چمران، کینگ کنگ و گودزیلا

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

باز هم یک اتفاق تکراری مثل همیشه رخ داد و رکورد یک تا دو سقوط هواپیما در سال در اختیار ایران باقی ماند. همه چیز مثل سابق است، یک هواپیمای روسی، یک تعداد سرنشین نظامی، هواپیمای تحت کنترل سپاه که قصد دارد در جنگ زمینی و هوایی اسرائیل و آمریکا را شکست دهد، اما از حمل و نقل فرماندهان خودش عاجز است. در سقوط هواپیمای روسی آنتونف سپاه پاسداران در فرودگاه مهرآباد، 37 سرنشین کشته شدند. اسامی کشته شدگان منتشر شد. بنا به گفته فرماندهی سپاه افراد ارشد سپاه در میان این گروه نبودند. آیت الله شاهرودی که مدتهاست با تلاشهای جانکاهش جلوی مسامحه کاری در قوه قضائیه را سالی یک بار سعی می کند بگیرد و موفق نمی شود، گفت: « باید جلوی این مسامحه کاری ها گرفته شود.» از سوی دیگر فرماندهی سپاه برای اینکه این شبهه که هواپیماها کهنه هستند و به این دلیل سقوط می کنند، لذا آمریکایی استکباری مسوول سقوط هواپیماهای ماست، اعلام کرد: « این هواپیمای آنتونف فقط چهار سال کار کرده بود.» در پی اعلام این نکته قرار شد فرماندهان سپاه کلاه شان را سی سانت بالاتر بگذارند. همچنین رحیم صفوی که در بریدن زبان مطبوعات و دریدن شکم آنان دست به تهدیدش حرف ندارد، جمله نامربوطی را بیان کرده و گفت: « انفجار هواپیما در هفته بسیج معنا و مفهومی را در بردارد.» آگاهان معانی و مفاهیم مربوطه را به شرح زیر برشمردند:

اول: تقریبا از 52 هفته سال حداقل 40 هفته یا هفته سپاه است، یا هفته بسیج است یا هفته جنگ است یا هفته ارتش است…. بنابراین هر هواپیمایی در ایران سقوط کند، به احتمال 90 درصد در یکی از این هفته ها سقوط می کند.

دوم: معنی سقوط هواپیمای سپاه در هفته بسیج این است که سپاه برای یک هفته هم نمی تواند خودش را کنترل کند و ضایعات و تلفات ندهد.

سوم: سومین معنی انفجار هواپیما این است که این هواپیما سقوط کرده و منفجر نشده است.

اصلاح طلبان؛ صاایران، هر روز بهتر از دیروز

فعلا اصلاح طلبان در حال فعالیت بسر می برند، محافظه کاران دارند توسط گرگ خورده می شوند و تحریمی ها خوشبختانه آب توی گلوی شان گیر کرده و فعلا در حال خفگی بسر می برند، به امید خداوند تبارک و تعالی. اعلام شد که فهرست 15 نفر از اصلاح طلبان برای شوراها قطعی شده است. این واقعه میمون و مبارک را به کلیه امت شهیدپرور بجز کارخانه چی توز تبریک می گوئیم. شنیده شد که خاتمی وارد میدان شد و کروبی نیزاین فهرست را تائید کرد. موسوی لاری هم اعلام کرد که « هاشمی رفسنجانی از اصلاح طلبان حمایت می کند.» از طرف دیگر شایع شد که خاتمی گفته است: « انتخابات شوراها فعلا یگانه سنگر دفاع از جمهوریت در ایران است.» و اما بشنوید از مردی پر از شور و حرارت، به سختی سنباده و به قدمت سنگ پا( محل تولد فعلا مورد اشاره نیست.) بهزاد نبوی در یک اظهار نظر شبه دموکراتیک اعلام کرد: « آگاه سازی جامعه تنها راه ما برای تحمیل انتخابات آزاد است.» بنا به آخرین اخبار واصله فهرست ائتلاف اصلاح طلبان در گلستان قطعی شد.

محافظه کاران؛ شنگول و منگول و حبه انگور

به نظر می رسد که عسگراولادی و باهنر و چمران و بقیه محافظه کاران و بخصوص آبادگران بیل به دوش، دچار سرگیجه( جای سرش قابل تغییر است) شده اند. مثل اینکه دسته جمعی بعد از تماشای یک فیلم وحشتناک تصمیم به ائتلاف گرفتند. به جملات زیر که در هفته قبل بیان شده است توجه کنید و سپس به سووال زیر جواب دهید:

بادامچیان: « هر کس در انتخابات ائتلاف نکند، گرفتار گرگ بیابان می شود.»

