برهان خلف یکی از روشهای اثبات در علم ریاضی و منطق است که اتفاقا در زندگی هم خیلی کاربرد دارد. در این روش، که به اثبات غیر مستقیم هم معروف است، برای آنکه ثابت کنیم قضیهای درست است، بیخودی خودمان را خسته نمی کنیم، به جایش ثابت میکنیم خلاف آن قضیه، درست نیست… اینطوری هر آدم عاقلی خودش می فهمد چی درست است، چی درست نیست. اصلا چیزی می تواند درست باشد یا نمی تواند درست باشد.
اما در حال حاضر ما هیچ کاری به این برهان خلف نداریم. این روش اثبات، قدیمی و دست کم مال دو هزار سال قبل است. درعوض می خواهیم یک برهان صفر کیلومتر را همین امروز رونمایی کنیم که اتفاقا کاربردش از آن یکی خیلی هم بیشتر است، فقط برای استفاده، نیاز به یک سری استعداد ها و شرایط خدادادی دارد که البته خیلی ها ندارند… “برهان گلف”
برهان گلف که اساسا اسمش هیچ ربطی به ماشین گلف و بازی گلف و این مسخره بازی ها ندارد، یکی از روشهای اثبات در سیاست جمهوری اسلامی است که اتفاقا اینروزها خیلی هم کاربرد دارد. در این روش، برای آنکه ثابت کنیم قضیهای درست است، صبر می کنیم تا روز جمعه و از احمد خاتمی می خواهیم در مورد آن قضیه با صدا و سیمای دلنشینی که دارد، در خطبه های نماز جمعه، در حد امکان و ظرفیت، گلفشانی کند. به همین دلیل هم، اسم این شیوه نوین اثبات را، “برهان گلف” گذاشته اند، چون مبتنی بر “ گلفشانی” است. نا گفته نماند در بیشتر موارد، بنیان های فکری و ریشه های اعتقادی این روش طوری تنظیم می شوند که مخاطب ناخودآگاه در ذهنش به جای یک توپ گلف تصویر دو توپ گلف را هم ببیند، تا فکر کند مبادا داستان دایورت شدن مشکلات به هسته اصلی نظام یا سبک جدید زندگی “ آقانشان” مطرح است و مورد تاثیرات روحی و روانی و خانوادگی بیشتری قرار بگیرد … و این از رموز کار بزرگان است، که فکر همه جایش را کرده اند.
به عنوان مثال، همین هفته ، آسیداحمد آقا خاتمی، عضو رعب آور مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه عبور موقت تهران در خطبه های نماز عبادی سیاسی اقتصادی تحلیلی نظامی جنگی جمعه با اشاره به سفر آقا به استان خراسان شمالی گفت: « این سفر از دو بخش شکلی و محتوایی قابل تحلیل است.» و اضافه کرد: انصافا در بخش شکلی، این سفر از سفرهای بسیار کم نظیر بود و استقبال بسیار باشکوهی صورت گرفت. طی مسیر 10 تا 15 دقیقهای فرودگاه تا محل سخنرانی نزدیک به 2 ساعت به طول انجامید، که اگر این اتفاق در مملکت کفر افتاده بود، حتما یک جمع کثیری را از کار بیکار می کردند، مثل گوسفندمی ریختند وسط خیابان، تا خودرو محموله را متوقف کنند، مثل همین استقبال های تو خالی و پشم آلود از روسای جمهور کشورهای غربی، در حالی که خودروی مقام معظم به خاطر عشق و ارادت مردم متوقف میشد و این استقبال، استقبال از یک رهبر سیاسی نیست. چون چنین استقبالی را در سایر نقاط دنیا از رهبران سیاسی نداریم وفقط در شورش های خیابانی مردم اینطور از سر و کول هم بالا می روند. این استقبال، استقبال مردم از ولی فقیه و نائب امام زمانشان است تا بگویند اگرچه دستشان به فرزند فاطمه نمیرسد ولی بالاخره به یک روز حقوق و مزایا و ساندیس که می رسد.
