اتحاد ایران و سوریه، تا چه حد؟

نویسنده

‏ باسی کودات ‏

روابط ایران و سوریه منحصر به دوره بعد از انقلاب 1979 خمینی نیست. شروع این روابط به 35 سال ‏پیش، زمانی که هنوز محمد رضا شاه پهلوی بر سر قدرت بود باز می گردد. پس از مدت کوتاهی حافظ اسد ‏به قدرت رسید و در سال 1973 از تهران دیدار کرد. این دیدار همه نگاه ها را در منطقه به خود جلب کرد ‏زیرا سوریه به عنوان یک کشور چپگرا، دشمن امپریالیسم و دوست اتحاد جماهیر شوری محسوب می شد. ‏حال آنکه ایران، دوست ایالات متحده و دشمن کمونیسم و سوسیالیسم به شمار می آمد. از این ها گذشته، شاه ‏چهره محبوبی در جهان عرب محسوب نمی شد. دیدار اسد از تهران با ترشرویی احزاب مترقی عرب روبرو ‏شد. این دیدار با دیدگاه های متنوعی همراه بود اما می توان گفت حداقل یک نکته در آن وجود داشت.‏

این دو کشور در یک چیز مشترک بودند: هر دو از عراق تنفر داشتند. رژیم بعث عراق نه تنها برای سوریه ‏یک رقیب و تهدید بالقوه محسوب می شد، بلکه مانع برتری یافتن ایران در حوزه خلیج فارس بود. سوریه از ‏ضربه عراقی ها ترس داشت و این اصلاً توهم نبود. در آن زمان، بنیانگذاران حزب بعث، میشل افلق و اکرم ‏الحورانی،در عراق پناهنده سیاسی بودند. بنابراین، هرچند زمینه های مشترک اندکی میان ایران و سوریه ‏وجود داشت اما دلایل موجود برای در کنار هم ماندن کافی بود. ‏

به دنبال انقلاب 1979 خمینی، سوریه روابط نزدیک سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را به دست فراموشی ‏سپرد. باز هم موضوع عراق بود که این دو را در کنار یکدیگر نگاه داشت. سوریه هنوز از رژیم بعث عراق ‏می ترسید و ایرانی ها هم چشمانشان را به شیعیان عراق دوخته بودند. خمینی به شدت مایل به صدور انقلاب ‏بود اما شیوه ای که او در پیش گرفته بود، یادآور رقابت های دیرینه اعراب و فارس ها بود.‏

جنگ ایران و عراق به نحو شگفت انگیزی باعث نزدیکی بیشتر ایران و سوریه شد. ایرانی ها بیش از هر ‏زمان دیگربه سوریه احتیاج داشتند، زیرا سوریه یک دوست بالقوه در میان اعراب محسوب می شد و صدام ‏حسین دیو صفت در مقابل همه به عرض اندام مشغول بود. با تحریم تسلیحاتی ایران، سلاح های مورد نیاز ‏ابتدا از بنادر سوریه سر در می آوردند و سپس با روش های مختلف راهی ایران می شدند. سوریه همزمان ‏با ادامه جنگ و با هراس از انتقام جوئی بغداد، بیشتر به ایران نزدیک می شد. ‏

در مجموع می توان گفت این اتحاد بیشتر وابسته به شرایط بود تا اینکه ایدئولوژیک باشد. هر دو حکومت از ‏عراق دل خوشی نداشتند و می دانستند می توانند به هم کمک کنند. اما با گذشت زمان، روابطشان شکل ‏منسجمی به خود گرفت. ‏

پروفسور برهان قلیون، مدیر مرکزمطالعات شرق معاصر در پاریس، می گوید رژیم سوریه هیچ علاقه ای به ‏گسستن پیوند خود با ایران را ندارد. او به الاهرام گفت: “این تنها کارت برنده رژیم سوریه و یک ابزار ‏واقعی چانه زنی است. حتی اگر کشورهای غربی به مناسبت های مختلف به سوریه پیشنهاداتی و امتیازاتی ‏بدهند، این امر چیزی را در سیاست فعلی آن کشورتغییر نخواهد داد. به نفع آنهاست که روابط ایران وغرب ‏متزلزل باشد و تشنجات در لبنان، عراق، فلسطین و کل منطقه ادامه داشته باشد. رژیم سوریه نمی خواهد تنها ‏بماند، آنها هم برای بقاء به هرج و مرج محتاجند.“‏

اکنون ارزش پروژه های ایرانی در سوریه بالغ بر ‏‎1.5‎‏ میلیارد دلاراست. تراز بازرگانی میان این دو کشور ‏اندازه 90 درصد به نفع ایران پیش می رود. در حال حاضر، ایران 100 طرح بازرگانی، ساخت و ساز و ‏حتی آموزشی را در دست اجرا دارد. ازسویی دیگر، سوریه سالانه پذیرای 600000 توریست ایرانی است. ‏

تهدیدات ایالات متحده علیه ایران و انتقاداتش علیه سوریه اگرهیچ نتیجه دیگری نداشته باشد، مطمئناً به ‏تحکیم روابط این دو کشور منجر خواهد شد. ایران برای دسترسی به مدیترانه و رسیدن به همسایگی اسرائیل، ‏از هیچ اقدامی برای حفظ روابط خوب با سوریه فروگذار نخواهد نمود. برای همین است که ایران، حزب الله ‏را به وجود آورد و پول و تسلیحات را به سوی آنها روانه کرد. ایران، دکترین ایدئولوژیک خود را به حزب ‏الله منتقل نمود و با کمک سوریه، شبه نظامیان شیعه را به قدرت بی بدیل لبنان تبدیل نمود. ‏

