تحولات در سوریه آهنگ شتابانی به خود گرفته است. فرمان بشار اسد برای تشکیل دولت جدید به ریاست دکتر ریاض حجاب، اعلام وضعیت جنگی از سوی وی و ساقط کردن هواپیمای نظامی ترکیه سه رویداد مهمی هستند که به همراه تشدید حملات سنگین نظامی حکومت و نظامیان شبه دولتی و همچنین گسترش اقدامات مخالفین مسلح وضعیت نا معلومی را پیش روی این کشور قرار داده است.
بحران 15 ماهه سوریه و جنبش ضد استبدادی مردم این کشور وارد نقطه عطفی شده است. جنگ داخلی محدود در این کشور که منشاء آن مقاومت در برابر پذیرش تغییرات واقعی و سرکوب خونین دولت بشار اسد بود اینک در آستانه تبدیل به جنگی تمام عیار با آینده نا معلوم است.
از آنجاییکه ریاض حجاب از اعضاء شاخص حزب بعث است و همچنین اکثریت اعضاء کابینه جدید نیز به حزب حاکم تعلق دارند و ولید معلم نیز وزیر خارجه است لذا از همان ابتدا پوشالی بودن ادعای اسد در توزیع قدرت و انجام اصلاحات سیاسی معلوم شد.
البته پیشاپیش نیز معلوم بود وی قصد جدی برای انجام اصلاحات سیاسی ندارد و بخش اصلی قدرت در دست اسد و جریانات نزدیک به حزب بعث است.
حال به نظر می رسد حکومت اسد برای بقاء خود از یکسو تشدید حملات و سرکوب خونین و وحشیانه معترضین را در پیش گرفته است. نیروی حاکم در سوریه می پندارد که با افزایش قساوت و بی رحمی می تواند اعتراضات رابه نقطه صفر نزدیک گرداند. گذشت زمان به نفع حکومت نیست و توان سرکوب آن را فرسوده می سازد و نیرو های مخالف مسلح که به صورت نا متقارن می جنگند در صورت طولانی شدن کارزار مزیت خواهند داشت. همچنین دولت سوریه باید توانایی اش در کنترل کشور را اثبات کند تا متحدین منطقه ای و جهانی اش بتوانند مخالفین را به راه حل های میانه راضی سازند.
کشتار نفرت برانگیز حولا در این چهارچوب صورت گرفت. اگرچه هنوز به قطعیت نمی توان گفت که چه کسانی این فاجعه انسانی را پدید آوردند. اما قرائن بسیار مسئولیت کشتار غیر نظامیان و کودکان را متوجه دولت و نیرو های شبه دولتی موسوم به الشبیحهمی کند.
از این رو سازمان ملل حکومت سوریه را عامل گسترش خشونت دانست. گزارش های زیادی در رسانه ها و از جمله نیویورک تایمز منتشر شده است (1) که بر اساس روایت های شاهدان چگونگی هجوم نیرو های دولتی و قتل عام شهروندان غیر نظامی توضیح می دهد.
تقریبا در جنایات صورت گرفته الگوی واحدی مشاهده می شود. فجایع در مناطقی رخ داده است که به صورت مستمر شاهد اعتراض آرام مردم بوده اند و یا نیروهای مخالف مسلح در آنجا مستقر بوده اند. ابتدا نیرو های نظامی دولتی سوریه با شلیک سلاح های سنگین اعم از گلوله های تانک،خمپاره، و توپ منطقه را زیر ضربه می گیرند و تفکیکی هم بین مناطق مسکونی و سنگر های نیرو های مسلح قائل نمی شوند. بعد نیرو های شبه دولتی وارد شده و به اعدام صحرائی غیر نظامیان می پردازند.
بدینترتیب شدت قساوت و بی رحمی صورت گرفته رعب و وحشتی ایجاد می کند تا هزینه اعتراض و مقاومت افزایش یابد.
ادعای حکومت در خصوص انتساب جنایت ها به تروریست ها و همچنین ادعای مشابهی که این فجایع را اقداماتی برنامه ریزی شده برای هموار کردن مسیر دخالت نظامی ناتو ارزیابی می کنند به دلایلی نمی تواند درست باشد.
