خاتمی و پرسش های بی پاسخ از او

روزبه میرابراهیمی
روزبه میرابراهیمی

po_rozbeh_mir_ebrahimi.jpg

خاتمی باز هم آمد، خاتمی باز هم با بغض آمد، خاتمی باز هم برای دانشجو ( جوانان) آمد اما چرا چون گذشته آمد؟ چرا با سخنانی تکراری آمد؟ اصلا چرا آمد؟

باز فصل انتخابات در ایران آغاز شد و سخنرانی سخنرانان رونق گرفته است. از یک سو اصولگرایان پس طی دوره ای کوتاه از سیطره بر تمامی قوای کشور در آزمونی که خود هم داورند و هم بازیگر دوباره مشق های پیشین خود را تکرار می کنند و از سوی دیگر اصلاح طلبان رانده شده از قدرت برای گرفتن مجوز حضور در قدرت در صف انتظارند. البته مجوزی که نه در اختیار آنان است و نه حتی در اختیار حامیانشان.

در فضای سرد انتخاباتی در ایران دیدارهای سیاسی با شخصیت ها و انجام مقدمات بازی جدید تنها سرگرمی حاضران در عرصه انتخابات ایران است. هر چند در ماه جاری ایران شاهد دو انتخابات خبرگان و شورای شهر خواهد بود اما عملا انتخابات خبرگان از دایره انتخاب گذشته و به تعبیر رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز انتصابات آن صورت پذیرفته است

در کنار دیدارهای رسمی و غیر رسمی که در هفته جاری صورت پذیرفت حضور رئیس جمهور سابق در کنگره جوانان اصلاح طلب بیشتر از دیگران جلب توجه کرد. سید محمد خاتمی روز دوشنبه در محل نشست حاضر شد و تا سخن بگوید. شاید وقتی خاتمی پا به سالن محل سخنرانی می گذاشت خاطره ای را در پس ذهن داشت. خاطره آخرین حضورش در روز دانشجو و سخنانی که آن روز از زبان دانشجویان شنیده بود. شاید هم در دل از این شاد بود که در آن روز در پاسخ به انتقاد تند و تیز دانشجویی که به تندی او را مورد انتقاد قرار داده بود و از کوتاه آمدن هایش گله می کرد، از کوره در رفت و با تندی پاسخ داد: “حالا ما هم می رویم و فرد دیگری خواهد آمد و ببینید او چکار خواهد کرد!” و شاید امروز آنکه آمده و فضایی که بوجود آورده همان بود که خاتمی می گفت.

اما در کنار همه سخنان تکرار شده خاتمی در جمع جوانان اصلاح طلب نمایش کلیپی از دوران 8 سال اصلاحات در حضور خاتمی حاشیه های این کنگره را جالب تر کرد.

محمد علی ابطحی، معاون سابق خاتمی در دوران ریاست جمهوری در مورد این نشست در وبلاگ خود می نویسد: “ قبل از شروع سخنرانی آقای خاتمی و بعد از آن نماینده های گروه های مختلف جوانان اصلاح طلب صحبت کردند. بعضی ها خوب و بعضی ها متوسط. در میان سخنرانی ها یک کلیپ گذاشتند. فقط عکس بود… از خاطرات آن سال ها و سکوت این سال ها گریه ام گرفت. زیر چشمی دیدم آقای خاتمی لب ورچیده ولی سعی می کند گریه نکند. عکس آدم ها بود: عبد الله نوری، آقاجری، گنجی، مهاجرانی، فروهرها، مختاری، کدیور، تاجزاده و تحصن نمایندگان. 18 تیر و کوی دانشگاه هر کدام آدم را با سرعت باور نکردنی می برد به اعماق روزهای سخت 8 سال حکومت. هر نه روز یک بار بحران های آقای خاتمی”.

اما چرا خاتمی باید می گریست؟ برای یادآوری آنچه بر خود گذشته بود یا برای آنانی در آن یادآوری دوباره زخم های کهنه شان سر باز کرده بود؟

دوران هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی سرشار بود از فراز و فرود. پر بود از لحظات بحرانی و تلخ برای همه آنانی که بر کشتی اصلاحات نشسته بودند.

روزنامه نگاران به همراه دانشجویان دو قشری بودند که در این خاطرات تلخ زخم ها خوردند و البته روشنفکرانی که خون دادند و زیر ضربات کارد سلاخی شدند.

دانشجویان زندان ها رفتند و شکنجه ها دیدند و روزنامه نگاران قلم ها زدند و تاوان حقیقت جویی خود را دادند. اما چرا در آن همه بحران رئیس جمهور آن روز که بر شانه های همین موج به بالا رفته بود راه سکوت را پیشه کرد.

دیدار خاتمی در جمع جوانان اصلاج طلب برای هزینه داده های این هشت سال تنها یادآور تلخی بود. تلخی سکوت های پی در پی. تلخی اظهار تاسف های بی اثر و تلخی روزهای امیدی که نا امید شد.

“خاتمی از تکریم دانشجو می گفت که من برخاستم و با ترک سالن، سیلی سرد غروب پاییزی را بر گونه هایم پذیرا شدم؛ سیلی ای که هر ضربه اش یادآور خاطره ای دور بود اما زنده. به یاد آوردم روزی را که نگاه مبهوت بر اتاق های ویران کوی دانشگاه دوخته بودم. به یاد آوردم اضطراب و دلهره روزهای پس از حادثه کوی را که دانشجویان یکه و بدون حامی رها شده بودند.به یاد آوردم توقیف یکباره 12 روزنامه و نشریه اصلاح طلب و سکوت خاتمی را. به یاد آوردم درهای زندان اوین را که هر روز بر روی اصلاح طلبی باز می شد و سکوت خاتمی را.به یاد آوردم برخوردهای قرون وسطایی با زندانیان سیاسی را و سکوت خاتمی را. به یاد آوردم اولتیماتوم خاتمی به شورای نگهبان برای تصویب لوایح دوگانه و بعد سکوت خاتمی درپی عدم تصویب آن. به یاد آوردم سخن از حاکمیت قانون گفتن خاتمی را و سپس تن دادن او به برگزاری انتخاباتی غیر آزاد در مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم را.به یاد آوردم تصویب قانون نظارت بر تشکل های اسلامی دانشجویی در شورای عالی انقلاب فرهنگی به خواسته خاتمی را که خود موجبات سرکوب جریان دانشجویی را رقم زد. به یاد آوردم…فریادها را و سکوت خاتمی را. به یاد آوردم سکوت خاتمی را… سکوت خاتمی…”(وبلاگ مریم شبانی)

این مشتی نمونه خروار از نوشته های دانشجویان و روزنامه نگاران است که خاتمی را نبخشیده اند. شاید سختی های امروز برخی را به همان اندک روزنه ها راضی کند اما هنوز پرسش های فراوانی از آن دوران در ذهن ها باقی مانده که پاسخی به آنها داده نشده است.براستی آیا در دوراهی انتخاب بین حقوق مردم و حقوق حکومت، رئیس جمهور باید به رای دهندگان خود پشت کند؟

دیر یا زود این حلقه های گمشده باید یافته شود. اگر نه، چرخ همان چرخ است و پاشنه هم همان پاشنه.