امید معماریان
سعیدلیلاز کارشناس اقتصادی درتهران درگفت وگو با روز به تاثیرتحریم های شورای امنیت سازمان ملل براقتصاد کشورپرداخته است. او معتقد است عمده مشکلات اقتصادی کشورناشی ازسوء مدیریت مسئولان کشور است تا تحریم های سازمان ملل. لیلاز با شرح چگونگی افزایش تورم طی دوسال گذشته از سیاست های تورم زا، کاهش نرخ سودبانکی و ناتوانی مجلس درمنضبط نگهداشتن دولت محمود احمدی نژاد درعرصه اقتصادی سخن گفته است. این گفت وگو درادامه می آید.
گمانه زنی های مختلفی درخصوص اثرتحریم های شورای امنیت سازمان ملل براقتصاد ایران وجود دارد. شما قوت تاثیر گذاری این تحریم ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
من معتقدم به طورکلی جهت گیری تحریم های اقتصادی سازمان ملل، فشار بر بنیه مالی ومناسبات اقتصادی جمهوری اسلامی با دنیاست. هم تحریم اول وهم تحریم دوم، شبکه بانکی ایران را از نظر اقتصادی هدف قرارداده است. تحریم سوم از نظر استحکام و تاثیرگذاری ضعیف تر است. اما واقعیت این است که هر سه تحریم قادر نیستند اقتصاد ایران را به زحمت جدی بیاندازند. اگرچه با توجه به اینکه وابستگی ایران به واردات طی ده سال گذشته نسبت به قبل 5 تا 6 برابر شده است ، ما اینک درمورد تحریم ها آسیب پذیرتر هستیم. اما در سطوحی که تحریم ها تصویب شده– حتی تحریم های ایالات متحده که بسیارمهم تر وجدی تر و پراثرتر ازتحریم های سازمان ملل بوده ـ هیچ کدام نمی توانند اقتصاد ایران را به زانو بیاندازند. حداکثر تاثیرش این است که واردات ایران اندکی گران تر تمام خواهد شد وصادرات ایران اندکی ارزان ترخواهد بود که تاثیرآن روی اقتصاد ایران ممکن است در سال حتی به یک میلیارددلار هم نرسد. این برای کشوری که الان درهرشبانه روز سیصدمیلیون دلار درآمد ارزی دارد عدد بزرگی نیست.
اگر تاثیرات تحریم های اقتصادی درحوزه اقتصادخود را نشان نمی دهد، به نظر شما چه اهدافی پشت چنین فشارهایی می تواند قرارداشته باشد؟
آن چیزی که آمریکایی های الان دنبال می کنند، اجماع بین المللی علیه ایران است که آن را هم با کمک آقای احمدی نژاد و هم با دپیلماسی که خودشان به کار گرفته اند به دست آورده اند. همین طور از طریق تحریم ها وقطعنامه ها آنها تلاش می کنند پله به پله امکان یک برخورد نظامی در آینده را به جایی برسانند که درمورد عراق موفق به آن نشدند. آمریکایی ها درمورد عراق یک اشتباه بزرگ مرتکب شدند و آن اینکه بدون اجماع بین المللی به عراق حمله کردند. درمورد ایران به نظر می رسد آمریکا درحال خرید زمان است و عجله ای بر سرپرونده هسته ای ندارد. دنبال این است که هم اجماع بین المللی به دست بیاورد وهم به اندازه کافی مستندات بین المللی محکمه پسند فراهم کند که بگوید چندین بارقطعنامه علیه ایران تصویب شد اما باز هم جمهوری اسلامی تعلیق غنی سازی اورانیوم را نپذیرفت. آخر داستان این است که آمریکایی ها درحال حاضربه این جمع بندی رسیده اند که الان زمان مناسبی برای حمله به ایران نیست.
