هشت سال احمدی نژاد، که با امید به تغییر، مبارزه با فساد و از میان برداشتن انحصارهای مانده از دوران انقلاب و جنگ همراه شده بود دیروز در زمانی پایان گرفت که هیچ نشانه ای از حمایت از وی در میان مردم دیده نشد، برای نخست بار مردمی در خیابان شهرهای بزرگ با گل و شیرینی پایان دوران وی را به یکدیگر تبریگ گفتند و در فضای مجازی هم تندترین شعارها و جملاتی که تاکنون در بدرقه یک رییس دولت در ایران معمول بوده است درباره وی منتشر شد.
احمدی نژاد در آخرین شب حضورش در ساختمان ریاست جمهوری، یک بار دیگر، برای پنجمین بار در یک هفته بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و بسیاری از سخنان چندسال اخیر خود را تکرار کرد. گفت که همچنان معتقد است پاک ترین دولت تاریخ ایران را تشکیل داده است. او و همکارانش عهد خود را مردم را نشکستند. امضایش پای هیچ سندی که خلاف منافع مردم باشد ننشسته.او از همه تشکر کرد. حتی از منتقدانش و البته موضعی که در سخنانش تازگی داشت و با توجه به آخرین سخنان رسمی اش با مردم نیز قابل پیش بینی بود، حلالیت طلبدن از مردم.
رئیس دولت دهم، در گفتوگوی زنده تلویزیونی خود که از شبکه یک سیما پخش شد گفت: برخی قولهای خاصی به مردم میدادند و مثلا میگفتند پول میدهیم ولی ما قولهای زیادی به مردم ندادیم و به همان قولها هم عمل کردیم.وی پاکدستی، خدمت به مردم و مردمی بودن را از جمله قول و قرارهای خود با مردم و با اعضای کابینهاش عنوان کرد و مدعی شد که خود و قریب به اتفاق همکارانش به این قول و قرارها عمل کردهاند.
گزارش خبرنگاران که با عکس ها و فیلم های کوتاه هم همراه بود نشان می داد مردم شنبه شب، بعد از افطار با به صدا درآوردن بوق اتومبیل های خود با فریاد “احمدی بای بای” حتی شعارهائی در یادآوری ندا آقا سلطان و شهدای خرداد 88 پایان دوران احمدی نژاد را جشن گرفتند. بر اساس نوشته ها در بزرگراه اطلاعاتی در هفت حوض نارمک فریادها تا پاسی از شب ادامه داشته و جوانان گاهی سینه زنی می کردند و شعار احمدی بای بای شنیده می شد.
در ساختمان های بلند شهرک غرب، بنا به گزارش ها صدای ترقه هم شنیده شد.
به گفته یک تاریخدان بدرقه تلخ و شادمانی در پایان دوره محمود احمدی نژاد که آخرین ماه های حضور خود در قدرت را با فعالیت هائی مشکوک و رانت خواری علنی و بخشش از بودجه عمومی بین دوستان و بستگان وی سنگین تر از پیش کرد، بعد از شادمانی زمستان سال 57 که پادشاه سابق ایران برای همیشه از کشور خارج شد، در تاریخ معاصر شبیه نداشت.
انتظار طولانی مردم و نظام سیاسی کشور برای پایان دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، حتی مراسم تحلیف رییس جمهور جدید را در برگرفته بود، نه در میان سران قوا و چهره های متنفذ جمهوری اسلامی، نه در جمع روحانیون و نه نمایندگان مجلس و نه نظامیان، آثار تاثر و تجلیل از دولتی که پایان گرفت دیده نمی شد.