باهنر: « خطر تکه پاره شدن اصولگرایان در انتخابات وجود دارد.»

چمران: « اگر اصولگرایان به نتیجه واحد نرسند، خداوند با پس گردنی به ما جواب خواهد گفت.»

قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین: «امید است اصولگرایان با کمک امدادهای غیبی به وحدت برسند.»

سووالات: این جملات پس از دیدن کدام فیلم گفته شده است:

گزینه اول: کینگ کنگ

گزینه دوم: بازگشت گودزیلا

گزینه سوم: آوای وحش

گزینه چهارم: بازگشت دراکولا

می شناسد، نمی شناسد، احتمالا می شناسد

مهندس پشم آگین، در حالی که از میان موهای انبوهی که وی را احاطه کرده بود، اظهار داشت: «خداوند اصولگرایان را می شناسد و آنها که اصولگرا هستند خودشان را می شناسند.» آگاهان در مورد این جمله چمران توضیحات زیر را دادند:

اول: خداوند اصولگرایان را می شناسد، اما بعضی از مردم آنها را نمی شناسند.

دوم: اصولگرایان هم به نظر می رسد خودشان را می شناسند، اما بقیه مردم هم آنها را می شناسند.

در غرب خبری نیست

روزی هزار بار شکر کنیم که در غرب وحشی زندگی نمی کنیم که یک دفعه خدای ناکرده کسی به کسی حمله کند و یا کسی کسی را بکشد. اگر هزار عیب در مملکت ما وجود داشته باشد، حداقل یک حسن دارد که قبلا در آن امنیت وجود داشت. لذا برای عبرت حاضرین و مروری بر بهشت ام القرای اسلام ناب محمدی خبرهای اجتماعی هفته گذشته را مرور می کنیم.

داستان اول: بعد از ظهر سگی

بر اساس اخبار واصله یک نفر گروگانگیر مسلح در اطراف هیوستون تگزاس نه، بلکه در اطراف خیابان ولی عصر به دبیرستان پسرانه فلق هجوم برده و تعدادی از دانش آموزان را گروگان گرفته است. گروگانگیر که از رزمندگان سابق بود، همراه با دخترش از اصفهان به این مدرسه آمده و پس از مدتی گروگانگیری همه را رها کرد.

داستان دوم: سگ های پوشالی

آنها نه یک نفر و نه دو نفر، بلکه 9 نفر بودند. مردانی که آنقدر مرد بودند و به شرافت انسانی و کردار نیک و رفتار نیک و گفتار نیک و چیزهای دیگر نیک معتقد بودند که 9 نفری راه را بر آن زوج جوان بستند. زوج جوان نمی توانستند به پلیس شکایت کنند، چون این 9 نفر لباس مامورین پلیس را پوشیده بودند و چون وحشیانه رفتار می کردند، هیچ جای تردیدی برای این زوج باقی نماند که با پلیس طرف هستند. این 9 نفر به زن جوان تعرض کردند و سپس با خیال راحت به خانه شان رفتند. اما پلیس تصمیم گرفت که این متجاوزان کثیف را به سزای اعمال خودشان برساند. البته این اتفاق بزودی نیفتاد، چون خانواده زنی که مورد تجاوز قرار گرفته بود، ترجیح می دادند که برای حفظ آبروی شان دختر خودشان را بکشند، نه اینکه با متجاوزان درگیر شوند، چون درگیری با دختر خودشان دردسر کمتر و خطر کمتری هم داشت. اما سرانجام زوج جوان به پلیس شکایت کردند و فعلا بدون آبرو در محل زندگی می کنند.

داستان سوم: قاتل در شهر

اینجا هارلم نیست، سوهو هم نیست، اینجا محله گلشهر مشهد است. مرتضی که در اثر خوردن مشروبات الکلی کنترل خودش را از دست داده بود، و از مدتی قبل در حال ترک اعتیاد بود، با چاقو شروع به شوخی و مزاح با کسی که دچار عقب ماندگی ذهنی بود، کرد. دوستش به نام « وزیر» از وی خواست که با این فرد عقب مانده شوخی نکند. مرتضی هم که احساس می کرد شوخی با چاقو با یک موجود عقب مانده کار سرگرم کننده ای است، با وزیر مذکور درگیر شد و با چاقو به شوخی به او ضرباتی وارد کرد و به شوخی وی را به قتل رساند و جدا متواری شد. …. وی دستگیر و بخاطر قتل عمدی به قصاص نفس محکوم شد. وی همچنین بخاطر نگهداری مواد مخدر به 60 ضربه شلاق و پرداخت دویست هزار تومان جزای نقدی و بخاطر مصرف مشروبات الکلی به 80 ضربه شلاق محکوم شد. وزیر ارتباطات گفت که علت کنترل ماهواره ها این است که ممکن است مردم شریف ایران با دیدن صحنه های خشن فیلمها دچار بدآموزی شوند.