اولا دولت سوریه جلوی ورود رسانه ها وخبرنگاران مستقل را گرفته است و همچنین اجازه ورود گروه های حقیقت یاب مستقل را نمی دهد. این دولت نه تنها همکاری موثری با بازرسان سازمان ملل نداشت بلکه حتی کارشکنی کرد.
حملات غیر مستقیم صورت گرفته به بازرسان عملا امکان فعالیت را از آنها سلب نمود. اگر چه ژنرال رابرت مودرئیس هیات بازرسان سازمان ملل دلیل تعلیق فعالیت ها و ماموریتش را عدم رعایت توقف خشونت از دو طرف اعلام نمود اما اگر واقعا دولت در این جنایات دست نداشت به صورت منطقی باید راه را برای فعالیت موثر نمایندگان سازمان ملل هموار می کرد و به خبرنگاران اجازه می داد تا در مناطق مربوط حضور یابند.
حکومت امکانات زیادی برای اثبات تخلفات ادعا هایش دارد ولی تا کنون هیچ مستندی ارائه نکرده است. جنایات در مناطقی بوقوع پیوسته که سنی نشین بوده و مورد حمله نیروهای دولتی سوریه بوده است. با توجه به حضور نیرو های نظامی رسمی در منطقه آنها اگر مرتکب کشتار وحشیانه زنان و کودکان نبوده اند می توانستند یا جلوی تروریست ها را گرفته و یا آنها را بازداشت می کردند.
از سوی دیگر مخالفین مسلح امکانات زیادی برای انجام این جنایت ها و بخصوص اختفای آن ندارند. اکثر مخالفین مسلح از نیرو های هوادار مردم سوریه و نیرو های ریزشی ارتش سوریه هستند اینها در اعتراض به خشونت بی رحمانه دولتی به جنبش اعتراضی سوریه پیوسته اند حال دشوار بتوان تصور کرد که آنها حاضر به انجام چنین جنایاتی بشوند. همچنین هزینه این کار برای آنان بسیار بالا است و به نوعی خود زنی محسوب می شود.
البته ممکن است اقدامات خو دسرانه از سوی برخی گروه ها و افراد انجام شده باشد و بخصوص القاعده از فرصت نا آرامی های سوریه بخواهد استفاده کند ولی حجم اقدامات تروریستی و ناقض حقوق بشر این جریانات قابل مقایسه با خشونت بی رحمانه دولتی نیست.
رصد کردن رفتار حکومت اسد و اراده وی برای حفظ کرسی قدرت به طور طبیعی او را به جایی می رساند که به هر قیمتی بخواهد حکومتش را تداوم بخشد. عملکرد وی به گونه ای است که دیگر راه حل میانه ندارد و در دو راهی مرگ و زندگی ناگزیر هر چه بیشتر به خشونت و ستیزه جویی نیا پیدا می کند.
بر اساس شواهد و بخصوص اعتراف صریح اسماعیل قاآنی جانشین فرماندهی سپاه قدس در دخالت سپاه در سوریه ، بهنظرمیرسدحکومت سوریه الگوی سرکوب جمهوری اسلامی را مورد استفاده قرار داده است. در این الگو در کنار نیرو های نظامی، امنیتی و انتظامی، یک سری نیرو های غیر رسمی در قالب به اصطلاح حزب الله، لباس شخصی و بسیج سازماندهی می شوند تا مکمل ساختار کنترل و سرکوب حکومت باشند و تند ترین و خشن ترین اقدامات برای مهار مخالفان را انجام بدهند.
اعمال این نیروهای شبه دولتی همواره به مردم و نیرو های هوادار انقلاب منتسب می شود و حکومت مسئولیتی در مقابل اقدامات آنها نمی پذیرد. حال حکومت سوریه نیز دست به اقدام مشابهی زده است.
اما هدف قرار دادن هواپیمای جنگی ترکیه که منجر به سقوط آن در آبهای سوریه شد نشانگر در دستور کار قرار گرفتن استراتژی تهاجمی دولت سوریه در مواجهه با نیرو های خارجی است.
