زنان برای منطقه ویژه ای آفریده شده اند

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

سید علی خامنه ای روز شنبه در دیدار با “زنان فرهیخته و نخبه” تکلیف اسلام با موضوع زن را به صراحت اعلام نمود و گفت: ”خداوند زنان را از لحاظ جسمی و عاطفی برای منطقه ویژه ای آفریده است”. رهبر “فرهیخته” جهان اسلام آب پاکی را روی دست همه نو اندیشان دینی و غیر دینی ریخت و اصولا هر گونه برابری میان زن و مرد را غلط اعلام کرد. 

خامنه ای تاکید کرد که داشتن شغل برای زنان موضوع اصلی نیست و ریشه اهمیت شغل و کار برای زنان، از غرب به ایران آمده است که باید از این قبیل افکار و هر گونه برابری جنسیتی کاملا فاصله گرفت. رهبر “فرزانه” با دفاع از تبعیض جنسیتی در دانشگاه، کاهش سهمیه زنان برای ورود به برخی از رشته های دانشگاهی را ضد عدالت ندانست و گفت : اینکه زنان برخی مشاغل را بر عهده نگیرند ننگ و نقص نیست و غربی ها مسئله زن را بد و غلط فهمیده اند.

 وی با گله از غربی ها که مجال حرف زدن به دیگران نمیدهند، آنها را متهم به هوچی گری کرد و تاکید کرد نگاه برابر در جهان غرب تباه کننده است و خواستار تکیه بر “متون اسلامی” در مسائل مربوط به زنان شد. 

بدون شک سخنان رهبر انقلاب به عنوان تعیین کننده خط مشی نظام درباره زنان تعجب آور نیست و عملکرد و قوانین مصوب جمهوری اسلامی درسالهای پس از انقلاب اسلامی نشان دهنده تسلط این نگاه نابرابر میان زنان و مردان بوده است ولی سخن گفتن به چنین شیوه و ادبیاتی، نشان دهنده هراس رهبر از تاثیر حضور و مشارکت زنان در تقویت جامعه مدنی و ترک برداشتن نگاه سلسله مراتبی در بنیان های نظام مبتنی بر فقه سنتی دارد؛ نگاهی که سالهاست زنان را از مناصبی چون قضاوت و دستیابی به ریاست جمهوری محروم کرده و به شکل غیر مستقیم و سازمان یافته، مدیریت های ارشد و میانی را در اختیار ید با کفایت مردان مسلمان و شیعه و حامی نظام قرار داده است تا همچنان روابط تبعیض آمیز موجود را استمرار بخشند؛تبعیضی که منزلت زن در ایران را نشانه گرفته و او را وابسته و بدون هویت مستقل می خواهد. هویتی که از نظر رهبر انقلاب تنها برای منطقه ویژه ای آفریده شده است. چنین زنی شهادتش نصف مردان ارزش دارد و خون بها و ارثی که می برد نیز نیم مردان احتساب می شود. مردانی که به دلیل چنین مزیت های ویژه ای حق دارند ۴ زن را همزمان در عقد دائم و ۴۰ زن را در عقد موقت خود داشته باشند. حقی که حتی اگر به شکل عملی در فرهنگ مردم ایران قابل اجرا نباشد تنها با قانونی شدنش زن را به ابزاری که تنها کارکرد جنسی و در خدمت دارد تبدیل میکند. 

اما در مقابل چنین مهندسی اجتماعی که بوسیله تبلیغات و آموزش عمومی و قانون پشتیبانی می شود چه چاره ای می توان اندیشید؟

آنچه مسلم است مقابله با چنین اندیشه ای برای زنان و مردان ایرانی که به انسان احترام میگذارند، اجتناب ناپذیر است. این اجتناب ناپذیری نه به این دلیل که با نظام سیاسی مخالف یا موافق هستیم که به مانند حق بهره مندی از هوا، برای تنفس و زیست زنان مهم است. زیستی که برای زنان بدون احترام و منزلت و عزت ممکن نیست. زنانی که مذهبی یا غیر مذهبی و با هر دین و آیین تحقیر و نا برابری را بر نمی تابند و چنین نگاهی به زن را شایسته انسان نمی دانند. 

بنا براین استراتژی حرکت برای تغییر می بایست دو حوزه سپهر عمومی و سپهر خصوصی را همزمان در بر بگیرد. تغییر می بایست خانه و خیابان را پوشش دهد و هیچکدام را حذف نکند. هر زنی در هر نقشی که در خانه و اجتماع داراست حامل اندیشه تغییر محسوب می شود. فرقی نمیکند این زن، دختر رهبری باشد یا در خانواده ای سکولار بزرگ شده باشد. فرقی نمیکند یک کارمند ساده است یا استاد دانشگاه. در اندیشه ای که امروز رهبری برای زنان تبین میکند زنان در حاشیه مردان و برای مناطقی خاص آفریده شده اند و این اندیشه را، هیچ زنی با هر اندیشه و نگرشی بر نمی تابد. اندیشه ای که برای حذف زنان، از اسلام و چماق بهشت و جهنم استفاده میکند. اندیشه مسلط می خواهد که زنان کسب رضایت مردان را در راستای رضایت الله بدانند. زنانی که باید از قبل از تولد تا مرگ وامدار و عاریتی نفس بکشند و برای این لطف، سجده شکر هم بجا بیاورند.