یکی قاضی، یک خلافکار

نویسنده

از آن زمان که این دو با یکدیگر همکلاسی بودند سال ها می گذرد. خانم میندی گلیزر و آقای آرتور بوث در مدرسه راهنمایی “ناتیلوس” پشت یک میز می نشستند. آرتور یک دانش آموز درسخوان و یک ورزشکار خوب بود و میندی هم دوست داشت وارد حرفه حقوق شود.

این دو دوست قدیمی اول همین هفته پس از سال ها با یکدیگر روبرو شدند؛ به طوری که هیچ یک از آنها انتظارش را نداشت: یکی در جایگاه قاضی و دیگری در جایگاه متهم خلافکاری که به جرم سرقتدر دادگاه حاضر شده بود. 

همین که آقای بوث با لباس نارنجی در جایگاه متهمین ایستاد، قاضی گلیزر از او پرسید که آیا به مدرسه راهنمایی “ناتیلوس” می رفته؟ آقای بوث به محض دادن پاسخ مثبت دوست قدیمی خود را بازمی شناسد: “اوه، خدای من، خدای من!”.

قاضی گلیزر به حضار دادگاه گفت که او چه پسر “نازنین”ی بوده. او گفت از اینکه چه شرایطی برای او رقم در شگفت است.

قاضی گلیزر در ادامه گفت: “من و دیگر بچه ها قبلاً با او فوتبال بازی می کردیم، ولی اکنون ببینید چه اتفاقی افتاده. واقعاً متأسفم.”

دخترخاله آقای بوث به مطبوعات گفت که او در برهه ای از زندگی اش به مواد مخدر روی آورد و همین مسأله درنهایت وی را به سوی کارهای خلاف کشاند.

قاضی گلیزر همچنین گفت: “این مسأله قلب مرا شکاند. ما همه باید کمک کنیم چون نیاز بسیاری به کمک وجود دارد.” خانم قاضی برای آقای بوث آرزوی شرایط بهتر در زندگی کرد و گفت: “امیدوارم از این وضعیت خارج شوید و یک زندگی قانونمند را درپیش بگیرید.”

او درنهایت یک وثیقه ۴۴ هزار دلاری برای آزادی همکلاسی سابق اش که هنوز پشت میله های زندان است درنظر گرفت.

ایندیپندنت، ۴ ژوئیه ۲۰۱۵