ابتکار و نقض مصونیت دیپلماتیک

حسین علیزاده
حسین علیزاده

معصومه ابتکار یکی از تسخیر کنندگان سفارت امریکا، میهمان برنامه ای تلویزیونی به نام شناسنامه بود. در این برنامه از نقش و نظر او در ماجرای تسخیر سفارت امریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ پرسش شد.

مجری برنامه با اشاره به اینکه برخی از دانشجویان تسخیر کننده سفارت امریکا (از جمله ابراهیم اصغر زاده) از عمل خود ابراز پشیمانی کرده اند نظر معصومه ابتکار را پس از گذشت ۳۵ سال جویا شد.

ابتکار با اشاره به کتابی که با عنوان “تسخیر” در درستی حمله به سفارت امریکا نوشته و منتشر کرده، تاکید کرد که “دلیلی برای پشیمانی وجود ندارد” و افزود: “الان خیلی تحلیل می شود که این اتفاق [تسخیر سفارت امریکا] مسبب خیلی از گرفتاری هایی است که بعدا پیش آمد در حالی که این تحلیل یک مقدار ساده انگارانه است.”

اگر این تحلیل، تحلیلی ساده انگارانه است آیا بنای کجی نبوده که مصونیت دیپلماتیک را از سفارتخانه ها، حتی سفارتخانه های ایران در خارج سلب کرده است؟ مگر یورش های بعدی به سفارتخانه های دیگر در تهران با الگو گرفتن از تسخیر سفارت امریکا صورت نگرفت؟

ذیلا با ذکر دو مثال به این پرسش پاسخ می دهیم که آیا ساده انگاری است که حمله به سفارت امریکا را مسبب گرفتارهایی بعدی بدانیم؟

 

قتل دیپلمات های ایرانی در مزار شریف

در تابستان سال ۱۳۷۷ نیروهای اسلامگرایی که خود را طالب (دانشجو، طلبه) می‌دانستند دولت مرکزی افغانستان را ساقط و از جمله شهر مزار شریف را که کنسولگری جمهوری اسلامی در آن قرار داشت، به تصرف خود درآوردند.

از روز تصرف مزار شریف ارتباط ایران با کنسولگری خود که ۱۱ عضو داشت قطع شد. سرانجام پس از ۳۳ روز بی‌اطلاعی از سرنوشت این دیپلمات‌ها، خبر کشته شدن آنان به دست طالبان قطعیت یافت.

حادثه چنان جانکاه بود که آیت الله خامنه‌ای سه روز عزای عمومی اعلام کرد. تلویزیون کشور با نواختن مارش عزا تصاویر ۱۱ تابوت دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی را که در مزار شریف کشته شده بودند، مخابره کرد. همصدا با ایران، جامعه جهانی یک صدا این اقدام را محکوم کرد.

اما، نکته حکمت آموزی که گویا هنوز برای برخی از جمله معصومه ابتکار، درس آموز نبوده اینکه ایالات متحده امریکا که خود سفارتش در تهران در سال ۵۸ تسخیر شده بود، نیز این عمل مجرمانه را محکوم کرد صرفا به یک دلیل ساده: نقض مصونیت دیپلماتیک (موضوع کنوانسیون وین ۱۹۶۱)

اما، طنز تلخ ماجرا این بود که دولت جمهوری اسلامی در محکومیت اقدام طالبان متمسک به کنوانسیونی شد که خود پیش‌تر در حمله به سفارت امریکا آن را نقض کرده بود.

جالب اینکه تهران به استناد کنوانسیون وین، کسانی را ملتزم به مفاد آن می‌دانست که فهمشان از کشورداری چیز بیش از ریش نهادن مردان و خانه نشین کردن زنان و تنبان پوشاندن چارپایان و نابود ساختن مجسمه بودا در بامیان نبود.

گویی این جمهوری اسلامی نبود که در پایتختش، سفارخانه‌های امریکا، عربستان و دانمارک مورد یورش قرار گرفته بود. طالبان افغانستان اگرچه دیپلمات‌های ایرانی را کشتند، اما، هرگز ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی را تحت تصرف عدوانی خود قرار ندادند (تصرفی عدوانی که تا امروز در مورد سفارت امریکا ادامه دارد)

اما، طنز تلخ‌تر آن است که بعد از یورش به مزار شریف که جمهوری اسلامی آن را نقض کنوانسیون وین می‌دانست، دگرباره در سال ۱۳۹۰ سفارتی دیگر به دست دانشجویان! در تهران مورد یورش و تخریب قرار گرفت. این بار قرعه به نام سفارت بریتانیا در تهران افتاد.