به نوشته یک خبرنگار سیاسی، این بار مراسم تنفیذ به یک مجلس عزاداری شبیه بود، که احمدی نژاد تلخ و رنگ باخته بی حرکت در کنار احمد جنتی نشسته بود که حتی وی نیز در پایان دوران با او نبود. همکاران نزدیک دولت نیز در میان جمع همچون لشکری شکست خورده و ویران شده بودند. تنها کلام تجلیل آمیز از احمدی نژاد و یارانش از زبان حسن روحانی ادا شد که در سخنرانی خود که از روی کاغذ ایراد می کرد از خدماتی که اعضای دولت پیشین انجام داده اند هم یادی کرد.
همین خبرنگار در فیس بوک خود نوشته است به نظر می رسید همگان معتقد به یک خانه تکانی وسیع مانند شب عید هستند، و تاکید مدام بر لزوم راست گفتن به مردم به عنوان یک فضیلت نشان می دهد چهار سال فرصت صفتی را که دانشجویان در خرداد 88 به محمود احمدی نژاد داده بودند اینک به عنوان یک بارزه دوران احمدی نژاد ثبت شده است. در آن زمان وقتی دانشجویان با شعار “دروغگو برو گمشو” احمدی نژاد را که برای سخنرانی به دانشگاه علم و صنعت رفته بود فراری دادند، در آن زمان مورد عتاب رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفتند. چنان که چند ماه قبل هم که نمایندگان مجلس در برابر وسعت ادعاهای نادرست احمدی نژاد با گفتن “…دو… دو” واکنشی را نشان دادند که در مجلس رایج است، ایت الله خامنه ای علاوه بر تذکر به رییس جمهور، نمایندگان را خواست و به شدت از آنان بازخواست کرد که چرا احترام رییس دولت را نگاهبان نبودند.
در جریان بدرقه احمدی نژاد، به نظر می رسد، سرافرازترین گروه اقتصاددانان هستند که از اولین ماه های دولت وی مضرات اندیشه های غیرعلمی وی را یادآور شدند، آن ها که تمام هشت سال با مقالات و نامه های خود پایان کار این دولت را گمانه زنی کردند و از احمدی نژاد و مدیر روزنامه کیهان ناسزا شنیدند، اما از دید توده مردم [که رای متمرکزشان در روستاها و شهرهای کوچک به حسن روحانی، نشان از رویگردانیشان از احمدی نژاد است] علت این بدرقه تلخ در جای دیگر است.
چند تن از نمایندگان مجلس در جریان مجلس تحلیف به خیرنگاران گفتند که به گمانشان گسترش رانت خواری و فساد، حضور دادن نزدیکان و خانواده خود در امور اقتصادی، در عین حال شکست طرح هائی که چنان پرسروصدا اعلام گردید، مردم عادی را رویگردان کرد.
در میان جزوه هائی که برای توزیع در جلسه روز یکشنبه مجلس [مراسم پرگفتگوی تحلیف] چاپ شده، یک مجموعه از احکام آیت الله خامنه ای به روسای جمهور منتخب هم چاپ شده که نشان می دهد اولین رییس دولت دوران رهبری آیت الله خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، در ۱۲ مرداد ۶۸ حکمی با این مضمون گرفته::
مردی بزرگ از سابقین اولیه انقلاب و از حواریین و انصار دیرین امام راحل، عالمی متفکر، سیاستمداری هوشمند، فقیهی زمانشناس، مجاهدی خستگینشناس، برادری مهربان برای ضعیفان و مدیری کاردان برای کشور، شخصیت برجسته و چهره منور، رکن رکین و یار دیرین و زبان گویای انقلاب.
دومین رهبر انقلاب در ۱۲ مرداد ۷۲ و در حکم دوم ه هاشمی نیز از برگزیده ملت به عنوان مرد میدانهای دشوار لیاقت و امانت و صلاحیت، موفق در آزمون کاردانی و برجستگی، شخصیت برجسته و یار و یاور دیرین امام و انقلاب یاد کرده است.
