پیر روسلن
توافق مقدماتی ژنو با ایران هیچ گاه امکان پذیر نبود اگر به پرونده هسته ای محدود نمی شد. با این حال، موضوع مهم در جای دیگری نهفته است: در معادلات جدید منطقه ای در خاورمیانه، چه نقشی به ایران محول خواهد شد؟
آیت الله ها با الهام گرفتن از مقوله هسته ای و تبدیل آن به یک نهضت ملی و با نزدیک شدن به آستانه تولید بمب، موفق شده اند از ده سال پیش تاکنون جامعه بین المللی را به هراس بیندازند و جایگاه منحصربه فردی را در منطقه برای حکومت اصولگرای خود به وجود آورند.
این استراتژی به خوبی عمل کرد، تا اینکه تحریم های غربی علیه ایران اعمال شد و تأثیرات ویرانگری بر اقتصاد ایران گذاشت و از این حیث به مثابه تهدیدی برای ثبات حکومت بود. انتخابات ریاست جمهوری که منجر به انتخاب حسن روحانی گشت، اولین نتیجه تحریم ها بود که گشایش هایی را به صورت مخفی با ایالات متحده ایجاد کرد و درنهایت منجر به انجام توافق گردید. حکومت مشاهده کرد که با افراط گرایی نمی تواند منافع خود را حفظ کند و به همین دلیل رویه خود را تغییر داد و به میانه روی و اعتدال روی آورد. اگر هدف فوری حکومت تهران کم شدن فشارها باشد، هیچ چیز نشان دهنده آن نیست که اهداف اساسی جمهوری اسلامی تغییر کرده باشند.
تاکنون تهران به شکلی وحشت آور توانسته به اهداف خود نایل شود. ایران با سود بردن از اعلام جنگ احمقانه جرج بوش به عراق صدام حسین، از دشمن اصلی خود رهایی یافت و یک دولت شیعه اسلام گرا را به ریاست متحد خود، نوری المالکی، در بغداد مستقر کرد. در لبنان، حزب الله اهرم های قدرت را به دست گرفته، درحالی که در سوریه، شبه نظامیان شیعه لبنانی و سپاه پاسداران برای نجات حکومت بشاراسد، در زمانی که به شدت مورد تهدید بود، وارد عمل شدند.
خواست جمهوری اسلامی برای صدور انقلاب خود محرز است و یکی از آرمان های ابتدایی پروژه آیت الله خمینی بود. درحال حاضر درانتظار نشانه هایی از سوی ایران هستیم که تاکنون غایب بوده اند: ترک این اصول و گرایش رهبر انقلاب به ارزش هایی که برای ما حائزاهمیت است. فعلاً آن طور که از شواهد امر برمی آید، تغییر رویه ایران صرفاً یک تغییر تاکتیکی است. اینکه فکر کنیم آیت الله خامنه ای یک گورباچف است که هیچ چیز نمی داند و سقوط ایران و اسلام گرایی شیعه را سرعت می بخشد، یک توهم است که به نظر می رسد مطبوعات غربی تسخیر آن شده اند.
توافق ژنو با ایران نتیجه مشابهی با آنچه در سوریه به دست آمد خواهد داشت: برچیده شدن تسلیحات شیمیایی به واسطه گری روسیه. حکومت ایران، به مانند بشاراسد در سوریه، یک شبه از کابوس جامعه بین المللی به شریک مشروع بدل آن گشت. دوره ای که در تاریخ ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ با سخنان جرج بوش درخصوص “امپراطوری شرارت” [ایران، عراق، کره شمالی] آغاز شد، اکنون به پایان رسیده.
گفته می شود که این خبر خوبی است. بی شک همین طور است. ولی به یک شرط: اینکه جمهوری اسلامی بداند مقوله اتمی تنها موردی نیست که موجبات بدگمانی نسبت به ایران را ایجاد کرده. مطمئن باشید که پیام فقط درصورتی که خوب فرمول بندی شود، قابل درک خواهد بود. و البته این طور نیست. فعلاً همه در خشنودی و رضایت بسر می برند و هیچ کس به این مسأله اشاره نمی کند.
اسراییلی ها و سعودی ها حق دارند نگران باشند. حتی در صورتی که ضمانت هایی برای برنامه هسته ای ایران تعیین شده باشد، ولی اقدامات حزب الله همچنان یک موضوع نگران کننده برای اسراییل است. حسن نصرالله، رهبر حزب الله، یک روز قبل از نشست ژنو احساس کرد که نیاز است به طور رسمی دو بار پشت سر هم در حومه جنوبی بیروت ظاهر شود؛ روز اول با فریاد ابراز کرد که شبه نظامیانش تا زمانی که لازم باشد در سوریه خواهند ماند و روز بعد عربستان سعودی را به دلیل حمایت از شورشیان سوری محکوم نمود.
پیشرفت در پرونده سوریه نشان خواهد داد که آیا توافق با ایران یک حرکت ساده لوحانه بوده یا خیر. فعلاً تا زمانی که تهران دمشق را رها کند، وضعیت کنونی باعث می شود تا قدرت های منطقه ای منافع خود را به دست گیرند و آن را به شریک آمریکایی خود محول نکنند؛ از یک سو، اسراییل و حزب الله لبنان، و ازسوی دیگر، عربستان سعودی که می تواند روابط خود را با فرانسه در زمینه دفاعی کاهش دهد، تلاش های خود را برای سرنگونی اسد افزایش دهد و با قاطعیت هر چه بیشتر به مخالفت با اهداف ایران شیعه در منطقه بپردازد.
منبع: فیگارو، ۲۸ نوامبر