مقابله عربستان سعودی با جبهه رادیکال به رهبری ایران است، که قبلا هم در مورد بحرین به اجرا درآمده بود.
این هشدار در لحظه ای صورت گرفته است که سوریه به چنان مرحله بحرانی رسیده است که ممکن است ادامه حکومت خاندان اسد را زیر سئوال ببرد. این بیانیه از سوی دیگر نشانه موضع فعال تر عربستان سعودی در قبال جنبش های مردمی در کشورهای عربی است که به منظور تغییر نقشه اتحادهای موجود صورت می گیرد.
ملک عبدالله که تا کنون حرکت های اعتراضی منطقه را از دور نگاه می کرد، حالا خواهان سقوط اسد است و دلیل اصلی آن هم این است که به این ترتیب ایران را از یک متحد اصلی در منطقه محروم می سازد و حرکات رادیکال را در منطقه کند کرده و به سعودی ها اجازه می دهد تا با روی کار آمدن اکثریت سنی در سوریه به تشکیل یک جبهه بزرگ سنی در منطقه دست بزنند. عربستان سعودی تا کنون نتوانسته است سوریه را از ایران جدا کند و اتحادی از دولت های سنی هوادار غرب در منطقه ایجاد کند. جنبش اعتراضی اخیر در سوریه فرصت طلایی در اختیار عربستان قرار می دهد تا به سوی این هدف حرکت کند.
هرچند عربستان سعودی با بسیاری از کشورهای خاورمیانه که مکان اعتراضات هستند هم مرز است، ولی تا کنون در برابر آنها بی طرف بوده و امنیت ملی خود را با اقدامات نظامی به خطر نیانداخته است. تا به حال، دیپلماسی و کمک های مالی جزو روش های مطلوب عربستان بوده است. از شروع بهار عربی، رهبران سالخورده سعودی درک کرده اند که آنها نیز ظرف چند سال ممکن است با همانگونه نا آرامی های اجتماعی روبرو شوند و وضعیت سیاسی منطقه با رشد خواسته های حقوق برابر شهروندان به کلی دگرگون شود. در نظر حاکمان سعودی روش های سنتی برای رهبری استراتژیک دیگر کافی نیست و باید از انفعال موجود خارج شده و وارد صحنه عمل شد.
در این چهارچوب، عربستان سعودی هر چه می تواند انجام می دهد تا از نزدیکی مصر و ایران جلوگیری کند. نگرانی ریاض از آن است که رهبری «جدید» مصر برای راضی کردن مردم به سمت ایران متمایل شود. در ماههای بعد از سرنگونی مبارک در قاهره صداهایی برای برقراری روابط دیپلماتیک با ایران شنیده می شد. مقامات ایرانی هم با استقبال از این حرکت در پیش گرفتن مشی «جمهوری اسلامی» را به مصریان پیشنهاد کردند و گفته اند که ایران و مصر نقاط مشترک فراوانی دارند. عربستان سعودی علاوه بر کمک 4 میلیارد دلاری به مصر برای «سر پا نگاه داشتن» این کشور، پیشنهاد ساختن پلی بر روی تنگه تیران را ارائه داده است که دو کشور را به یکدیگر متصل می سازد. عربستان سعودی از سوی دیگر در حال دعوت از اردن و حتی مراکش برای پیوستن به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است تا اتحادی را از پادشاهی های منطقه ایجاد کرده و از اصلاحات جلوگیری کرده و شاید به اقداماتی نظیر آنچه پادشاه مراکش برای جداسازی قوا و ایجاد حکومت های مشروطه سلطنتی انجام داد، متوسل شود. سعودی ها همچنین به اردن نیز کمک 1.5 میلیارد دلاری داده اند.
روشن نیست که انتقاد سعودی ها از بشار اسد در سوریه تا چه حد با حمایت از معترضین همراه خواهد بود، هرچند ریاض در برخی مواقع از مخالفان سوریه حمایت کرده است. با این وجود اگر انقلاب به در خانه پادشاه سعودی هم بیاید، برای او مشکل خواهد بود که توجیه کند چرا توصیه های خود به بقیه را در کشور خود پیاده نکرده است. سقوط اسد احتمالا مهره دیگری در دومینویی است که به پادشاهی سعودی هم خواهد رسید.
یک روز بعد از آنکه عربستان سعودی به نشانه اعتراض سفیر خود را از دمشق فراخواند، بحرین و کویت هم گفتند که سفرای خود را از دمشق فرا خواهند خواند، تا به سرکوب خشونت بار تظاهرات مردم اعتراض کنند. قطر قبلا به این اقدام دست زده بود. بیانیه پادشاه سعودی به تظاهرات دولتی علیه رژیم سوریه در چند کشور خلیج فارس منجر شد. این حرکت ملک عبدالله ممکن است باعث صریح تر شدن موضع آمریکا در قبال سوریه نیز بشود؛ موضعی که تاکنون تردید آمیز بوده است.
ولی چرا حالا؟ موضع جدید پادشاه سعودی علیه رژیم بشار اسد از یک سو ناشی از کشتار مردم و قبایل طرفدار سعودی در ماه رمضان است و از سوی دیگر شکست مذاکرات پشت پرده مخالفان با بشار اسد را به نمایش می گذارد.
دلیل تعلل سعودی ها تا این لحظه هم ناشی از این بوده است که آنها منتظر آن بودند تا ببینند وزنه به سمت کدام طرف متمایل می شود. ملک عبدالله امیدوار است این حرکت فاصله ای را میان او و اسد بوجود آورد، زیرا درک کرده است که رژیم اقلیت علوی (نزدیک به مذهب شیعه) در سوریه به شدت تضعیف شده است و عربستان سعودی باید خود را برای تغییر آماده کند.
از آنجا که حقوق بشردغدغه حاکمان سعودی نیست، هیچ نتاقضی میان حمایت از معترضان سوریه و اعزام نیرو برای سرکوب معتضان بحرینی، از منظر آنها وجود ندارد. در این میان ایجاد تعادل قدرت منطقه ای و خنثی کردن قدرت ایران با تشکیل جبهه سنی به این منظور، مهمترین دغدغه فعلی عربستان سعودی است. عربستان از صرف کردن ثروت نه چندان کم خود برای خنثی ساختن بلند پروازی های ایران در منطقه، هیچ ابایی ندارد.
منبع: رایت ساید نیوز– 14 اوت