در حال حضار منازعات سوریه بعد خارجی دارد. در این بعد خارجی سوریه به زمین رویارویی و رقابت قدرت های منطقه ای و جهانی تبدیل شده است. ایران و حزب الله لبنان متحدین حزب حاکم در سوریه هستند و در زمینه حمایت سیاسی، آموزشی و لجستیک برای حفظ بقاء این حکومت فعال هستند. دولت عراق نیز تلویحا از حکومت اسد حملیا می کند. برخی گرایش های سیاسی در عراق مصلمقتدی صدر آشکارا به نفع اسد موضع گرفته اند. حوثی ها در یمن نیز سمت گیری مشابهی دارند.
تنش های سوریه باعث بروز نا آرامی در لبنان نیز شده است. این نگرانی وجود دارد تا آرامش کنونی حاکم در فضای سیاسی لبنان از بین رفته و دوباره رویارویی دو طیف سیاسی این کشور بر بستر تحولات سوریه آغاز شود. حزب الله لبنان تا کنون سمپاتی زیادی به حکومت بشار اسد نشان داده و حتی حفظ موقعیت خود در سوریه را بر مصالح کشور لبنان ترجیح داده است اما معلوم نیست این حمایت تا پایان ادامه داشته باشد و در صورت قطعی شدن سقوط اسد آنها ممکن است سیاست خود را تغییر بدهند و به برقراری رابطه با وضعیت جدید سیاسی سوریه بیاندیشند. البته حمایت های کنونی جو شدیدی بر علیه حزب الله در بین معترضین سوری ایجاد کرده است و این مساله سرنوشت حزب الله در سوریه ر ا به بقاء خاندان اسد پیوند زده است.
جمهوری اسلامی نیز از ابتدا اقدام به مداخله مخرب در سوریه کرده و منافع خود در این کشور را به حفظ اسد پیوند زده است. اما دیگر کشور های منطقه و بخصوص عربستان سعودی و متحدینش آشکارا از مخالفین حمایت می کنند. تقریبا می شود گفت همه نیرو های سنی منطقه و از جمله حماس پشتیبان جنبش اعتراضی سوریه هستند. مصر،لیبی و تونس که پیش قراولان بهار عربی بودند بزرگترین حامیان سیاسی و الهام بخش مبارزین سوریه هستند.
ترکیه که تا پیش از آغاز اعتراضات در سوریه روابط خوبی با دولت سوریه داشت از اصلی ترین مخالفان این کشور است و در خط اول کشور هایی قرار دارد که خواهان برخورد شدید دنیا با بشار اسد هستند.
اتحادیه کشورهای خلیج فارس و در راس آنها عربستان سعودی صراحتا خواهان کناره گیری بشار اسد از قدرت هستند. ترکیه نیز موضع مشابهی دارد. یک دیپلمات عربی فاش ساخت که عربستان و قطر نیازهای مالی ارتش آزادی بخش سوریه را تامین می کند و ترکیه نیز نیازهای لجستیک آنها را فراهم می نماید. مقامات رسمی سعودی و قطر در این خصوص تا کنون موضعی نگرفته اند.
در سطح جهانی روسیه و چین و برخی از کشور های آمریکای لاتین از حکومت سوریه تلویحا پشتیبانی می کنند. آنها مخالف اقدام نظامی جامعه جهانی برای جلوگیری از خشونت ها هستند و همچنین تا کنون اجازه نداده اند تا خواست کناره گیری اسد از قدرت در شورای امنیت سازمان ملل مصوب شود.
