صبور باش و تنها، سر به زیر و سخت
سهراب سپهری
اشاره:
پانزدهم مهرماه، سالروز تولد “ سهراب سپهری ” شاعر و نقاش برجسته ی معاصر است. سپهری در پانزدهم مهرماه یک هزار و سیصد و هفت هجری شمسی در کاشان به دنیا آمد و در دوران زندگی کوتاه مدت پنجاه و دو ساله اش به یکی از محبوب ترین و مشهورترین شعرای معاصر تبدیل شد. سپهری خصوصاً در میان نسل جوان از محبوبیت بسیاری بر خوردار بود و هست. بسیاری از خطوط اشعار وی، از پس تکرار فراوان در میان مردم بسان ضرب المثل های قومی شده اند و در خاطره ی عمومی فارسی زبانان نقش بسته اند. هنر روز به همین بهانه، صفحه ی مانلی این هفته اش را به شعر کوتاه مرگ رنگ، از دفتری با همین نام اختصاص داده است. جایی که شاعر از گسستن بند و شکستن خواب خبر می دهد و به مخاطبانش پیشنهاد می دهد تا آرام و بی حرف از کنار این شب سیاه قاتل مرگ عبور کنند…
مرگ رنگ
رنگی کنار شب
بی حرف مرده است.
مرغی سیاه آمد از راه های دور
میخواند از بلندی بام شب شکست.
سرمست فتح آمده از راه
این مرغ غم پرست.
در این شکست رنگ
از هم گسسته رشته ی هر آهنگ.
تنها صدای مرغک بی باک
گوش سکوت ساده میآراید
با گوشوار پژواک.
مرغ سیاه آمد از راه های دور
بنشسته روی بام بلند شب شکست
چون سنگ ، بی تکان.
لغزانده چشم را
بر شکل های درهم پندارش.
خوابی شگفت میدهد آزارش:
گلهای رنگ سرزده از خاک شب.
در جاده های عطر
پای نسیم مانده ز رفتار.
هر دم پی فریبی ، این مرغ غم پرست
نقشی کشد به یاری منقار.
بندی گسسته است.
خوابی شکسته است.
رؤیای سرزمین
افسانه شکفتن گلهای رنگ را
از یاد برده است.
بی حرف باید از خم این ره عبور کرد:
رنگی کنار این شب بی مرز مرده است.