گفت و گو با شیرین نشاط
تقدیم به مبارزان راه آزادی…
خانم نشاط اگر موافق باشید گفت و گو را با چرایی روی آوردن شما به سینما آغاز کنیم؛ سوال من این است که شما نخست تصمیم به فیلم ساختن گرفتید و بعد رفتید سراغ این قصه، یا بر عکس، ابتدا به این قصه برخوردید و آنگاه تصمیم گرفتید از ابزار سینما برای روایت این قصه استفاده کنید؟
خب، واقعیت این است که من اول تصمیم گرفتم فیلم بسازم و پس از آن به این قصه بر خوردم…
چه شد که از عکاسی و ویدئو آرت به سینما روی آوردید؟
به عقیده ی من سینما زبان فوق العاده ای دارد. اجماع عکاسی است و فیلم برداری. چیدمان، رقص، تئاتر، موسیقی… و از همه مهمتر مساله ی داستان گویی. شاید مهمترین عامل روی آوردن من به سینما همین مساله داستان گویی بود. می خواستم ببینم، به عنوان یک هنرمند توانایی قصه گفتن دارم یا نه… می خواستم جای یک عکس و یا مفاهیمی که در ویدئو آرت استفاده می کردم، توانایی خودم را در قصه گفتن بسنجم. خلاصه اینکه می خواستم خودم را امتحان کنم. ببینم همچین قابلیتی دارم یا نه…
حالا این قابلیت را داشتید یا نه؟
من فکر می کنم یک دانشجوی سینما هستم. یعنی تازه دارم تجربه می کنم و راهم را پیدا می کنم. اما بگویم که به نظر من برای انسان سرک کشیدن به سرزمین های تازه همیشه جذاب و دوست داشتنی بوده. در واقع آدم با کشف موضوعات تازه به درک بهتری از وجود خودش دست پیدا می کند. من فکر می کنم مهمترین موضوع برای یک هنرمند این است که دچار تکرار نشود و لااقل خودش حس تغییر داشته باشد و حرکت. این موضوع در وجود من هم هست. همیشه خواسته ام بیشتر و بیشتر تجربه کنم. اساساً گمان نمی کنم هیچگاه بتوانم روی یک زبان و مدیوم باقی بمانم.
بحث را با قصه ی همین فیلم جلو ببریم؛ سوال من درباره ی بستر زمانی قصه است و کودتای بیست و هشت مرداد و آمیختگی سیاست در زندگی روزمره ی مردم. به عقیده ی شما انتخاب یک موضوع سیاسی، از بار هنری اثر نمی کاهد؟
نه، من چنین عقیده ای ندارم. از نگاه من زمان قصه از جمله نقاط اتکای اثر است. البته این موضوع کار را به واقع دشوار می کرد. برای خودم هم جالب بود. مخصوصاً پس از حوادث یازده سپتامبر. من از آن زمان احساس کردم سیاست به گونه ای با زندگی مردم گره خورده و هنرمند از دیدن و بیان این مسائل گریزی ندارد.
و سوال آخر اینکه، شما فیلمتان را به مبارزان راه آزادی ایران از جنبش مشروطه تا جنبش سبز تقدیم کردید، می شود کمی در این باره توضیح دهید…
بله. ببینید ما به عنوان هنرمند وظایفی داریم. به هر حال افراد زیادی در محیط بین المللی به صدای ما گوش می دهند. فیلم های ما را تماشا می کنند و به ما توجه می کنند. ما هم به عنوان عضو کوچکی از جامعه ی ایران باید که از این حرکت حمایت و پشتیبانی کنیم مبادا که این خواست به حق مردم در هیاهوی دنیا از یادها برود. ما وظیفه داریم بیشتر و بیشتر در زنده نگه داشتن این جنبش کوشا باشیم. حالا اگر بخواهم تنها درباره ی خودم صحبت کنم، بازهم این نکته را یادآور می شوم که این ماجرا برای من مانند یک وظیفه است. باید صدای مردم ایران را به گوش جهانیان برسانیم.