شکوه مردم، عجز کودتا

مهدی سحرخیز
مهدی سحرخیز

چقدر ترس، معنادار است وقتی‌ در مقابل چشمانت، کسی‌ که همیشه در حال تهدید دیگران است را ترسیده و آشفته می بینی. چه  تعجب برانگیز است وقتی‌ که ناله عجز از کسی می بینی که همیشه پر از گزافه و ادعاست. چه زیباست اتحاد، آنگاه که موجب ترس ستمگران  می شود. چه زیباست آن همدلی که موجب قدرت می شود. چه شادی آفرین است آنگاه که حقیقت از پشت ابر دروغ، چهره می نماید. صدا و سیمای دروغ  با تمام ادعایش نتوانست چیزی از عظمت مردم را پنهان کند. وقتی مصاحبه های روز قدس پارسال را به عنوان امسال نشان دادند، شاید گمان نبرده بودند که همگان خواهند فهمید. سردمداران دروغ در ایرنا، سردمداران گذشته ایران را منافق نامیدند و گفتند که اشک آور را آنها زده اند تا چشمان خود و طرفدارانشان را بسوزانند! چه خنده آور است این دست و پا زدنهای مذبوحانه. اگر می دیدند که در سیل برآمده از رفتار خود غرق شده اند، شاید بهتر می توانستند خود را نجات دهند.  اتحاد مردم، ستمگران را ترسانده است. اگر تا دیروز از ترس، صدا را قطع می کردند، از امروز باید  تصاویر مردم را نیز نشان ندهند. چه متزلزل است ارکان جور که پخش یک مسابقه فوتبال آن را به لرزه در می آورد. چه پرمعناست این اشکال فنی در کشوری که رییس جمهور مالیخولیایی، آن را پیشرفته ترین کشور دنیا می بیند.

چه عمیق و فراگیر است این ترس، ترس از مردم،  که حتی خودی ها را هم کنار میزنند تا خودی های جدید که   مترسکی بیش نیستند از حضور مردم جلوگیری کنند. چنان حلقه طرفدارانشان کوچک شده است که اعتماد را به همه کس و همه چیز از دست داده اند، هر روز عده دیگری از دایره خودیها کنار گذاشته می شوند، زیرا هر کس اندک علاقه ای به انسانیت، مردم، ایران، مذهب، اخلاق و شرافت داشته باشد، نمی تواند خودی باشد، خودیها باید از تمام این عواطف انسانی، بری باشند تا بتوانند دستورهای غیرانسانی را اجرا کنند. دیگر رییسان جمهور سابق، روسای مجلس سابق، انقلابیون اصیل، فرزندان شهدا و… خودی نیستند. صدای لرزان رییس شعار هم که در روز قدس هر شعارش با جوابی‌ کوبنده از طرف مردم، پاسخی وارونه می گیرد، نشان می دهد که او نیز خود را گم کرده و میترسد و می داند که در آینده باید پاسخگوی همان روسایی باشد که برایش ارزشی قایل نیستند. حلقه خودیها روز به روز کوچکتر و تنگتر و کثیفتر از روز قبل می شود.
چه فرار مذبوحانه ای دارد این دولت  کودتا که از یک طرف از مردم فرار می‌کند، و از طرفی می خواهد وزارت اطلاعات ۷۰ میلیونی جعلی داشته باشد. رییس کودتا در ماشین ضد گلوله پا به فرار میگذارد، چون ترس وجود و چهره اش را برداشته است. کسی‌ که روز قبل با بی‌ شرمی تمام گفته که ما استوار‌ترین دولت را داریم امروز استخوانهای دولت کودتایش تک به تک خرد می شود. طرفدارانش در سیل جمعیت عدد کوچکی بیش نیستند و هر چه تلاش می کند با پرداخت پول از جیب ملت و با اعزام اتوبوس به اتوبوس و قطار به قطار به طور ناشیانه ای آنها را زیاد نشان دهد، تلاش ناشیانه و از روی عجزشان به جایی راه نمی برد و سرنوشتشان جز سقوط و غرق شدن در سیل خس و خاشاک نیست. و آن روز از آن کسانی خواهد بود که برحق بوده اند  و رایشان را به حق داده اند ولی از آنها دزدیده شد. دولت انتصابی و کودتاگر ترسو شاهد آن بود که مردم نه تنها  فراموش نکرده اند رایی را که داده بودند، که مصمم تر و بااراده تر از همیشه آن را پیگیری می کنند و تا مسببان تقلب، عقب نکشند و عاملان قتل و شکنجه و دستگیری و تجاوز به برادرانشان، به دست قانونی واقعی سپرده نشوند  کنار نخواهند رفت. امروز مردم می دانند پیروز خواهند بود و می دانند که همه با هم هستند.