یکی از بزرگترین چالشهای باراک اوباما در دور دوم ریاستجمهوری او، ایران خواهد بود. او میبایست با ایران به توافقی برسد که ترس جهان را از دستیابی این کشور به بمب هستهای کم کند.
در ماههای آینده بحران سوریه ـ و ریسک اینکه این جنگ داخلی با پیروزی جهادگرایان خاتمه یابد ـ– به صدر اخبار تبدیل میشود. اما اوباما تصمیم گرفته است در قبال سوریه تماشاگر باشد. در مورد مسئله هستهای ایران، آمریکا هنوز مذاکرهکننده ارشد است. دولت اوباما باید تاکتیکها و استراتژیهایی را برای پایان دادن به این مناقشه ده ساله اتخاد کند و مطمئن شود که برای این کار نیازی به جنگ نیست.
وقتی دورنمای توافق دیپلماتیک در سال ۲۰۱۳ را نگاه میکنیم، متوجه میشویم شرایط نسبت به قبل خیلی بد نیست. ایران برنامه هستهای خود را پیش میبرد، اما سرعت و شدت آن در حدی نیست که بتواند حداقل ظرف مدت 12 ماه آینده به آزمایش سلاح هستهای بپردازد.
اسرائیل به رغم تمام تهدیدهایش برای حمله به ایران، به نظر میرسد در سال ۲۰۱۳ خوددارتر باشد. رهبران نظامی اسرائیل این را به بنیامین نتانیاهو نخستوزیر این کشور فهماندهاند که رغبتی به حمله هوایی علیه ایران ندارند. آمریکا در درگیری اخیر غزه از اسرائیل حمایت شدیدی کرد. ممکن است اسرائیلیها اطمینان یافته باشند که اگر به نظر برسد ایران در حال دستیابی به سلاح هستهای است آمریکا از آنها پشتیبانی نظامی میکند.
تمام طرفین برای رسیدن به توافق دلایلی خوبی دارند. رژیم ایران تاثیر تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا را درک کرده، صادرات نفت ایران کاهش یافته است و ارزش ریال سقوط کرده و اقتصاد ایران از تورم شدید رنج میبرد و نیاز دارد شدت تحریمها را کاهش دهد.
اوباما خاطرنشان کرده است که نمیخواهد آمریکا درگیر جنگ دیگری در خاورمیانه شود و اگر بتواند از آن اجتناب میکند. او، حالا که برای بار دوم انتخاب شده است، میتواند مستقیمتر با ایران وارد گفتگو شود.
خطوط کلی این توافق برای اکثر تحلیلگران روشن است. ایران باید تولید اورانیوم غنیشده با درجه بالا را متوقف کند و ذخیره موجود خود را به سوخت راکتور تبدیل کند که نشود از آن برای بمب استفاده کرد. ایران همچنین باید سانتریفیوژهای تاسیسات غنیسازی فوردو را هم از دور خارج کند.
غرب میبایست در عوض این اقدامات به ایران پیشنهادات بهتری نسبت به سال گذشته بدهد. غرب میبایست برخی از تحریمهای نفتی و بانکی را کاهش دهد. باید این تضمین وجود داشته باشد که اگر ایران اقدامات اطمینانبخش را انجام دهد امتیازات مشخصی دریافت میکند.
دو موضوع وجود دارد که آمریکاییها و ایرانیها باید به آن توجه کنند. اول اینکه انتخابات ریاستجمهوری ایران در ماه ژوئن میتواند نتیجه غیرقابل پیشبینی داشته باشد، خصوصا اگر مخالفان به شکل موثر سازماندهی شوند. دوم اینکه اگر ایران نتواند در سال ۲۰۱۳ به آزمایش هستهای دست بزند، در سال ۲۰۱۴ به این توانایی بسیار نزدیک خواهد شد. آمریکا و اسرائیل نمیتوانند چنین تهدیدی را تحمل کنند.
تحلیلگران امور ایران در آغاز سال میگویند تهران و واشنگتن با آخرین فرصت خود روبرو هستند. تا اینجا تمام پیشبینیها اشتباه بوده است. اما این بار زنگ خطر واقعا به صدا درآمده است. اگر قرار نباشد در سال ۲۰۱۴ درگیری روی دهد، سال 2013 میبایست سال گشایش دیپلماتیک بین ایران و آمریکا باشد.
منبع: فایننشیال تایمز - 28 دسامبر ۲۰۱۲