وی همچنین ابراز کرد: این استقبال به نمایندگی از کل ملت مسلمان ایران صورت گرفت که امکانات حضورشان میسر نبود و جایشان در جای جای مملکت سبز است. دشمنان خارجی تصور میکردند با تحریمها میتوانند از استقبال مردم بکاهند، اما بحمدالله با شکوهترین استقبال، به نسبت استقبال های قبلی که با این یکی جمعا می شود همین یکی را، در تاریخ استان خراسان شمالی شکل دادند و مهم هم همین است که یکی بود و از همه بهتر بود.
اما وی در ادامه با اشاره به بحثهای محتوایی مقام معظم رهبری در این سفر افزود: انصافا ایشان در عرصههای محتوایی هم بیانات مهمی داشتند و به نظر بنده مهمترین بخش از سخنان مقام معظم، بحث زندگی اسلامی بر مبنای حقوق و اخلاق اسلامی بود… که ان شا الله مثل سایر رهنمود ها، به خصوص جهاد اقتصادی به نتایج خوبی می رسد و دست جمعی می رویم کانادا زندگی می کنیم. به همین دلیل به نظر من تمام کسانی که مخاطب مقام معظم بودند، باید به دعوت ایشان لبیک بگویند و نگذارند این رهنمودها بر زمین بماند و تا فرصت هست بارشان را ببندند.همچنین باید مشوقهایی که برای نهضت فرزند آوری اعلام شده، چندین برابر مشوقهایی باشد که برای نهضت فرزند نیاوری اعلام شده بود تا نهضت فرزند آوری به عنوان یک نقطه مهم تحقق پیدا کند و … همین، … فقط تحقق پیدا کند.
خاتمی در ادامه گلفشانی های خودش تصریح کرد: به نظر میرسد راهبرد دشمنان تا پایان انتخابات شش مطلب است
راهبرد اول تشدید فشارها تا انتخابات است تا بتوانند بر انتخابات یازدهم تاثیر گذار باشند و امید ناکام آنها نیز تغییر در ساختار حکومتی است… که به کوری چشم شان مجلس و دولت دستشان را خوانده اند و دارند همینطوری خودشان آنقدر به هم فشار می آورند و فشارها را بر همدیگر تشدید می کنند که نقشه های دشمنان نقش بر آب شود.
راهبرد بعدی، بحرانی جلوه دادن فضای کشور است. که خدا را شکر این یکی را هم احمد توکلی و علی مطهری و عسکر اولادی خودمان در هفتههای گذشته به طور مرتب این تعابیر را با عناوینی همچون سرگشتگی، بی اعتمادی و بی اعتمادی سیاسی تکرار میکنند تا دشمن در این راهبرد هم تیرش به سنگ بخورد. ضمن اینکه اصولا این راهبرد از اساس بی اثر است، دشمن می گوید دلار و قیمت کالاها بالارفته، مردم می روند خیابان، می پرسند دلار چند است؟ فروشنده دلار هم می گوید نداریم. مردم می فهمند که همه بحران ها دروغ بوده و اصلا گرانی کالا بی معنی است، چون وقتی چیزی نیست، چطور ممکن است گران باشد؟
راهبرد بعدی، القای یاس و ناامیدی در بین جوانان است که بگویند ما نخواهیم توانست از این گردنه عبور کنیم. که این یکی دست خود جوانان را می بوسد و با این آمار خودکشی و اعتیاد و جرم و جنایت و طلاق و بیکاری و روسپی گری و مهاجرت و … الحق و والانصاف سنگ تمام گذاشته اند.
راهبرد بعدی، فضاسازی ناحق پیش از انتخابات است. در سال88 عدهای پیش از انتخابات به صورت مرتب بحث تقلب در انتخابات را مطرح میکردند. در حالی که این دوره خود مقام معظم دست پیش را گرفته تا کار به دست دشمن نیفتند. به حمدالله در طول 33 سال انتخابات در داخل کشور همواره انتخاباتی آزاد و سالم بوده است و این شعارها و ورود زودهنگام رهبری هم برای التهاب آفرینی در داخل کشور است که دور هم باشیم، خوش بگذرد… خسته شدیم بس که انتخاب آزاد و سالم برگزار کردیم.