یعنی شما فکر می کنید گزینه حمله نظامی برای آمریکا هنوز ازگزینه های روی میزاست؟
من مطمئنم که به این موضوع فکر می کنند چون هسته ای شدن ایران، خط قرمز واشنگتن است. منتها آمریکا درحال حاضر اولا درعراق خیلی درگیر وضعیف است ونمی تواند جبهه های جنگ خود را گسترش بدهد، ثانیا آمریکایی ها الان درگیرانتخابات داخلی خود هستند، ثالثا قیمت جهانی نفت خام خیلی بالاست و دراین شرایط ایجاد تنش از نوع برخورد نظامی درخاورمیانه قطعا غیرممکن است، رابعا به نظر من دستگاه های اطلاعاتی آمریکا به این جمع بندی قطعی رسیده اند که احتمال اینکه ایران تا سال 2010 به یک خطر هسته ای تبدیل شود وجود ندارد. به این معنی که تا سال 2010 هنوز امکان توقف ایران وجود دارد و سرعت موفقیت ایرانی ها در غنی سازی هسته ای و پیشبرد برنامه شان، کمتر ازآن چیزی است که ادعا می شود. به همین دلیل آمریکایی ها درحال خرید زمان هستند. البته در آن سو، تهران هم درحال خرید زمان است تا برنامه هسته ای را درفرصتی که دارد به پیش ببرد. درواقع ماجرا مانند یک مسابقه است. اما دراین دوره ای که احتمال دارد سه چهار سال طول بکشد آمریکایی ها امیدوارند تحریم ها بتواند کمک کند تا سوء مدیریت حاکم براقتصاد ایران کاردست کشوردهد نه خود تحریم ها. در واقع من معتقدم اثر تحریم ها برایران دربرابرسوء مدیریت یک درصد است. یعنی یک در برابر99.
واقعیت این است که اگرمشکلات اقتصادی را به صدقسمت تقسیم کنید 99 بخش آن ناشی سوء حاکم براقتصاد ایران است ویک قسمت به دلیل تحریم است. اتفاقا این تحریمها به دولت ایران امکان می دهد خودش و بی کفایتی ها وسوء مدیریت ها راپشت تحریم پنهان کند وبگوید تحریم عامل آنهاست.
تاثیرتحریم ها را روی بخش های مختلف جامعه چطور می بینید؟
تحریم هیچ تاثیری روی مردم نگذاشته است. آن چیزی که روی اقتصاد ایران تاثیر گذاشته سوء مدیریت است که همه آن داخلی است. من معتقد نیستم که تحریم ها روی جامعه اثرگذاشته است. به نظر می رسد اصلا رادیکال ها هم از نظر سیاسی وهم ازنظر اقتصادی ازتحریم بدشان نمی آید. بخصوص تحریم هایی که اینقدربی مزه وخنک طراحی می شود. اینها قادربه ضربه زدن به کشور نیست اما درعین حال بهانه کافی می دهد که درکشور حالت فوق العاده اعلام وبا نیروهای مخالف برخورد شود. به هرحال نیروهای رادیکال انزوا را دوست دارند.
افزایش بی سابقه قیمت نفت چه تاثیری برمقابله با اثرات تحریم دارد؟ آیا این افزایش بها می تواند باعث خنثی شدن تاثیرات منفی قطعنامه های سازمان ملل شود؟
اگر الان شرایط نرمال وآرامی درکشور می بینید اساسا به خاطرتزریق 65 تا 70 میلیارد دلار درآمد نفتی درسال 86 به اقتصاد کشوراست. می دانید میزان واردات کالا درامسال 50 میلیارددلارخواهد بود و 15 میلیارد دلار واردات خدمات. یعنی به ازای هر ایرانی هزاردلار خدمات وکالا وارد کشور شده است.
این ارقام چه نسبتی با واردات دولت آقای خاتمی دارد؟
تقریبا دوبرابر آخرین سال ریاست جمهوری آقای خاتمی است.
