خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا) شیرین عبادی را به داشتن گرایش های بهائیت متهم کرده و از آن بیش دختر دانشجوی او را بهایی خوانده است. صرف نظر از دیگر اتهاماتی که به این افترا ضمیمه شده، خبر به تنهایی نگران کننده است و نشان می دهد دامی جدی سر راه شیرین عبادی گسترده اند. به نظر می رسد می خواهند چتر حمایتی جایزۀ صلح نوبل را که از سال 2003 میلادی، شیرین را محافظت کرده، سوراخ کنند. برای آنکه اهمیت موضوع درک بشود به چند ماده و تبصرۀ قانونی استناد می کنم:
به موجب مادۀ 226 قانون مجازات اسلامی “قتل نفس در صورتی موجب قصاص است که مقتول شرعا مستحق کشتن نباشد و اگر مستحق قتل باشد قاتل باید استحقاق قتل او را طبق موازین در دادگاه اثبات کند.“
کیست که نداند بهایی شدن یک مسلمان او را مستحق کشتن می کند و کیست که نداند قوانین جزایی ایران آنقدر که در بند امینت برخی جانیان است به کسانی که جان از کف می دهند اهمیت نمی دهد.
تبصرۀ 2 بند ج مادۀ 295 قانون مجازات اسلامی صراحت دارد بر اینکه اگر شخص کسی را به اعتقاد قصاص یا به اعتقاد مهدورالدم بودن بکشد و این امر بر دادگاه ثابت شود و بعدا معلوم گردد مقتول مستحق قصاص یا مهدورالدم نبوده، قتل به منزلۀ جنایتی است که به صورت اشتباهی واقع شده و در نتیجه قاتل فقط باید خون بها بپردازد. اگر قاتل بتواند در دادگاه ادعای خود را بر مهدورالدم بودن مقتول به اثبات برساند نه قصاص می شود، نه خون بها می پردازد.
با وجود این قوانین لازم الاجرا پیداست که زمینه چینی می کنند برای حذف شیرین عبادی. ویژگی های سناریویی که نوشته اند شاید چنین باشد:
1- می خواهند به لشکریان جهل بقبولانند قتل شیرین عبادی واجب است. هر مسلمان معتقدی که خونش را بریزد مجازات نمی شود و چه بسا به بهشت هم می رود.
2- می خواهند او را از لشکریان جهل بترسانند تا از فعالیت های وسیع حقوق بشری دست بردارد یا به کلی کشور را ترک کند.
بنابراین دسیسه ای در کار است و بر عقلا و مدیران خوش فکر و فقهای درد آشنا و مردم ایران واجب است تا وقت باقی است به هر شکل که می توانند توطئه را خنثی کنند. فقها و مراجع روشن بین دینی تکلیف دارند موضوع را جدی بگیرند و برای کسانی که دنبال قلم ها و زبان های مسموم راه می افتند روشن کنند که این شکل از افترا زنی و نشر اکاذیب بر خلاف اصول اسلامی است و نباید صحت هر ادعای مغرضانه ای را پذیرفت.