این فدریکا خانم هم که سر لیدی اشتون را خورده و حالا رئیس بخش سیاسی اتحادیه اروپا شده دلش خوش است، گفته « ایران باید تصمیمی استراتژیک بگیرد.» همچین حرف می زند، انگار ایران بلد است تصمیم بگیرد. حالا گفتم ایران، ولی ایران که به این سادگی نیست. الآن پانزده سال است دارند تصمیم می گیرند که قلیان آزاد باشد یا نباشد، دارند تصمیم می گیرند که پاچه شلوار لی زنان می تواند برود توی چکمه یا نمی تواند برود، پنج سال است دارند تصمیم می گیرند مردان حق دارند کاندوم استفاده کنند یا نه. رهبر مملکت ده سال است دارد تصمیم می گیرد که فلان زن و شوهر در دهات علی آباد مزلقان باید دو تا بچه داشته باشند یا سه تا. سی سال است دارند تصمیم می گیرند که بالاخره مانتو حجاب مناسبی است یه نه.
یک زندانی اول خودش باید تصمیم بگیرد که آزاد بشود یا نه. یعنی باید بگوید غلط کردم که آن وقت بازجو تصمیم بگیرد او را آزاد کند یا نه، بازجو هم باید مطمئن شود که زندانی بعد از آزادی دوباره حرف های قبلی اش را می زند یا نه. تازه وقتی بازجو مطمئن شد باید قاضی را قانع کند که درباره آزادی زندانی تصمیم بگیرد. بعد که قاضی قانع شد، باید یک نامه بنویسد که رئیس قوه قضائیه را قانع کند. رئیس قوه قضائیه هم وقتی قانع شد، آن وقت باید مجلس را قانع کند که برای آزادی زندانیان غلط کرده تصمیمی بگیرد. تازه در مجلس بحث جدی می شود و دو جناح بالا و پائین همدیگر را یکی می کنند که بالاخره این متهم را که غلط کرده است، آزاد بکنند یا نه. وقتی هم دارند تصمیم می گیرند، تازه باید حسین شریعتمداری را راضی کنند. راضی شدن حسین شریعتمداری هم کاملا به راضی شدن حسن شایانفر بستگی دارد. تازه همه اینها که راضی شدند، بعد باید رهبری راضی بشود. و قبل از اینکه رهبری راضی بشود، باید مسئولان دفتر، دربان بیت، آقا مجتبی، آقا مصطفی، پدر زن آقا مجتبی و والده آقا مصطفی هم راضی شوند. همه اینها که راضی شدند، تازه می شود یک زندانی را آزاد کرد.
این خانم موگرینی هم فکر کرده علی آباد جزو روستاهای اطراف رم است که کدخدا که راضی شد گوربابای قاضی. مملکتی که برای یک قلیان ده سال طول می کشد تا تصمیم بگیرند، برای سیاست خارجی دو هفته و دو ماه که هیچ، بیست سال و سی سال کافی نیست برای تصمیم گیری. حالا ما که دعا می کنیم که زودتر تصمیم بگیرند، از این یکی مصیبت خلاص شویم و تازه به دو میلیون مصیبت دیگر که داریم فکر کنیم.
امنیت تهران
این امنیت تهران هم چیز عجیبی است، هنوز داری بهش فکر می کنی که به هم می خورد. مرتضی پاشایی مرحوم می شود و عده ای می روند در خیابان و دو تا ترانه می خوانند، امنیت تهران به هم می خورد، بعد که پنج هزار نفر با موتورسیکلت و زنجیر و گاز اشک آور به مردم حمله می کنند، امنیت تهران به هم نمی خورد، بلکه علما می فهمند که این تازه تامین امنیت است. تیم فوتبال برنده می شود و چند هزار نفر می ریزند به خیابان می رقصند و دست می زنند، امنیت تهران به خطر می افتد، ولی صدهزار نفر می ریزند توی خیابان و با قمه و زنجیر خودشان را زخمی می کنند، امنیت شهر به هم نمی خورد. صد نفر صد تا سگ کوچولوی هفت هشت کیلویی را می آورند در خیابان می گردانند، امنیت تهران به هم می خورد، ولی پنج هزار بسیجی مثل گاو به مردم حمله می کنند و مثل سگ هار می روند توی شکم زن و خواهر مردم، ولی امنیت به هم نمی خورد. دو نفر توی پارک آواز بخوانند سردار امام عظا فتوا می دهد که این تموج بوده است و امنیت شهر به هم می خورد، ولی هزار نفر عربده می کشند امنیت تهران اصلا به هم نمی خورد. آدم نمی فهمد اصلا این امنیت یعنی چی؟
تاپ تن ایرانی
ده چیزی که در ایران جرم است و در جاهای دیگر دنیا جرم نیست
1) شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و رای دادن به نامزد رسمی انتخابات
2) انتخاب لباس برای مهمانی
3) روزنامه نگاری
4) دفاع کردن از دولت
5) آواز خواندن
6) بچه دار نشدن
7) دفاع از قانون اساسی
8) پوشیدن شلوار پاره
9) خوردن آبجو
10) رقصیدن در جشن عروسی خواهر یا برادر
ده چیزی که در همه جای دنیا جرم است و در ایران جرم نیست
1) کتاب کسی را به اسم خودت چاپ کنی، یا مقاله کسی را به اسم خودت منتشر کنی
2) رانندگی در مستی در ایران جرم نیست، چون مست بودن در هر حال جرم است
3) حرکت در جاده با سرعت بالاتر از 200 کیلومتر
4) مالیات ندادن کلا جرم نیست.
5) استفاده از پورنوگرافی کودکان جرم نیست، در عوض رفتن به سایت روزآن لاین جرم است.
6) ازدواج با دختر زیر 18 سال و حتی زیر 15 سال
7) فروش داروی خواب آور در ایران جرم نیست
8) زدن اتهام دزدی، خیانت، مزدوری، جاسوسی جرم نیست.
9) وارد شدن به خانه شخصی مردم و کتک زدن زن جلوی شوهرش
10) اختلاس و دزدی توسط مسئول رسمی کشور