تاثیراین تزریق دلاربه اقتصاد کشور چیست؟
درکوتاه مدت می توان کشور را باثبات وپایدارنگهداشت؛ چون هرجا خلل وفرجی ونقصانی پیش می آید دولت می تواند با تزریق درآمد های نفتی آنجا را بپوشاند وتحت کنترل دربیاورد. شیرازه جامعه ما را به لحاظ اقتصادی الان این پول نفت نگهداشته است. اگر قیمت نفت به زیر شصت دلار درهربشکه سقوط کند ما بلافاصله دچارکسری بودجه ارزی می شویم، دلار دونرخی می شود، واین دونرخی شدن ارز، غول تورم را که تاکنون درشیشه مانده بیرون می آورد.
یکی ازسوالاتی که همواره مطرح می شود این است که ازیک طرف قیمت نفت بالا می رود و پول به داخل کشورسرازیرمی شود واز آن سو تورم هم سرسام آور بالا می رود. چه رابطه ای بین این دو وجود دارد؟
این پول نفت به هرشکلی وارد اقتصاد ایران می شد- که شد- دراحجام بزرگش تورم زا می بود. ریشه تورم درایران، رشد نقدینگی است. رشد نقدینگی هم ریشه اصلی اش کسری بودجه دولت است که این هم به این معنی است که هزینه های دولت از درآمدش بیشتر است. علت اصلی افزایش هزینه ها وکاهش درآمدها نیز سیاست های آقای احمدی نژاد است. مثلا سعی کرده اند که قیمت کالاها وخدمات دولتی را پایین نگهدارند و درعین حال به یارانه ها وبه حقوق ودستمزد وپرداخت های دولت چه درحوزه عمرانی وچه حوزه جاری به شدت افزوده اند. برای اینکه این کسری را جبران کنند دولت مجبور میشود دلارهای خودش را ببرد بانک مرکزی وریال بگیرد وچون بانک مرکزی به آن اندازه ریال ندارد مجبور است آن را چاپ کند که به دولت بدهد وچون ریال چاپ می شود نقدینگی می رود بالا و منجر به تورم می شود. این مکانیسم افزایش تورم است. درواقع عرضه پول بیش از عرصه خدمات وکالای واقعی است. به همین دلیل به ازای یک واحد خدمات وکالا، دوواحد پول تولید می شود و تورم ایجاد می کند. دولت برای مقابله با کسری بودجه، ارز خود را به بانک مرکزی می فروشد. بانک مرکزی هم این ارز را به عنوان گشایش اعتبار می فروشد به وارد کنندگان کالا. آنهایی که کالا وارد می کنند، به بخش تولید واشتغال فشاروارد می کنند. درنتیجه دولت برای اینکه صدای آنها را بخواباند به آنها هم یارانه می دهد و برای پرداخت این یارانه ها هم باید باز مجبوراست برود دلار خود را بفروشد. این یک بازی دومینو است که تورم سلسله وار جلو می رود وافزایش می یابد.
به نظر شما این نگرانی ها در جریان نوشتن بودجه سال آینده کشورلحاظ شده است تا ازتبعات چنین رشد نقدینگی که به آن اشاره کردید کم شود؟
به هیچ وجه لحاظ نشده است اگر هم شده باشد اصلا قابل اجرا نیست. چون دولت آقای احمدی نژاد اساسا بنا ندارد قانون بودجه را اجرا کند. چنانچه بودجه سال 86 را انقباضی بست اما اجرایش نکرد. مجلس هم نتوانست کاری کند. مجلس هشتم هم نخواهد توانست کاری کند. یعنی هزینه ها را دربودجه کنترل کردند اما درعمل کنترل نکردند. دولت کسری بودجه بالا آورد وشش هفت هزارمیلیاردتومان از مجلس اجازه گرفت که یادوباره دلار فروخت به بانک مرکزی یا منابع عمرانی را به هزینه های جاری منتقل کردند.دربودجه سال 87 هم نرخ تورم حداقل بین 18 تا 20 درصد خواهد بود.
آیاشاخص هایی که برای مشخص کردن نرخ تورم مورد استفاده قرارمی گیرد، تورم واقعی را نشان می دهد یا با توجه به صحبت ها درخصوص دستکاری درشاخص های تورم، باید ارقام واقعی را جای دیگری جستجو کرد؟
من هنوز به این ارقام تورم اعتماد دارم. خود این نرخ تورم هم چیزکمی نیست. بالاخره 17.8 تا الان بود که تا پایان سال به 18.2 درصد خواهد رسید. این درحالی است که درآخرین سال آقای خاتمی تورم 12.1 درصد بود.