روسیه در سوریه منافع مشخص سیاسی، اقتصادی و نظامی دارد. آنها می خواهند تنها پایگاه نظامی باقی مانده از دوران ابر قدرتی شوروی سابق در دریای مدیترانه را حفظ کنند. روسیه متهم به ارسال سلاح به حکومت سوریهاست. دو ناوگان نظامی این کشور نیز در آبهای سوریه قرار دارند اگر چه ادعای روسیه این است که آنها تنها می خواهند از جان پرسنل و تبعه های روسی در سوریه حفاظت کنند. البته به موازات افزایش خشونت های دولتی در سوریه موضع روس ها همتغییر پیدا کرده است. مساله اصلی برای روس ها حفظ موقعیت شان در سوریه است نه لزوما حفظ بشار اسد در قدرت. از این رو اخیرا انعطاف بیشتری نسبت به راه حل هایی نشان می دهند که رفتن اسد در آنها وجود دارد. چینی ها نیز در چهارچوب منافع اقتصادی و همچنین نفوذ سیاسی در مدیترانه و تنش های اخیر با آمریکا به مسائل سوریه نگاه می کنند. طبعی است هر مصالحه و تعامل جدید می تواند منجر به تغییر سیاسی کنونی چینی ها بشود.
اما دیگر نقاط جهان و بخصوص غرب حامی جنبش اعتراضی در سوریه هستند. در مجمع عمومی شورای امنیت اکثریت آراء حامی مردم سوریه هستند. آرایش نیرو ها در کنفراس اسلامی نیز مانند مجمع عمومی سازمان ملل است.
اسرائیل ابتدا با احتیاط با تحولات سوریه برخورد می کرد و تا کنون سعی کرده خود را کنار نگه دارد. اما از چن دماه پیش آشکارا خواستار مداخله جامعه جهانی و کنار رفتن بشار اسد است. قبل از تشدید وخامت اوضاع در سوریه و پر رنگ شدن رقابت های منطقه ای برای دولت اسرائیل خطر وضعیت نا معلوم در سوریه بیش از تداوم حکومت اسد بود. ولی دولت اسرائیل تا کنون اقدامی در این خصوص انجام نداده است.
رقابت های جهانی و منطقه ای فوق اگر چه سویه منافع سیاسی و ژئوپلتیک، قومی و امنیتی دارد اما بعد انسانی نیز در آن دیده می شود. افزایش آمار قربانیان به بیش از ده هزار نفر بر اساس گزارش سازمان ملل و بیش از 13000 نفر بر اساس گروه دیده بان سوری مستقر در لندن وجدان جمعی جهان را جریحه دار کرده است و موضوع توقف سریع خشونت ها در سوریه و منشاء اصلی آن حکومت سوریه را به خواستی مهم و فوری در دنیا تبدیل کرده است.
اقدامات مختلف سازمان ملل و از جمله طرح شش محوری کوفی عنان به جایی نرسیده است. امکان تکرار مداخله نظامی مشابه لیبی نیز به دلیل مخالفت سوریه و چین وجود ندارد. همچنین آمریکا نیز تاکنون تمایل جدی برای این رویکرد نشان نداده است.
اما اعتراضات در داخل سوریه بیش از گذشته از فاز سیاسی ومسالمت آمیز به سمت نظامی میل کرده است. اکنون ارتش آزادی بخش سوریه مهمترین نقش را در داخل پیدا کرده است.
نیرو های مخالف و درگیر در مبارزات سوریه بسیار متنوع و پراکنده هستند. تشتت در بین مخالفین از معضلات بزرگ پیش روی جنبش اعتراضی سوریه بوده است. شورای ملی سوریه که بزرگترین ائتلاف سیاسی مخالفین است عمدتا در خارج از کشور فعالیت می کند. برهان غلیون رئیس قبلی این شورا کنار رفت و عبدال باسط سیدا از کرد های سوریه رهبری این شورا را در دست دارد.
این شورا علی رغم فعالیت های زیاد ولی تا کنون در ایجاد همبستگی زیاد بین مخالفین و رهبری موثر اعتراضات ناکام بوده است. البته در هفته های گذشته موضع بهتری پیدا کرده است. اما در عین حال با انتقادات از داخل سوریه نیز مواجه است.
برهان غلیون برای اولین بار در جریان اعتراضات به صورت مخفیانه وارد سوریه شد تا به مخالفین روحیه بخشد و هم ارتباط بین شورا و معترضین داخل را مستحکم سازد.
