تغییر ماهیت انقلاب ایران

نویسنده

» نگاه لوس آنجلس تایمز به چالش انقلاب اسلامی

رابین رایت

 

 
چقدر جالب است که رژیمی که از دل یک انقلاب خشونت آمیز بر سر کار آمد، در کشوری که مظنون به توسعه مخفیانه تسلیحات هسته ای است، اکنون با بزرگترین نافرمانی صلح جویانه مدنی روبرو شده است.

تا اینجای کار، تظاهرات خاموش خیابانی و طنین افکن شدن شعارهای شبانه بر بام خانه ها را نمی توان انقلاب متقابل قلمداد کرد.

آنها حتی قصد چنین کاری هم ندارند. آنها به اعمال فشار بر رژیم اسلامی ایران برای پذیرش همان ایده هائی مشغول اند که در ربع قرن گذشته دامن  پنج قاره را گرفته است؛ ارحج بودن خواست مردمی، عدالت، به حساب آمدن و شفافیت قدرت.

ممکن است معترضان موفق نشوند. “نسل دوم آبدیدۀ شده رهبران ایران که از جنگ در آمدند و به جای عمامه، کلاه بر سر می کنند،هنوز از قدرت سیاسی و ابزار فیزیکی برای مهار این رویاروئی برخوردارند. ممکن است این جریان به دومین و آخرین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد منتهی شود. اگر چنین شود، حکومت دینی در طول چهار سال آینده روز به روز به سوی خودکامگی تغییر ماهیت خواهد داد”.

از سوی دیگر، همایش های حساس انتخاباتی و اعتراضات پس از انتخابات به ایده تغییر سیاسی، مشروعیت و اعتبار بخشیده است. به آنچه که آمریکا مایل است در خاورمیانه اتفاق بیفتد نیز قرابت ذاتی دارد. در عین حال، رنگ و بوی ایرانی زیادی هم دارد.

شیعه گرائی به مدت 14 قرن با اعتقاد لطیف و از خودگذشتگی، با درک بی عدالتی ها و به چالش کشیدن رهبری عجین بوده است. اینها اصولی هستند که وقتی مردم با اعلام نتایج تردیدآمیز انتخاباتی آن هم تنها 2 ساعت پس از بسته شدن حوزه های رأی گیری روبرو شدند، آنها را به خروش درآورد.   

ایرانی ها یک قرن است که پیشگام سیاسی در بین 57 کشور اسلامی بوده اند. ائتلافی از روشنفکران، بازاریان و روحانیون در دوران انقلاب قانون اساسی سال های 1905- 1911 در ایران، قاجاریه را به قبول قانون اساسی کشور و تأسیس اولین مجلس ایران واداشت. ائتلاف جبهه ملی تحت رهبری محمد مصدق پس از انتخاب دموکراتیک در سال 1953، به پیشبرد قانونی دموکراسی و مجبور ساختن شاه به ترک کشور دست یافت. اما نیروهای اطلاعاتی آمریکا و انگلستان با ترتیب دادن یک کودتا، او را سر جای خود نشاندند. ائتلاف دیگری از بازار، روحانیون و روشنفکران بار دیگر در سال 1979 به خیابان ها سرازیر شدند و به سلطنت 2500 ساله پایان دادند. 

به این ترتیب یک انرژی غضبناک در هفته جاری با اتکا بر تکنولوژی قرن 21 و اینترنت از دریای خزردر شمال تا شیراز در جنوب آزاد شد. هرکدام از سه مرحله یاد شده، یادگارهای ماندگاری در صحنه سیاسی ایران به جا گذاشتند. چهارمین مرحله نیز خواهد گذاشت.

اعتراضات دانشجوئی سال 1999 به دلیل اتصال به تنها یک بخش از جامعه، بخشی که فاقد رهبر و استراتژی بود، با شکست روبرو شد. اما موج سبز فعلی به طور فزاینده، ائتلافی از دانشجویان، بازاریان تحریم زده، راننده های تاکسی، رؤسای جمهور سابق و حتی اعضای تیم فوتبال کشور را دربرگرفته است.

