در حالی که طوفان تغییر در خاورمیانه با تحولات تازه در یمن، بحرین، ترکیه، سوریه، عربستان و حتی اسراییل شدت گرفته است، آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی همچنان از مخالفت با تغییر سخن می گوید. او می گوید نه رابطه ایران با امریکا تغییر کرده است، نه سیاست ایران در خاورمیانه و نه سیاست داخلی در ایران.
توافق اتمی ایران و پنج بعلاوه یک، رهبران کشورهای درگیر در بحران های خاورمیانه را به اتخاذ تصمیم های استراتژیک در سطح داخلی و بین المللی واداشته است . یک طرف این توافق ایران است اما روشن است که این توافق برخلاف آنچه رهبران ایران و امریکا تاکید می کنند فقط به ایران و برنامه اتمی ایران محدود نمی شود و بیشتر خواهان نوعی ترتیبات تازه در خاورمیانه است. مخالفت های اسراییل و عربستان و سهم خواهی های سیاسی روسیه و فرانسه و دیگر کشورهای منطقه در سطحی پایین تر، همه نشانه هایی از اهمیت بین المللی توافق ایران با ۶ قدرت برتر جهانی است.
وقتی رهبران سیاسی تغییر های آشکار را انکار می کنند می توان دو فرضیه را برای درک معنای این انکار مطرح کرد. در فرضیه اول انکارِ تغییر، گاه به معنای پرهیز از ترساندن دیگران از این تغییر یا به تعبیر دیگر برای حفظ امکان کنترل تغییرات و مدیریت آن است. به کلام دیگر پرهیز از نگران کردن متحدان و جلوگیری از افزایش انتظارات و مطالبات در موقعیت جدید دو هدف اصلی در مدیریتِ تغییر است. فرضیه دیگر این است که انکار تغییر با هدف مقاومت در برابر آن صورت می گیرد.
در هر دو حالت، نفس گفت و گو در باره تغییر پذیرفته شده و به یک معنا گفت و گو در باره آن آغاز شده است:
حسن روحانی، رییس جمهوری ایران، روز گذشته در سنندج گفت: ”قادریم سایر مسائل را هم در منطقه و جهان پای میز مذاکره حل و فصل کنیم.“ پیش از آن نیز جان کری در شورای روابط خارجی امریکا تاکید کرد که آقای روحانی و محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران پذیرفته اند که مسائل منطقه را پای میز مذاکره حل کنند. به این ترتیب شاید سخنان آقای خامنه ای در رد تغییر سیاست های ایران را بتوانیم از نوع تعیین خط قرمز هایی بدانیم که در آغاز مذاکرات اتمی بر آن تاکید می کرد اما در عمل و در حین مذاکره هیچ یک از این خط قرمزها و شرط و شروط ها نتوانست مانع رسیدن به توافق شود. شاید به این دلیل روشن که همه طرف ها ضرورت تغییر را درک کرده بودند.
تصمیم گیری در باره تغییرات بدون داشتن طرحی برای آینده امکان پذیر نیست. این طرح همزمان طرحی داخلی و طرحی بین المللی است. همان طور که رسانه های ایران و جناح ها و چهره های سیاسی ایران تا دو سال پیش از سخن گفتن در باره برنامه اتمی و گفت و گو با امریکا پرهیز می کردند اکنون نیز از سخن گفتن از تغییراتی که باید در سیاست منطقه ای ایران رخ دهد پرهیز می کنند.
دولت در ایران به طور معمول راه گفت و گوی آزاد در باره سیاست خارجی و مسایل بین المللی را می بندد. معمولا نظرات رسمی وزارت امور خارجه به عنوان نظر دولت به رسانه ها اعلام می شود و تخطی از آن ممکن نیست. بر خلاف عمل گرایی که در سیاست داخلی در دو دهه اخیر رخ داده ، در حوزه سیاست خارجی در منطقه خاورمیانه هنوز شعارهای رسمی و تبلیغاتی اهمیت خود را حفظ کرده و فضای رقابت و تنش همچنان حاکم است. اما بخشی از تغییر، شکستن فضای پیشین و گفت و گو در باره سیاست خارجی جدید ایران در منطقه است.
تغییر در سیاست خاورمیانه ای ایران نیز مانند تغییر در برنامه اتمی ناشی از ضرورت های اجتناب ناپذیر است. همکاری قدرت های جهانی منطقه ای برای حل بحران در یمن و سوریه و عراق ضروری است. و ایران یکی از بازیگران عمده در این بحران هاست. توافق بر سر برنامه اتمی زمینه لازم را برای همکاری ایران با قدرت های منطقه ای و جهانی برای تغییر شرایط در این بحران ها فراهم آورده است.
کسانی که معتقدند توافق اتمی به باز شدن دست ایران و به ویژه سپاه پاسداران در منطقه منجر می شود این واقعیت را نادیده می گیرند که تا پیش از آغاز مذاکرات اتمی در دولت روحانی تصور عمومی بر این بود که در باره راه حل مساله اتمی در ایران دیدگاه های متفاوت وجود ندارد. توافق اتمی به معنای بازتر شدن دست سپاه یا تندروها در سیاست خارجی ایران نیست بلکه مقدمه ای برای ایفای نقش سیاستمداران معتدل تری است که ضرورت های جهانی تغییر در مناسبات خاورمیانه را درک می کنند.
یکی از موفقیت های جامعه سیاسی ایران و دولت روحانی این بود که توانست پیش از رفتن به پای میز مذاکره، در خارج از ایران فضای گفت و گو در باره ضرورت برداشتن تحریم ها در ایران را فراهم کند. اکنون نیز زمان آن رسیده است که امکان گفت و گو در باره ضرورت تغییر سیاست های ایران در منطقه ای فراهم شود که شبح تغییر آن را فراگرفته است.