اما در کل در صفوف نیرو های متعدد سوری هیچ گرایش و دیدگاه سیاسی و ایدئولوژیک دست بالا را ندارد. در خصوص توان اخوان المسلمین و سلفی ها اغراق زیادی صورت گرفته است. اخوان المسلمین و شهر حمث در اواسط کار به معترضین پیوستند. آنها تا کنون داعیه رهبری جنبش را نداشته اند. در ضمن اخوان المسلمین در سوریه به مانند دیگر کشور های عربی قوی نیست و گرایش عقیدتی و سیاسی آنها به سمت حزب فضیلت و عدالت در ترکیه است. در مجموع تنوع و چند گانگی بین مخالفین سوری اجازه نمی دهد تا هیچکدام از آنها هژمونی پیدا کنند.
همچنین باید توجه داشت که ارتش آزاد سوریه و معترضین مسلح محوری جدا از مخالفین مسالمت آمیز نیستند بلکه دو نیرو از یک جریان هستند که روش فعالیت جدا گانه دارند ولی اهداف آنها یکسان است.
مراقبت هایی زیادی صورت می گیرد که گرایش های افراطی و نزدیک به القاعده در بین نیرو های نظامی مخالف نفوذ نکنند. شایع است که مقامات کشور های عربی و ترکیه و حتی نیرو های سیا در این زمینه فعال هستند. در روز های گذشته آهنگ جدا شدن از ارتش دولتی سوریه و پیوستن به نیروهای مخالف مسلح افزایش یافته است اگر چه هنوز به جریان غالب و بزرگ در بین نظامیان سوری تبدیل نشده است.
حال در وضعیت فعلی که مشروعیت جهانی دولت سوریه از بین رفته است و شدت سرکوب نتوانسته شعله اعتراضات را خاموش کند، به نظر می رسد رویارویی نظامی بین ارتش آزاد سوریه و ارتش دولتی افزایش پیدا کند.
به نوعی سرنوشت جنبش اعتراضی سوریه در میزان توانایی مخالفین مسلح در تضعیف قدرت سرکوب حکومت سوریه بستگی دارد.
امکان مداخله نظامی دنیا بعید به نظر می رسد. ترکیه نیز با خویشتن داری از واکنش به مثل به سوریه خودداری کرد.
اما به نظر می رسد محور عربستان، ترکیه، قطر و اردن بیش از گذشته به حمایت مالی و سیاسی از مخالفین در سوریه بپردازند. همزمان تعاملات و مذاکرات بین غرب و روسیه و چین نیز ممکن است حمایت آنها را برای تکرار مدل یمن در سوریه جلب کند البته بعید به نظر می رسد حزب بعث با چنین پیشنهادی موافقت کند.
بنابراین فرجام سوریه در نتیجه منازعات در خیابان ها و درگیری های نظامی بینطرفین مشخص می شود اما هر چه زمان بگذرد و حکومت سوریهسرسختی بیشتری نشان دهد موازنه قوای جهانی بیشتر به ضرر آن می شود.
تداوم و تشدید تحریم ها می تواند دولت را در میان مدت فلج سازد و باعث پیوستن شمار بیشتری از مردم سوریه به صف معترضین شود.
رشد فعالیت ها و تحرکات ارتش آزاد در سوریه و روند چشمگیر جدایی از نیروی نظامی دولتی فضا را بر حکومت اسد سخت تر کرده است. اینک درگیری ها به نزدیکی های دمشق رسیده است.
تشکیل دولت جدید شانسی برای حل مشکلات و تثبیت حکومت سوریه ندارد. تا زمانی که بشار اسد در حکومت است توقف خشونت ها در سوریه امکانپذیر نیست. آغاز هر تحول مثبت و پایداری در سوریه به کناره گیری وی از قدرت گره خورده است.
سوریه در یکی از مهمترین ادوار تاریخی اش قرار دارد. روز های آینده نشان خواهد داد که آیا استبداد حاکم می تواند خود را نجات دهد یا سوریه وارد تغییر فضای سیاسی می شود و موج جدید بهار عربی در آنجا نیزحاکم خواهد گشت.