راهبرد بعدی، ذکر دائم این مطلب است که تحریمها به خاطر پافشاری ایران بر حق مسلم هستهای است در حالی که این تحریمها از سال 1359 شروع شد و در آن سال هیچ سخنی از بحث هستهای نبود و ما خودمان دست جمعی بالای دیوار سفارت آمریکا بودیم… اتفاقا سفیر و کارمندانشان هم بودند، فقط دستشان بسته بود … ولی سخنی از هسته نبود.
انتشار شایعات نیز راهبرد ششم است. آنها به دروغ میگویند که تحریمها به خاطر این است که ایران پای میز مذاکره باز گردد. آیا ما میز مذاکره را ترک کردیم؟ اصلا به ما می آید چیزی را ترک کنیم ؟ در طول این 33 سال اتفاق افتاده ما جایی برویم و بیرون بیاییم ؟ اتفاق افتاده چیزی بگیریم و پس بدهیم ؟ اتفاق افتاده جای بنشینیم و بلند شویم ؟ …
خب نشده … پس دروغ می گویند. اصلا بسیاری از این تحریمها بحثهای شعاری است و چیز مهمی نیست، ده سال اولش درد دارد، بعد مثل کره شمالی عادت می کنید ، خودتان می میرید. این تحریمها انتقام از یک ملت است که چرا انقلاب کردند و چرا مملکت را دادند دست غارتگران و در برابر زیاده خواهی آنها هیچ کاری نکردند؟ خب به شما چه مربوط؟ مگر مملکت ما ارث پدر شما بوده؟ ارث پدر مردم مملکت خودمان بوده که دلشان خواسته دادند دست ما… چرا در سیاست داخلی ما دخالت می کنید؟
البته ما که با تحریمهای جدید اتحادیه اروپا آسیب نخواهیم دید، ولی آنها فرسوده خواهند شد و آبروی شان خواهد رفت. از کجا می فهمیم که ما از تحریم ها اصولا آسیب نمی بینیم؟ چهار نشانه مهم دارد؛ اول اینکه آنها می خواهند قیمت دلار بالا برود، که دولت ایران خودش پیشدستی کرده و دلار را به بازار گران می فروشد، بنا براین آمریکا هیچ غلطی نمی کند، هر غلطی داریم می کنیم خودمان می کنیم،خیلی هم تمیز می کنیم، خوبش را هم می کنیم.
دوم این که دولت می خواهد مردم را از حکومت ناامید کند، در حالی که هرگز موفق نمی شود. شما می خواهید کسی که از حکومت متنفر است ناامید کنید. اصلا امیدوار نبوده که ناامید بشود. سومین اثری که ملت ما از تحریم ها هیچ آسیبی نمی بیند چیست؟ این است که تحریم ها مگر چکار می کند؟ قیمت ارز و سکه را بالا می برد، خوب! ما که نه ارز می خریم نه سکه، قیمت خانه را می برد بالا، ما که نه اجاره می دهیم نه می خواهیم خانه بخریم، تازه خانه داریم هی می رود روش، شما می خواهید تحریم کنید ولی هی می رود روش. همین است که تحریم به نتیجه نمی رسد. البته چهارمی هم مساله تحریم کالاهای اساسی است که باعث افزایش قیمت کالاهای اساسی می شوند، خوب بشوند. آنها قیمت کالاهای اساسی را ببرند بالا، تولید کنندگان ما هم قیمت کالاهای غیر اساسی را می برند بالا. نتیجه چی می شود؟ کلا همه قیمت ها می رود بالا، یعنی عملا همه چیز گران می شود، بدون اینکه آنها موفق شوند قیمت کالاهای اساسی را ببرند بالا.
واقعا چرا این اروپایی ها خودشان رااذیت می کنند، برای چی؟ برای کی؟