در حکم خاتمی که بعد از انتخابات حماسی دوم خرداد و همزمان با شکست کسی که گفته می شد نظر رهبر به اوست [ناطق نوری] انتخب شد چنین تعابیری آمده بود: بار دیگر مسئولیت بزرگ ریاست جمهوری با اکثریتی قاطع بر دوش مردی روحانی و کارآزموده و انقلابی و بادانش و معرفت قرار یافته و یکی از تربیت شدگان حوزه معرفت دینی برگزیده ملت شده است. اندیشمندی فرزانه، شخصیتی انقلابی و فرزانه منتسب به بیت سیادت و علم و تقوا…
آیت الله خامنه ای در مرداد 84 و در حالی که اشکارا از پایان کار اصلاح طلبان خشنود بود در حکم احمدینژاد از او با عنوان شخصیتی انقلابی، دانشمند و مدیری شایسته و کارآزموده، دارای سوابق مجاهدت صادقانه در صحنههای گوناگون نام برده بود.
واکنش نزدیک ترین کسان رهبری علیه احمدی نژاد و برخوردهای خود وی با کسی که بیش از هر رییس جمهوری با تائید وی بر سر کار آمده بود، نشان می دهد احمدی نژاد زمانی که دارد دفتر رییس جمهور را ترک می کند کمتر از هر صاحب مقام دیگری مورد احترام حکومتی است که تا سه سال قبل به شدت از وی حمایت می کرد.
واکنش روزنامه ها در آخرین روز
روزنامه هائی مانند کیهان و جوان و رسالت که در بیشتر دوران احمدی نژاد به شدت از وی پشتیبانی می کردند و نام وی را بر فرق اصلاح طلبانی می کوفتند که برخیشان را به زندان انداخته بودند، در آخرین روز صدارات احمدی نژاد ترجیح دادند که ساکت بمانند اما روزنامه های مستقل و اصلاح طلب، با مردم همصدا شدند.
محمد علی ابطحی نوشت: آقای احمدینژاد رفت. این طبیعیترین کاری بود که در سیر زندگی سیاسی و قانونی باید انجام میشد. پایان هشت سال ریاستجمهوری بود. اما دیروز و امروز حال و روحیه متفاوتتری بر مردم ایران حاکم است. حس ورق خوردن تاریخ در بدنه جامعه جریان دارد. گویا آحاد جامعه دست به دست هم دادهاند تا این ورق سنگین را در تاریخ با کمک یکدیگر جابهجا کنند.
به نوشته این معاون پیشین رییس جمهور که در هشت سال گذشته تجربه مدتی زندان را هم از سر گذراند: این هشت سال را هر کسی میتواند به نوعی برای خودش تعبیر کند. موافق یا مخالف. اما هیچکس نمیتواند دیروز را یک روز عادی بداند. چهرههای مردم، لبخندهایشان، نشاط و شادابیشان همه نشان از یک تحول میداد. مردم خود را شریک در این ورق زدن تاریخ میدانستند. کمتر کسی بود که شنبه و آغاز هفته و 12 مرداد را یادش نباشد. این اتفاق در گذشته سابقه نداشت که روز پایان ریاستجمهوری روز تاریخی تلقی شود. در گذشته سابقه داشت که روز انتخاب رییسجمهوری مثل آقای خاتمی یا همین آقای روحانی مردم جشن گرفتند و شادی کردند و غرور و قدرت خود را نشان دادند و آن را تاریخی کردند. اما روز پایان هیچ رییسجمهوری روز تاریخی نشده بود و مردم از رفتن، احساس تحول نمیکردند. دیروز اما مردم جدای از شادی روزهای پیروزی آقای روحانی، روز پایان آقای احمدینژاد را تاریخی میدانستند.