ولی سهم تورم مواد غذایی در دولت آقای خاتمی بین 6 تا 7 درصد بود ولی دردولت آقای احمدی نژاد سه برابرشده است. بنابراین این عدد هنوز قابل اتکااست. الان 24 تا26 درصد تورم مواد غذایی داریم.
درنرخ تورم آیا مسکن هم لحاظ می شود؟
واقعیت این است که نرخ تورم مسکن بیشتر دراجاره بها تجلی پیدا می کند. والا شما خانه ای که درآن نشسته اید چه یک میلیون تومان چه یک میلیارد تومان فرق نمی کند.به نظرم هنوز آمارهای بانک مرکزی نسبت ها را دقیق منتقل می کند.
ایالات متحده درتلاش است که معاملات بانکی وتجاری ایران با دوکانون اقتصادی دوبی وچین را محدود کند. به نظر شما محدود کردن این حوزه های اقتصادی چه تاثیری در وضعیت اقتصادی کشور خواهد داشت؟
اگر ایالات متحده موفق به چنین کاری شود تاثیرش خیلی جدی است. اما من دراینکه آمریکا موفق به انجام چنین کاری شود تردید دارد. هم امارات وهم چین به سنت سنت تجارتشان به ایران نیازدارند. بخصوص امارات. تا آنجایی که من می دانم ما با یک مقدار پول خرج کردن بیشتر قادرخواهیم بود که به این تحریم ها غلبه کنیم.
دولت آقای احمدی نژاد طی دوسال گذشته برای آنچه افزایش سرمایه گذاری نامیده شده بود اقدام به کاهش سودبانکی کرد. اما ش اخیر بانک مرکزی به این اشاره دارد که این کار بدون توجه به رشد نقدینگی وتورم صورت گرفته وباعث شده بانک ها ضرر بدهند. شما این سیاست را چگونه ارزیابی می کنید؟
از نظر تئوری اصل نظر آقای احمدی نژاد غلط نیست. امانکته این است که این سیاست گذاری درتناقض با بقیه سیاست گذاری های دولت نهم اتفاق افتاد وهمه اثرات مثبت را خنثی کرد واثرات منفی اش را برجای گذاشت. همان طور که گفتید وقتی شما نرخ بهره را پایین می اورید درواقع به خاطر رونق اقتصادی بالاتر به یک مقدارتورم بیشتر تن می دهید. نمی شود که هم تورم را کنترل کنیم هم نرخ سود بانکی را پایین بیاوریم ودرعین حال به رشد 41 درصدی نقدینگی هم برسیم. این سه تا سیاست هایی بودند که همدیگر راخنثی کردند وباعث شدند که کشور واقتصاد به وضعیت فعلی بیافتد. ضمن اینکه قانون کاهش بهره برای تحرک بخشیدن به رشد اقتصادی متعلق به یک کشورسرمایه داری آزاد با شبکه بانکی آزاد است. درایران که بانک ها درتعیین نرخ بهره شان آزاد نیستند درعمل این کارمنجر به رشد فساد درشبکه بانکی ورانت خواری در وام گیرندگان وزیان سپرده گذاران شد وتورم را هم افزایش داد.
تاثیرتحریم ها روی بخش خصوصی چیست؟
بخش خصوصی درایران آنقدر نیرومند نیست که این تحریم ها روی این بخش خیلی قابل توجه باشد. البته آنها هم آسیب پذیر تر ازبخش دولتی است چون دسترسی شان به بانک ها کمتر است وازنظر مالی ضعیف ترهستند. اما از آنجاییکه بخش خصوصی درایران کمتر از 35 درصد است آسیب دیدن بخش خصوصی هم دراقتصاد چندان اثر نمی گذارد ضمن اینکه این تحریم هم تاثیری نداشته است