فتوا و سینما…
سخنان اخیر معاون سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جواد شمقدری در رابطه با نیاز به فتوایی شرعی برای رفع توقیف یک فیلم، بار دیگر موضع جدال کهنه اما جدی شریعت اسلام با سینما را عیان ساخته است.
طرح نیاز به فتوا
شمقدری در رابطه با توقیف فیلم «سفر به هیدالو» ساختهی مجتبی راعی گفت: «ساختهی آقای مجتبی راعی فیلم بسیار خوبی است، فقط مشکل آن بازیگر زن فیلم است که شاید برای رفع توقیف آن، نیاز به یک فتوا داشته باشیم.»
منظور از بازیگر زن فیلم، خانم زهرا امیرابراهیمی است که از هنرپیشههای جوان و موفق تلویزوین جمهوری اسلامی بود که پس از انتشار فیلم غیراخلاقی منسوب به وی، ممنوعالچهره یا همان ممنوعالکار شده و اکنون در خارج از ایران به سر میبرد و همچنان به فعالیتهای هنری اشتغال دارد.
شمقدری پا از مسئولیت خود فراتر گذاشته و در بیانی غیر معمول خواستار حذف هنرمند از فیلم، و بازسازی صحنههای حضور امیرابراهیمی به خرج دولت شده و گفته است: «ما حتی دو سال پیش به آقای راعی پیشنهاد دادیم با هزینه دولت نقش زن فیلم را حذف کند و از یکی دیگر از بازیگران زن استفاده کند که البته نپذیرفت اما شاید جدیداً بعد از ساخت فیلم «عصر روز دهم» انرژی داشته باشد و این پیشنهاد را بپذیرد!
مجتبی راعی در همین خصوص عقیده دارد: «توقیف این فیلم مانند این ضرب المثل “گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری” بود و همان طور که جایی مانند تلویزیون فیلمهای خوب بازیگری مانند نیکول کیدمن را نشان می دهد این فیلم هم باید نشان داده میشد.»
مجتبی راعی سینماگری است که غالب آثارش گرایش عرفانی و مذهبی دارند. «سفر به هیدالو» که در سال 1384 ساخته شده است نیز آنطور که وی میگوید در ادامهی فیلم پیشینش «تولد یک پروانه» که فیلمی مذهبی و عرفانی بود است. اطلاعات بیشتر دربارهی این فیلم میتوانید در اینجا بخوانید.
تاریخچهی مخالفت روحانیون شیعه با سینما
ماجرای فتواهای شرعی در سینمای ایران اما به این مورد محدود نمیشود و برای نخستین بار شیخ فضلالله نوری در سالهای دههی 1280 با صدور فتوایی، سینما و نمایش فیلم و تماشای آنرا حرام و مصداق کفر و محاربه با ائمه و امام زمان اعلام کرد؛ در نتیجه سالن سینمای خیابان چراغ برق، متعلق به میرزا ابراهیم صحاف باشی تعطیل شد. فتوایی که تنها سه روز دوام آورد و شاید کوتاه ترین زمان را بهلحاظ عمر فتوا در بین مردم در تاریخ شیعه داشته است. و مردم از روز سوم پس از صدور فتوا به سینما رفتند و شیخ هم پس از رخدادهای منجر به انقلاب مشروطه، به دلیل مخالفت با مشروطیت بر دار شد. اما دلیل این نخستین رویارویی مستقیم روحانیت شیعه با سینما چه بود؟ پایمردیهای صحاف باشی در تاریخ مشروطهی ایران زبانزد است. و به همین دلیل است که شیخ فضل الله نوری ضد مشروطه با سینمای میرزا ابراهیم خان صحاف باشی مشروطهچی مخالف بود.
پس از آن با وجود آنکه روحانیت شیعه همواره منتقد سینما بود و ساخت فیلم خانهی خدا توسط افراد خوشنامی چون جلال مقدم ، ابوالقاسم رضایی و احمد شیرازی در سال 1345 نیز منجر به آشتی روحانیت با سینما نشد و روحانی در سینما آن میدید که مصداق گناه بود. آنان برهنگی و رقص و آوازهای فیلمهایی که مضامینی غیر دینی داشت را نمیپسندیدند، تا سال 1350 غیر از اینکه خود به سینما نروند و خانوادهشان را مانع از سینما رفتن کنند و در منبر وعظ علیه این اختراع قرن بیستم که ناموس اسلام را به باد میدهد سخن بگویند، اقدامی عملی ازشان سر نرده بود. در این سال اما ساخت و اکران فیلم محلل توسط نصرت کریمی اعتراضهای زیادی را در بین قشر مذهبی مردم و روحانیون برانگیخت. چنانکه اشاره شد در آن زمان روحانیون از رفتن به سینما احتراض میکردند. و مرتضی مطهری که از مخالفین فیلم بود، حتا برای نقد شبهات فیلم محلل وارد سینما نشد. و فقط صدای ضبط شدهی فیلم را که برایش تهیه شده بود گوش کرد. نمایش فیلم محلل و انتقاد علمای قم از آن مقامات امنیتی را برای پخش یا جلوگیری از ادامهی پخش فیلم دچار تردید کرد. اگرچه فتوایی مستقیماً بر حرام بودن تماشای این فیلم صادر نشد، اما روحانیون شیعه پس از آنکه محمد رضا پهلوی، مقام نخست و پادشاه کشور فیلم را دید و بیمورد تشخیص و اجازهی اکران داد، دلخور شدند و این شکست از شاه را به حساب سینما نوشتند.
سینما و انقلاب اسلامی
برای مردمی که به رهبری آیتاله خمینی انقلاب کردند، همه چیز در شخص وی خلاصه میشد و قانون کلام او بود. برای آیتاله خمینی سینما با تماشای دو فیلم آمریکایی «محمد رسول اله» (پیامبر) و «عمرمختار» معنایی یافت که در عبارت «ما مخالف سینما نیستیم، ما مخالف فحشائیم.» تجلی یافته بود. آیتاله البته یک بار هم از فیلم «گاو» ساختهی داریوش مهرجویی به نیکی یاد کرد.
با آغاز تصویه حسابهای 1357 زمان حمله به سینماهایی که مذهبیون قشری مرکز فساد میدانستند و آیتاله خمینی آن را مصداق فحشا میخواند آغاز گردید. اما خوشبختانه، آیتاله خمینی چنانچه اشاره شد، بر اثر تاثیری که از تماشای آثار اسلامیگرایانهی سینمای آمریکا گرفته بود، برخلاف پیشکسوتش شیخ فضلالله، فتوای حرام برای سینما صادر نکرد و سینمای ایران توانست پس از سینما سوزان دوران انقلاب، جانی تازه بگیرد و راهی تازه دی پیش گرفته خود را از مهلکهی مذهبیون خارج سازد.
تا امروز که باز قشریترین گروه سیاسیون حکومت جمهوری اسلامی بر سر کار آمدهاند، آقای شمقدری را بناست فتوایی دیگر برای ثبت در تاریخ سینما از یکی از مراجع رسمی و حکومتی شیعه بگیرد تا مردم مجاز باشند سایهی هنرپیشهای را بر پرده تماشا کنند. حال این فتوا صادر اگر شود، چه میزان دوام میآورد و به سرنوشت آن نخستین فتوا دچار میشود یا مدت بیشتری عمر میکند؟ باید به انتظار آینده ماند.