آقای مصباحی مقدم گفته است: “ریشه مشکلات، شخص رئیس جمهور است.” در همین مورد با او گفتگویی انجام داده ایم.
ما: شما فرمودید ریشه مشکلات شخص رئیس جمهور است، چرا نمایندگان مجلس که می توانند رئیس جمهور را برکنار کنند، او را برکنار نمی کنند که مشکلات از ریشه حل شود؟
مصباحی مقدم: چون مجلس نمی خواهد بدون نظر رهبری رئیس جمهور را برکنار کند و رهبری فعلا موافق برکناری رئیس جمهور نیست.
ما: پس در حقیقت ریشه مشکلات بی لیاقتی شخص رئیس جمهور و بدون قدرت بودن مجلس است، اما قوه قضائیه هم می تواند ایشان را برکنار کند، چرا قوه قضائیه این کار را نمی کند که مشکلات از ریشه حل شود؟
مصباحی مقدم: قوه قضائیه اتفاقا بیش از صد پرونده تخلف از رئیس جمهور دارد که به استناد آنها می تواند او را برکنار کند، ولی قوه قضائیه بدون نظر رهبری کاری نمی کند و رهبری فعلا با برکناری رئیس جمهور موافق نیست.
ما: یعنی علت مشکلات، بی لیاقت بودن شخص رئیس جمهور، بی قدرت بودن مجلس و استقلال نداشتن قوه قضائیه است. چرا رهبر با برکناری رئیس جمهور توسط مجلس موافقت نمی کند؟
مصباحی مقدم: رهبری خودش رئیس جمهور را روی کار آورده و او را نزدیکترین آدم به خودش دانسته است، به همین دلیل نمی خواهد تا قبل از پایان دوره رسمی با برکناری او موافقت کند.
ما: یعنی علت مشکلات کشور، شخص رئیس جمهور، مجلس، قوه قضائیه و رهبر است، چرا مجلس خبرگان رهبر را عوض نمی کند که همه مشکلات حل شود؟
مصباحی مقدم: اعضای مجلس خبرگان خودشان توسط شورای نگهبان گزینش می شوند و توسط وزارت کشور انتخابات شان برگزار می شود، بنا براین چنین مجلس خبرگانی نمی تواند رهبری را برکنار کند.
ما: یعنی در حقیقت می توان گفت ریشه مشکلات کشور شخص رئیس جمهور، مجلس، قوه قضائیه، رهبر، مجلس خبرگان و شورای نگهبان است، چرا روحانیت و مراجع تقلید که حکومت قبلی را عوض کردند، این حکومت را عوض نمی کنند که همه مشکلات حل شود.
مصباحی مقدم: حکومت و مراجع تقلید یا دهان شان بسته است، یا در خانه شان بسته است و حق خروج از خانه ندارند، یا خودشان ریشه اصلی روی کار آمدن رئیس جمهورند، به همین دلیل نمی توانند مشکلات کشور را حل کنند.
ما: یعنی مشکلات کشور شامل رئیس جمهور، مجلس، رئیس قوه قضائیه، رهبر، مجلس خبرگان، شورای نگهبان، روحانیت و مراجع تقلید هستند، چرا مردم اینها را برکنار نمی کنند که ریشه اصلی مشکلات حل شود.
مصباحی مقدم: متوجه منظورتون نمی شم، منظور از مردم یعنی کی؟
ما: مردم همان هایی هستند که توی خیابان راه می روند، خرید می کنند، مهمانی می روند.
مصباحی مقدم: ببخشید، من تا حالا خرید نکردم و از خیابان پیاده راه نرفتم و مهمانی نرفتم.
ما: مردم همان هایی هستند که توی ترافیک می مانند و جیغ می زنند و عید می روند شمال.
مصباحی مقدم: من تا حالا تو ترافیک نبودم و صدای جیغ نشنیدم و عید همیشه رفتم مشهد.
ما: مردم همان هایی هستند که توی اداره ها کار می کنند و سوار اتوبوس می شوند.
مصباحی مقدم: ببخشید، من تا حالا ندیدم کسی تو اداره ای کار کند، سوار اتوبوس هم نشدم.
خبرنگار ما عصبانی می شود: ببینید، من توضیح می دم دقیق، مثلا کی شما رو انتخاب کرده؟
مصباحی مقدم فکری می کند: امممممم، من رو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
ما: نه، نه، نه، منظورم اینه که کی تائید کرده رفتید مجلس؟
مصباحی مقدم: من رو شورای نگهبان تائید کرده رفتم مجلس.
ما: نه حاج آقا، منظور اینه کسی که به شما رای داده کی بوده؟
مصباحی مقدم: فراکسیون اکثریت رای دادن ما هم نامزد شدیم رفتیم برای انتخابات.
ما: اولین دفعه که می خواستید برید مجلس، اون اول اول، کی به شما رای داد رفتید مجلس؟
مصباحی مقدم: آهان! یه چیزایی داره یادم می آد، خیلی از اون روزها گذشته، یادمه یه عده ای بودن که بچه هاشون مدرسه می رفت و توی خونه ها زندگی می کردن. شما به اونها می گین مردم، درسته؟ یعنی شما فکر می کنید اونها به ما رای دادن؟( سری تکان می دهد و می گوید): فکر کنم اشتباه می کنید، به نظرم نمی آد اونها به ما رای داده باشند.( دوباره به فکر فرو می رود): اگر رای داده بودن ما هم مثل میرحسین موسوی زندانی می شدیم و نمی رفتیم مجلس.( فکری می کند): من تا حالا فکر می کردم اونها ضدانقلاب هستند، پس مردم همون ها هستند؟ به نظرم یه چیزهایی رسیده بود، ولی اصلا فکرش رو هم نمی کردم….. یعنی…..
خبرنگار خداحافظی می کند، ولی مصباحی مقدم متوجه خداحافظی او نمی شود و همانجا مشغول فکر کردن با خودش می ماند.