همزمان با افزایش نقش حزب الله در لبنان، از نفوذ سوریه در آنجا کاسته می شد. وقتی سوری ها مجبور به ‏ترک لبنان شدند، حزب الله به تنها پایگاه و مهره چانه زنی در آنجا تبدیل شد. هرچه سوریه، به دلیل ترور ‏حریری، بیشتر از سوی محاکم جهانی مورد تهدید قرار گرفت، روابطش با حزب الله لبنان محکم تر شد. ‏اکنون سوریه و ایران با دشمن مشترکی روبرو هستند و هرچه تهدیدات یاد شده بیشتر شود، اتحاد آنها هم ‏بیشتر می شود. ‏

محمد حبش، نماینده مجلس سوریه و مدیر مرکز مطالعات اسلامی، می گوید: “ایران و سوریه دربرابر ‏تصویر آمریکایی منطقه، از دیدگاه مشترکی برخوردار هستند.” حبش که از روابط نزدیکی با مقامات سوریه ‏ای برخوردار است اضافه می کند: “شکی نیست که اگر آمریکا به ایران و سوریه حمله می کرد، اوضاع ‏طور دیگری می شد. چیزی که جلوی آمریکا را گرفته، مسائل اخلاقی و یا حتی مناقع مردم آمریکا نیست؛ ‏بلکه ناتوانی این کشور دربرابر عواقب یک حمله نظامی علیه هر کدام از این کشورهاست.“‏

سعید مقبل، تحلیلگر سوری، می گوید: “تلاش های برخی کشورهای عربی- خصوصاً عربستان سعودی ‏ومصر و اردن- برای ایجاد فاصله میان سوریه و ایران با شکست روبرو شده است. سوریه و ایران درست ‏مثل حزب الله و حماس، احساس خطر می کنند و به همین دلیل است که محکم به هم چسبیده اند. در حال ‏حاضر، ایران و سوریه بنا ندارند روابط خودشان را حتی در مرحله دوم اهمیت قرار دهند.“‏

برخلاف همه انتظارات، روبط ایران و سوریه پس از ترور عماد مغنیه- سرکرده نظامی حزب الله و مرد ‏قدرتمند ایران در منطقه که اواسط فوریه رخ داد- دستخوش تهدید نشد. این درحالی است که دمشق درخواست ‏وزارت اطلاعات ایران برای مشارکت در تحقیقات مربوط به این ترور را رد کرده بود. ‏

وقتی سوریه در ماه مه اعلام کرد قصد دارد با اسرائیل وارد گفتگوی مستقیم شود، خیلی ها تصور کردند ‏روابط ایران و سوریه تحت الشعاع این اقدام قرار خواهد گرفت. اما باز هم اینطور نشد. وزیران دفاع ایران و ‏سوریه هفته پیش با هم دیدار کردند، یک برنامه همکاری نظامی مشترک را در دستور کار قرار داده و ‏توافقنامه دفاعی مشترک که در سال 2006 امضاء شده بود را تمدید کردند. ‏

همانطور که ترکی صغر، سفیر سابق سوریه در ایران، می گوید این دو کشور تفاوت هایی را نیز با یکدیگر ‏دارند. صغر به الاهرام گفت با اینحال “نقاط مورد توافق بر نقاط اختلاف می چربد.” او گفت: “اتحاد سوریه- ‏ایران در عمل به نفع ایالات متحده و اروپاست زیرا چنین اتحادی می تواند ثبات و آرامش را با خود برای ‏منطقه به همراه بیاورد.” او اضافه کرد “تهران و دمشق می توانند به آمریکا و اروپا، در تلاش هایشان برای ‏آرام کردن منطقه، خصوصاً در عراق و لبنان و حتی در فلسطین، کمک کنند”.‏

هیچ کس نمی تواند انکار کند که ممکن است اختلافات ایران و سوریه روزی خط پایانی بر اتحادشان بکشد، ‏اما چنین گسستگی به زمانی دور دست در آینده مربوط است. با همه اینها، تفاوت های میان این دو درباره ‏عراق و اسرائیل ممکن است با گذشت زمان وخیم تر شود.‏

دمشق و تهران، هر دو مخالف حضور ایالات متحده و سیاست هایش در عراق هستند. معذالک، درحالیکه ‏ایران به سیستم سهمیه بندی فرقه ای در آنجا چراغ سبز نشان می دهد، دمشق در هراس است چنین آرایشی به ‏چند تکه شدن عراق منجر شود که سوریه را در موضع ضعف قرار خواهد داد. ضمناً دمشق از حمایت ‏نظامی، مالی و سیاسی تهران از برخی احزاب شیعه عراق هم دل خوشی ندارد. ‏

ایران نیز دربرابر مذاکرات سوریه و اسرائیل، نگرانی های خاص خود را دارد و از این در هراس است که ‏چنین صلحی به کاهش تشنج در منطقه انجامیده و به همین دلیل، قدرت تهران را کاهش دهد. ممکن است ‏حمایت ایران از حزب الله و سازمان های فلسطینی، مفهوم خود را از دست بدهد و دیگر برگ برنده مهمی در ‏منطقه در اختیار ایران باقی نماند. بنابراین، هرچند ایران جلوی انتقادات از هم پیمان خود در دمشق را گرفته، ‏اما نمی تواند به خاطر آنچه در حال روی دادن است خوشحال باشد.‏

منبع: الاهرام- هفته نامه دوم ژوئن

‎ ‎