روحانیون کلیدی نیز به گوشه ای رانده شده اند. آیت الله حسینعلی منتظری که تا پیش از رانده شدن از سوی نظام در سال 1989، جانشین بنیانگذار انقلاب محسوب می شد، با صدور فتوائی نتایج انتخابات را رد کرده و از ایرانی ها خواسته است به “مطالبه حقوق” خود در قالب تظاهرات آرام ادامه بدهند. ضمناً به نیروهای امنیتی نیز هشدار داد از دستورات پیروی نکنند زیرا در “پیشگاه خدا” محکوم خواهند بود.

منتظری نوشت: “امروز سانسور و قطع خطوط ارتباطی نمی تواند حقیقت را مخفی کند.”

روحانیون ارشد شهر قم که بسیاری از آنها  به خاطر نگرانی از سرایت زبانه های جمهوری اسلامی به دامن اسلام هرگز از آن حمایت نکرده اند، نتایج انتخابات را به رسمیت نمی شناسند. حتی برادر آیت الله علی خامنه ای که خود روحانی و نماینده سابق مجلس است، خواستار تشکیل یک کمیته حقیقت یاب برای بررسی نتایج انتخابات شده تا شمارش کامل علنی از آرا به عمل آید. همزمان با گسترش این ائتلاف، دامنه این ماجرا از فردی که قرار است رئیس جمهور شود نیز فراتر می رود. دو چهره انقلاب اسلامی، آیت الله علی خامنه ای و میر حسین موسوی نخست وزیر سابق اکنون رو در روی یکدیگر هستند. یک نظریه پرداز دینی در برابر یک تکنوکرات. این دو چهره در کانون مناظراتی قرارگرفته اند که موضوع اصلی سه دهه پیش بوده است: اینکه جمهوری اسلامی بیشتر اسلامی است یا جمهوری؟ به عبارت دیگر، حرف آخر را قانون خدا می زند یا قانون بشری؟

این مناظره، زمانی به دور از چشم جامعه بود. اما دیگر مخفی نیست. اگر خامنه ای نتواند معترضان را قانع کند، تمام شیوه های وحشیانه 000/150 نیروی سپاه پاسداران و 000/300 شبه نظامی بسیج نخواهند توانست مشروعیت وی را حفظ کنند. 

در همین حال، ورود صدها هزار ایرانی به خیابان ها برای زیرپا گذاشتن قانون اساسی فعلی نیست بلکه برای مطالبه حقوق فردی است که در قانون لحاظ شده است.

بحران های بین المللی قبلی اکنون به کمک پیش بینی سرنوشت ایران آمده اند: طرفداران موسوی از آن نگرانند که نیروهای امنیتی کشور، حادثه سرکوب چین در میدان تیان یانمن را در کشور رقم خواهد زد. حامیان رژیم نیز موسوی را با میخائیل گورباچف رئیس جمهور سابق شوروی مقایسه می کنند و می ترسند انقلابشان از دست برود. 

با این حال، هرچه در ایران اتفاق بیفتد، کاملاً به سبک ایرانی خواهد بود. جنبش اخیر همین حالا نیز به استعارات شیعه متوسل شده است. عزاداری در روزهای سوم، هفتم و چهلم یک امر سنتی در کشور است، همان شیوه امتحان شده ای که در زمان شاه، برای گردهمائی عمومی تر در یابود کشته شدگان سال 1978 رخ داد. تجمعات جدیدتر معمولاً به برخوردهای بیشتر و کشتارهای بیشتر منتهی می شد که خود با سوگواری های جدید و تکرار این حلقه همراه می شد.

فراخوان موسوی برای گردهمائی روز پنجشنبه و یادبود کشته شدگان روز دوشنبه، اتفاقی نبوده است. این تازه آغاز حلقه است. از نظر سنتی، مراسم چهلم کشته شدگان، بیشترین اهمیت را دارد.

اعتراضات چشمگیر در مرحله چهارم از جریان سیاسی قرن گذشته ایران، به تغییر بیشتر کشور منجر خواهد شد. تنها سؤال مطرح این است که این فرآیند تا چه زمانی طول خواهد کشید.

منبع: لس آنجلس تایمز- 21 ژوئن

www.latimes.com/news/opinion/commentary/la-oe-wright21-2009jun21,0,4656678.story