داستان چهارم: عشق و خون

هرگاه خواستید پلیس به سرعت در محل حادثه حضور یابد با پلیس 110 تماس بگیرید. خبری که می خوانید به دلیل ضرورت انتشار سریع اخبار، در اول فروردین 83 رخ داده، اما دیروز خبر آن پس از چند سال منتشر شده است. عصر یکم فروردین 83 بود که شخصی با شماره 110 فوریتهای پلیس تماس گرفت. و از قتل پسردوازده ساله اش به نام شهرام خبر داد. قاتل که نامش فاش نشده است، عاشق خواهر شهرام بود و قرار بود پس از جدایی نازنین از شوهرش با هم ازدواج کنند. مقتول پی به این ماجرا برده و خواهرش را تهدید کرده بود. قاتل هم برادر را جلوی چشم برادر کوچکترش کشت و جسدش را در رودخانه انداخت. رئیس جمهور از جرج بوش خواست برای مردم آمریکا امنیت بوجود بیاورد.

داستان چهارم: گزارش یک مرگ از پیش اعلام شده

انجمن اسلامی دانشجویان علامه اعلام کرد که یکی از دانشجویان این دانشگاه به نام سید شفیع رضایتی در اثر سهل انگاری مسوولان دانشگاه درگذشته است. وی که در مراسم تحصن برای قتل دانشجوی سبزواری که هفته قبل با چاقو توسط یک دانشجوی بسیجی کشته شده بود، شرکت کرده بود، در این مراسم دچار ناراحتی قلبی شد…. جسد وی در حالی که هنوز زنده بود به مدت پانزده دقیقه کف کلاس افتاده بود، اما هیچ امکان درمانی برای امدادرسانی وجود نداشت. پس از 45 دقیقه که هیچ کمکی سر نرسید وی فوت کرد. پزشک دیر رسید، آمبولانس نیز 22 دقیقه بعد از خبر دادن آمد. و در جعبه کمکهای اولیه دانشگاه هم هیچ وسیله امدادرسانی نبود. وزیر بهداشت اعلام کرد: ما آماده کمک رسانی به مردم آفریقا هستیم.


چراغ هایت را خاموش می کنم

در راستای چراغانی های ضروری برای نیمه شعبان سال آینده، وزارت ارشاد اسلامی پس از بیست و سه بار چاپ، چراغ های زویا پیرزاد را خاموش کرد. و از آن جائی که همه تصمیم های دولت نهم اصولی و سنجیده و علمی است. تا خبر این گندکاری چاپ شد، فورا وزارت ارشاد مردمی چراغ را روشن کرد و مدیرکل تلفن کرد به مدیر انتشارات مرکز که بابا چرا شلوغش میکنی بیا بگیر. حالا ما یک حالی داده بودیم تو که نباید جدی بگیری.

یکی ترجمه کند

البته امور مربوط به خبرگان و نخبگان و از این جور چیزها بسیار مهم است، ولی دیگر نه اینقدر. آیت الله موسوی بجنوردی گفت: « نظارت شورای نگهبان باید استطلاعی باشد»، وی که متوجه شده بود ما منظور ایشان را نفهمیدیم، گفت: « نظارت خبرگان بر رهبری نوعی عزیمت است نه رخصت.» یکی از مشاوران فرهنگستان زبان فارسی خبر داد که بزودی ترجمه این دو جمله آیت الله بجنوردی در هشت جلد در قطع وزیری منتشر می شود. البته یکی از آگاهان جملات زیر را به زبان کلانتری چنین ترجمه کرد:

اللهم بیر بیر

واقعا که قسطی زندگی می کنیم. در پی لغو حضور تیم ملی ایران از سوی فیفا، فعلا تا یک ماه این دستور لغو شد و به ایران یک ماه دیگر فرصت داده شد. فدراسیون اعلام کرد که 28 روز دیگر برای جلوگیری از این تصمیم جلسه تشکیل خواهد داد. حالا چی داده اند تا به این ارفاق رسیده اند برای ملت اعلام نمیشود مبادا که غیرتی شویم. دادکان و دیگران فکر میکردند که پول حلال مشکلات نیست.