مازیار خسروی در شرق ، همزمان با آخرین روز احمدی نژاد نوشت: از بامداد دلانگیز سوم تیر تا غروب «عرق ریز» 11 مرداد راه درازی سپری شد. گویی «زمان» در این هشت سال، ژرفایی بسیار بیشتر از طول معمولی سال و ماه داشت. سالیانی که گذشت، یک نسل کامل را از داغی و تندی و تیزی جوانی عبور داد و به ملایمت و آرامش میانسالی رساند. تا به خود بیاییم و بیایند، برف بر سرمان نشست و چین و چروک، میهمان اینجا و آنجای چهرههامان شد. بسیارند آنان که امشب زیر لب زمزمه میکنند: «ما را به سختجانی خود این گمان نبود… »
جواد دلیری در سرمقاله روزنامه اعتماد محمود احمدینژاد را کسی خواند که در ادبیات او واژگانی چون دموکراسی، تحزب، آزادی جایی ندارد. چنین است که او دموکراسی را تهوع آور میخواند. ابایی ندارد در دولتش دانشگاهیان ستارهدار شوند و دانشجویان منتقد و استادان معترض اخراج. مطبوعات وابسته خوانده و نهادهای مدنی به هیچ انگارده شوند. نامی از جمهوری اسلامی نبرد و تا مدتها دولت اسلامی را بر زبان جاری کند.
به نوشته این مقاله چه خوب چه بد چه بخواهیم و چه نخواهیم شاد باشیم یا اندوهگین امروز احمدینژاد را باید بدرقه کنیم. اما قضاوت درباره او هشت سال ریاستجمهوریاش را به تاریخ بسپاریم که تاریخ قاضی خوبی است. از امروز نگاهمان به آینده باشد، گذشته هر چه بود تمام شد.
سعید لیلاز نوشت: چنین بود که تقریبا در همان آغازین ماههای ریاست جمهوری او در چشم به هم زدنی، دستگاههای نظارتی رسمی هر یک با دهها میلیارد تومان بودجه سالانه مقدسترین وظیفه خود را در مسابقه بر سر تمجید از شیرینکاریهای دولت جدید که گویی قرار بود مانند تجربه راستین سوم هزار سال عمر کند تعریف کردند، در مجلس و به ویژه پس از سر کشیدن ته مانده لیوان آب رییسجمهوری به عنوان حرکتی نمادین، پارلمانتالیسم گویی برای دستکم تا پایان هشت سال دولت احمدینژاد کمرنگ شد!
مسعود مرعشی در ستون طنزروزنامه بهار نوشته : در حالی که مردم شریف ایران خود را برای بدرقه درخور آقای احمدینژاد و یاران باوفایش آماده میکنند، در حالی که شاعران میسرایند: «خداحافظ نگو وقتی هنوز درگیـر چشماتم/ خداحافظ نگو وقتی تا هرجا باشی همراتم»، در حالی که رندان خاطرنشان میکنند: «تو اون گرمای خورشیدی که میری رو به خاموشی/ نمیدونی چقدر سخته شب سرد فراموشی»، در حالی که عارفان میگویند: لاریجانی واسه معرفی وزیر کشور مچکریم، در حالی که شما فکر میکنید رایحه خوشخدمت مشام ما را ترک میکند.
هنوز احمدی نژاد از پاستور چنان که خبر داده بود به نارمک نقل مکان نکرده بود که روی میز روزنامه فروش ها چند مجله و روزنامه دیده شد با تیترهائی مانند “احمدی بای بای شعاری که ماندگار شد”. مجله آسمان که احمدی نژاد را نشان می داد که تنها یادگاری که باقی گذاشته یک قاب عکس از خودش بوده است.
بهناز جلالی پور روزنامه نگار نوشت: همه تند و تند در حال نوشتن استتوس هستند. چند ساعت و چند روزی هست که مشغولند. اما دیشب که هم زمان بود با زمان خداحافظی احمدی نژاد، نوشتنها سرعت گرفت و متمرکز بر 8 سالی بود که او بر باد داده. همه جور کلماتی را در این نوشتهها خواندم. همه با عریانترین واژهها او را بدرقه کردند. همه کسانی که به وقتش منتقد ادبیات احمدینژاد. خشونت و تیزی کلام ها آزاردهنده بود.