این روزها بحث حمایت از خانواده به یکی از موضوعات مهم و مورد توجه رسانه هاو فعالان زن در ایران و حتی بسیاری از رسانه های بین المللی تبدیل شده است. اکثر این مباحث، صرفنظر از توضیحاتی که پیرامون لایحه مورد نظر مطرح میشود بیشتر پیرامون این موضوع میگردد که مجلس جمهوری اسلامی ایران بهتر است زنان را با طناب دار از حیات محروم کنند یا انها را تیر باران کنند .
به عبارتی ما نیز در بازی مدیریت شده ای قرار گرفته ایم که جمهوری اسلامی برای ما مهندسی میکند و انقدر در این مسیر گستاخانه پیش میرود که جناب کوچک زاده نماینده مجلس اسلامی با افتخار صحبت از لذت جویی ناشی از صیغه در این لایحه میکند و انرا مایه مباهات میداند.
در این روزها همه از هم سئوال میکنند که دست اخر بهتر است صیغه ثبت شود یا خیر؟ اگر ثبت شود چه خوبی هایی دارد اگر نشود چه مضراتی خواهد داشت؟ بهتر است برای ازدواج مجدد اقایان 10 شرط قرار دهیم یا 8 شرط بهتر است و یاآنکه شرط چهارم حذف شود بهتر است.
آنچه بدیهی است در این غوغا سالاری که آگاهانه براه افتاده است کمتر کسی با اصل صیغه و با اصل تعدد زوجات مخالفت میکند. کمتر کسی در باره ستم جنسی که در این قانون تحت عنوان شرع و اسلام بر زن رانده میشود صحبتی میکند. همه ما درگیر حاشیه هایی شده ایم که آقایان برای ما ساخته اند. ما باید یک پارچه با اصل تعدد زوجات و قوانینی که تعدد زوجات را تقویت میکند مقابله کنیم.قوانینی غلط و عقب افتاده که مبتنی بر تبعیض است و نهاد خانواده و سلامت اجتماعی را نابود میکند. قوانینی یک طرفه که تنها به سود یک اقلیت صاحب ثروت، علیه منزلت اجتماعی زنان ساماندهی شده است بلکه همه هویت زنان ما را نشانه رفته است . هر بحثی خارج از تک همسری که بوسیله حکومت طراحی می شود نه تنها دخالت تمام عیار دولت برای گسترش مرد سالاری است بلکه موجب نفرت و تفرقه و آشوب در اصلی ترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده می شود. آنهم در شرایطی که حکومت تمام قد از هیچ اقدامی برای ایجاد همین احساس میان آحاد ملت فرو گذار نکرده است و تداومش را در تکه تکه کردن مردم ایران با روش های مختلف می داند. اینبارحکومت سر در حریم خصوصی ترین روابط انسانها نموده و قصدی به جز معیوب کردن و از میان بردن خانواده ها با ترویج چند همسری را ندارد. بیش از 10 روز است در مجلس اسلامی به جای پرداختن به امور جاری مردم در باره چگونگی روابط جنسی بحث می شود. اینکه در چه شرایطی بر روی همسرانشان زن بگیرند یا در چه شرایطی روابط متعدد جنسی خود را ثبت کنند یا نکنند. باور نکنید که انها برای زنان بعنوان طرف دیگر این رابطه حقی قائلند. زمانی که اساسا به این موضوع نمی پردازند اگر زنی همسرش بچه دار نشد یا بیمار شد یا به زندان افتاد ایا او حق چند همسری دارد یا نه؟
چرا قانون گذار برای زنانی که همسرانشان دچار مشکل شده و نیاز به همان چیزی دارند که اقایان دارند فکری نمیکند؟ تنها این مردان هستند که باید برای مشکلاتشان فکری کرد؟
نا گفته نماند که من اساسا با چند همسری مخالفم ولی اگر قرار است مردان بتوانند به هر دلیلی چند همسر بگیرند چرا زنان نتوانند به همان دلایل چند شوهر داشته باشند؟ انچه مسلم است در ایران شمس و خورشید و فلک را بکار گرفته اند تا هر چه بیشتر زنان را تحقیر کنند.همه تلاش ها برای فرو مایه کردن زنان جامعه ماست. بگویند ما به شما مسلطیم. شما را کنترل میکنیم. جان و مال و امنیت و ارامش شما در دست ماست. اندکی نا فرمانی کنید قانونا شما را ناشزه می نامیم ومجوز ازدواج همسرتان را به دستش می دهیم. به نام سوء رفتار و سو معاشرت برای همه عمر شما را در حرمسرایی که برایتان تدارک دیده ایم به تمکین وا می داریم و همه این اعمال را با مجوزی که خداوند در اختیار متشرعین قرار داده انجام می دهیم. اگر اینگونه نیست کدام عالمی این روزها جرات اعتراض به خود داده است.کدام نو اندیش دینی از حقوق مادران و خواهرانش دفاع کرده است ؟ همه نشسته اند تا مجوز چند همسری با خشونت هر چه بیشتر علیه زنان تصویب شود. همه به نظاره برای فرو دست کردن زنان ایران نشسته اند.اساسا بعضی روشنفکران اظهار نظر در باره چنین موضوعاتی را شان خود نمیدانند و همدیگر را از دخالت در امور زنان منع می کنند. در حالیکه بدون شک نتیجه منطقی چنین قانونی مشروعیت دادن به اعمال تبعیض و نا برابری از سوی بخشی از جامعه علیه بخش دیگر خواهد بود. تصویب چنین قوانین زن ستیزی اگر چه در باره زنان است ولی فردا گریبان مردان جامعه در قوانینی از این دست علیه دیگر اقشار جامعه را خواهد گرفت. نتیجه منطقی چنین قوانینی تنها به خدمتگزاری و ابزاری شدن زنها تمام نخواهد شد. این قانون گذاران فردا به نامی دیگر مردان را هر چه فرو دست تر خواهند نمود. فرو دستی زنان همواره مقدمه یک جامعه ساسله مراتبی و سلطه پذیر است. بحث صیغه و تعدد زوجات یک قانون برای خانواده نیست؛ یک دستور العمل برای تحمیل قدرت و یک اندیشه بر کل جامعه ماست.
بدون شک نتیجه منطقی چنین قانونی احساس تحقیرتنها برای بخشی از جامعه ایران نیست بلکه قرار است همه ایرانیان حقارت را بیش از گذشته بر پیکر جامعه تحمل کنند. امروز نه روزی برای اعتراض زنان که روز امتحان برای مردان مدعی طرفداردموکراسی و حقوق بشر است. برای مردانی که با شعار حقوق بشر قصد دست یابی به قدرت سیاسی در ایران را دارند و ما زنان انها را به نظاره نشسته ایم تا در میدان عمل در باره انها به قضاوتی دیگر بنشینیم.