آلترناتیو: شرایط سیاسی و اجتماعی پس از انقلاب ۵۷ اثر خود را بر تمام شوون زندگی ایرانیان گذاشت. این تاثیر در عرصه موسیقی نیز - که سالها و هنوز، ممنوع و زیرزمینی بوده - به خوبی قابل مشاهده است.
علاوه بر تاثیرهایی که ممنوعیت موسیقی در این سالها داشته، شرایط اجتماعی و تحولاتی که در عرصه سیاسی و فرهنگی رخ داده، در متن ترانهها و نوع نگاه گروههای موسیقی نیز قابل مشاهده است.
گروههای مختلف موسیقی با انواع نگاههای مختلف به جامعه - معترض به جامعه همچون عبدی بهروانفر یا گروه هشت، منتقد سیستم سیاسی چون کیوسک و … - محصول همین دوران و نگاههای مختلف است.
در این میان اما نوعی نگاه پوچانگارانه و تمسخرآمیز به هر آنچه که در پیرامون است، در میان بخش نه چندان کوچکی از جوانان وجود دارد. همان نگاهی که حتی مقابل بزرگترین فجایع نیز با شوخی و تمسخر برخورد میکند و هیچ خط قرمزی برای شوخیهای خود نمیشناسد.
اگر قرار باشد که برای این نوع نگاه در جامعه ایران، معادلی در موزیک ایرانی پیدا کنیم، بلاشک بهترین نماینده آن گروه ۱۲۷ است. گروهی که در سال ۱۳۸۰ و توسط جمعی از دانشجویان هنر تشکیل شد، اما هرگز فرصت ارائه کارهای خود به صورت رسمی در ایران را پیدا نکرد و به همین دلیل راه مهاجرت را برگزید تا در غرب، به کار ادامه دهد.
دو آلبوم اول گروه ۱۲۷ - کار تمام وقت و آمدن به کنار - به زبان انگلیسی ضبط شدهاند. با این حال آنها در سه آلبوم بعدیشان - خال پانک، راک انتحاری و حال استمراری - آهنگها را به زبان فارسی ضبط و اجرا کردهاند، گرچه ترانههایی به زبان انگلیسی نیز در میان آنها وجود دارد.
وجه تمایز آلبومهای نخست گروه ۱۲۷ علاوه بر نگاه پوچانگارانه و تمسخرآمیز، نوعی استفاده از موسیقی روحوضی و لحن عامیانه آن است. استفاده از برخی ضربالمثلهای عامیانه در متن ترانهها، مانند ترانه “این دست استخون نداره“، و به سخره گرفتن هر مفهومی است.
به علاوه در ترانههای این گروه میتوان نوعی بیان خود غیررسمی را نیز پیدا کرد. خود غیررسمی که در جمعهای دوستانه، خود را دانای کل میپندارد و هر نصیحتی را چرند توصیف میکند. (نگاه کنید به متن ترانه “چرند گفت“: هرکس سخنی جز سخنم گفت، چرند گفت | یاسین به گوش خر و اندرز به کر گفت).
پوچانگاری اما تم اصلی و مشترک تقریبا تمام آهنگهای این گروه است. ناامیدی از هر گونه تغییر، ناامیدی از روابط و مناسبات اجتماعی، ناامیدی از فرهنگ و اساسا نوعی ناامیدی که به دلیل شرایط زندگی بر آنها و بر این نسل تحمیل شده، در تمامی ترانهها وجود دارد. چه زمانی که میگویند “همهاش دود بود، خبری نبود از کباب” و چه زمانی که میخوانند “ارمانهای درشت، پوچ میشن با یه مشت”، این ناامیدی به خوبی قابل مشاهده است.
حتی در ترانهی معروف این گروه با نام “جنگ“، همین مضمون وجود دارد. این ترانه در اوج دورانی منتشر شد که بحث تحریمهای علیه ایران داغ بود و خبرهای مختلفی از امکان حمله منتشر میشد. گرچه خواننده/ نویسنده مخالفت خود را با جنگ ابراز میکند و میگوید که “من نمیجنگم”، اما بلافاصله اضافه میکند که این نجنگیدن به دلیل داشتن آرمان خاص یا وطنپرستی یا هر ایدئولوژی و نگاه اینگونه نیست. او نمیجنگد و از جنگ و درگیری خود را کنار میکشد و در مقابل جنگ و هیاهوهای مربوط به آن، چنین موضع میگیرد: “میشینم یه گوشه، میگم به یه ورم”.
۱۲۷ با همین شکل ترانهها و با نوع نگاه خود به جهان و اتفاقهای پیرامونی، هواداران زیادی پیدا کرده است. هوادارانی که نگاه خود به جهان را در ترانههای این گروه پیدا میکنند. گروهی که راک انتحاری را با حال استمراری مخلوط کرده و به مخاطبان خود ارائه میدهد: گروه ۱۲۷.