یوسف محمدی
بعد از فاجعه سونامی سال 2004 در سواحل اقیانوس هند، مقام های حیات وحش سریلانکا گزارش دادند که مرگ هیچ حیوانی در این حادثه ثبت نشده است. امواج بدترین سونامی تاریخ معاصر بسیاری از جهانگردان و محلی ها را در کام خود فرو کشید، خانه ها را در هم کوبید وخسارت ها به بار اورد اما هیچ حیوانی را به کام مرگ نکشید. نتیجه اینکه حیوانات، خطر را پیشاپیش درک می کنند و خود را در امان نگه می دارند. آیا کاریکاتوریست ها هم از این حس پیش آگاهی نسبت به مخاطرات برخوردارند؟ نگاهی به کارتون های مطبوعاتی یکی دو سال پیش از جنگ عراق چنین نشان می دهد؛ اول صدام حسین هدف نیش کارتونیست ها قرار گرفت و تبدیل به سوژه ثابت کاریکاتوریست های حرفه ای شد که چهره یک موسولینی عرب را در شمایل او می دیدند؛ چند ماه مانده به مارس 2003 کارتون ها بوی جنگ گرفت و ترس از حمله قریب الوقوع به عراق. بعد از آن را هم که همه دیدیم و می دانیم.
آیا تاریخ تکرار می شود؟
مرحله اول در مورد محمود احمدی نژاد مدت ها است که آغاز شده،او از همان ابتدای ریاست جمهوری با اظهار نظرهای جنجالی و انتقاد بر انگیز خود به سرعت در آثار کاریکاتوریست های (البته غیر ایرانی که ترسی از بند و تعزیر ندارند!) مطرح دنیا جا باز کرد این روند با پا فشاری او بر غنی سازی اورانیوم و انکار هولوکاست در یک سال اخیر شدت یافت و پس از اظهارات ضد و نقیض اش در دانشگاه کلمبیا درباره وضعیت حقوق بشر در ایران به اوج رسید.
از مروری گذرا بر تعدادی از کارتون های مطبوعاتی چاپ شده درباره آقای رئیس جمهور، به اتفاق نظری درباره سوژه می رسیم که شاید از زمان صدام حسین بی سابقه باشد. توطئه ای هم در کار نیست. لابی های صهیونیستی تعدادی مزدور اسرائیلی و آمریکایی را برای خراب کردن چهره رئیس جمهور اجیر نکرده اند. این بار تنها مایک رامیرز آمریکایی افراطی نیست که ایران را چاهک فاضلابی منبع انتشار سوسک تصویر کرده باشد، کاریکاتوریست های مستقل نشریات مختلف دنیا با ملیت های متنوع نگاهی یکسان به رئیس دولت و یگانه هدایتگر سکان سیاست بین الملل ایران دارند. از “تورهان سلجوق” ترک تا “دیوید لوین” منصف و بی طرف.
”گری بروکینز”، “ام. ای. کوهن”، “نیت بیلر” و”راینر هشفلد” انکارِ هولوکاست و شعارهای ضد اسرائیلی احمدی نژاد را با فعالیت های هسته ای که بر آن پا می فشارد جمع کرده و در وجود او هیتلر تازه ای دیده اند که قصد دارد نسل کشی دیگری به راه اندازد و با سلاح اتمی “اسرائیل” را از نقشه جهان حذف کند. متأسفانه دیگران قاعده بازی های ما را نمی دانند و سخت است توجیه شان کنی که بعضی حرف ها فقط مصرف داخلی دارند و بس. آنها کلامی را که از دهان یک رئیس جمهور بر می آید در هوا می قاپند و نظر رسمی دولت کذایی می شمارند، تکذیب و تحریف و سایر اشکال ماله کشی ثانویه هم بی فایده است. آثار “پتریک چپت”، “رامیرز”، “رابرت اری یل” بر همین جمله تاریخی حذف اسرائیل از عرصه روزگار تأکید دارند. وقتی جناب رئیس جمهور بی آنکه هیچ دستگاه دروغ سنجی حتی یک پالس نوسان نشان دهد وجود همجنسگرایان را در ایران منکر می شود طبیعی است که “باب گورل”، “باب انگلهارت”، “بیل دی”، “کریس بریت” و “نیک اندرسن” هم اصرار او را بر صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران چندان قابل اعتماد ندانند. دروغ و خطر، احساس مشترک تمام کاریکاتوریست های مطبوعاتی نسبت به سوژه خود، محمود احمدی نژاد است. از تندروهایی مثل “رامیرز” و “بروکینز” تا “پیتر پیسمسترویچ ” که در مهربانانه ترین شکل او را در حال بازی با بمب اتمی می بیند که بر سر انگشت نگه داشته و هر لحظه احتمال سقوط و انفجارش می رود یا حتی اسطوره کاریکاتور دنیا “دیوید لوین” که پرتره اش از احمدی نژاد سرشار از خشونتی پنهان است.
با هیتلر نوظهوری که قصد دستیابی به سلاح هسته ای و محو کشوری را دارد چه باید کرد؟ متآسفانه مقاله راهگشای اکبر گنجی درباب تفاوت بنیادین ایران 2007 با آلمان نازی دهه سی و چهل آنقدر خواننده ندارد که از حجم ترس و وحشت جامعه جهانی بکاهد و خطر “جنگ” را به عنوان راه حل نهایی بحران هسته ای ایران فرو نشاند. آنها همان طور که “دیک لاچر ” تصویر کرده ایران را به سان خلبان فیلم دکتر استرنج لاو سوار بر بمب اتمی می بینند که افسار گسیخته به سویشان سقوط می کند. ترس از جنگ ناگزیر را می توان در کاریکاتور های اخیر کارتونیست های حرفه ای دنیا دید. در واقع مرحله دوم واکنش آنها آغاز شده است. بوی جنگ می آید.
حتی بعضی کاریکاتوریست ها مثل “جان کول”، “جک اوهمن” و “گری واروِل ” دیگر تیغ تیز انتقاد را به سمت سازمان ملل گرفته و آن را به خاطر اهمال در برخورد با ایران مقصر اصلی بحران دانسته اند و دیگران هم سرنوشت عراق 2003 را برای ایران 2008 پیش بینی کرده اند. “کوین کالاگر” در نشریه اکونومیست، عموسام را متعجب از صدای طبل جنگ جورج بوش ترسیم کرده: “این آهنگ را پیشتر کجا شنیده بودیم؟” که اشاره به آهنگ جنگ با عراق و شباهت اوضاع فعلی با پنج سال پیش دارد.
اگر از هشدارنامه اخیر روشنفکران جهان نسبت به فاجعه قریب الوقوع نمی ترسیم از واکنش کاریکاتوریست ها باید بترسیم. آنها بار دیگر بوی جنگ را حس کرده اند.