خانم معصومه ابتکار اگر دریاد ندارند، باید بدانند که در یورش به سفارت بریتانیا، علاوه بر یورش به ساختمان سفارت، منازل مسکونی کارمندان سفارت ( یعنی محل اسکان زنان و فرزندان دیپلمات ها در باغ قلهک) نیز از حمله انقلابی دانشجویان! در امان نماند که این خود رکورد دیگری در کارنامه جمهوری اسلامی است.

به این ترتیب، ابتکاری که به دست معصومه ابتکار و دیگر دانشجویان خط امامی در تصرف سفارت امریکا در سال 58 رقم خورده بود، جمهوری اسلامی را رکورددار “نخستین مبتکر حمله” به سفارت خانه های مقیم کرد همچنان که جمهوری اسلامی را هم رکوردار “بیشترین یورش به سفارت خانه های مقیم” و همچنین “نخستین حمله کننده به منازل مسکونی دیپلمات ها” نیز کرده است.

مهم اینکه اگر در ورای این همه شرمساری اراده دولتی در کار نبود، چندان جای تاسف نبود ولی طنز تلخ ماجرا در آن است که جمهوری اسلامی این همه رکورد را در نقض مصونیت دیپلماتیک در حالی در پرونده خود دارد که در تک تک موارد یاد شده، حمایت پشت سر یورشگران بود. چه دلیلی بالاتر از این که پس از این همه یورش سازمان یافته به سفارتخانه های مقیم در تهران، حتی یک نفر تاکنون محاکمه و مواخذه نشده است.

با این توصیف یعنی تعدد حمله به سفارتخانه و محاکمه نشدن عاملان، آیا خانم ابتکار می تواند تضمین دهد که حادثه سال 58 باز هم برای بار دیگر تکرار نشود؟

 

معصومه ابتکار و حمید ابوطالبی

دفاع معصومه ابتکار از درستی حمله به سفارت امریکا در تهران، از هر زاویه ای که بنگریم طنز تلخی است. یکی دیگر از این طنزهای تلخ، رد ویزای حمید ابوطالبی به عنوان نامزد پیشنهادی حسن روحانی برای تصدی پست سفارت جمهوری اسلامی در نیویورک است.

خوب است که خانم ابتکار بداند که حمید ابوطالبی (همسنگر پیشین او در اشغال سفارت امریکا) دامان خود را بری از دیگر دانشجویان اشغالگر (از جمله معصومه ابتکار) کرده و گفته بود جز کار ترجمه نقش دیگری در آن زمان نداشته است. کلامی از ابوطالبی در تایید تسخیر سفارت امریکا دیده نشده است. با وجود این، ایالات متحده به او پذیرش نداد و در نتیجه جنجالی تبلیغاتی سنگینی بین تهران و واشنگتن درگرفت که در آن “هیچ” کشوری در جهان جانب دولت جمهوری اسلامی را نگرفت.

عجیب اینکه موضع دولت روحانی این بود که تنها گزینه برای سفارت جمهوری اسلامی در نیویورک فقط حمید ابوطالبی است. اندک گذر زمان لازم بود تا دولت حسن روحانی از اصرار بر دانشجوی خطی امامی آن زمان و سفیر پیشنهادی این زمان کوتاه بیاید و غلامعلی خشرو را معرفی نماید.

 

نتیجه:

این نوشتار به دنبال شرح پیامدهای داخلی و خارجی حمله به سفارت امریکا نیست. مدعای این نوشتار بیش از این نیست که اگر خانم ابتکار در مقام یک مسئول عالی رتبه دولتی هنوز بر پیامدهای خطرناک نقض مصونیت اماکن دیپلماتیک واقف نیست، بداند که هرچه بیشتر بر حقانیت یورش به سفارت امریکا اصرار کند، امنیت ده ها سفارت ایران و جان صدها دیپلمات ایرانی در خارج از کشور را بیشتر به خطر انداخته است؛ همانطور که در حادثه مزار شریف آن رویداد تلخ برای دیپلمات های ایرانی اتفاق افتاد.

دو حمله به مرکز فرهنگی ایران در بیروت و حمله به منزل مسکونی سفیر جمهوری اسلامی در یمن طی یک سال اخیر در صورتی محکوم است که کنوانسیون وین مورد پذیرش و احترام باشد و اگر این کنوانسیون پذیرفته و محترم است ناگزیر خانم ابتکار باید به نقض آشکار آن کنوانسیون در سال ۵۸ معترف باشد.