ایران؛ مایه نگرانی غرب

نویسنده

» مقاله دیلی تایمز درباره نگرانی بزرگ غرب از ایران

اس پی ست

 

ایران در ذهن غرب، جای بزرگی را به خود اختصاص داده است.  یک کشور مهم و تولید کننده بزرگ نفت است که موقعیت استراتژیک آن در کنار خلیج فارس و جنوب غرب آسیا قابل اغماض نیست؛ خصوصا اگر تلاش این کشور برای گسترش نفوذ منطقه ای، سیاسی و سوق الجیشی را نیز به آن اضافه کنیم. تمام این حرکات به منظور آسیب رساندن به منافع آمریکا و سایر کشورهای غربی و  دوستان و متحدان آنها در منطقه صورت می گیرد.  

در این میان، برنامه هسته ای ایران نگرانی ویژه ای را برای غرب فراهم آورده است؛ این برنامه در خدمت کسب تسلیحات هسته ای ارزیابی می شود. ایران این اتهام را رد می کند و اصرار دارد برنامه هسته ای آن کشور در خدمت اهداف صلح جویانه شامل تولید انرژی و انجام تحقیقات پزشکی است. بدون شک کسب تبحر در دانش فنی هسته ای و تولید سوخت، ایران را قادر به ساخت تسلیحات هسته ای می کند اما حتی در صورت وجود نیت تولید آن، در اختیار گرفتن این تسلیحات به زمان زیادی احتیاج دارد.  

این یک روند ساده نیست اما به هرحال، آمریکا و متحدانش مصمم هستند که جلوی حرکت ایران را بگیرند. این درست است که تحریم های فراگیر فعلی در حال صدمه زدن به ایران است، اما در متوقف ساختن این کشور شکست خورده است. در واقع تحریم ها در خدمت تحکیم موقعیت دولت در حول همسبتگی و شکوه ملی درآمده است. هرچند دولت احمدی نژاد در میان طبقه متوسط شهری کشور محبوب نیست، اما شمار کسانی که رویکرد هسته ای کشور را می پذیرند، فراوانند.

درحالیکه دنیا توجه بسیاری به ایران دارد، بلندپروازی های خاص این کشور نیز بی حد و حصر است. رژیم مذهبی ایران در پی بدست گرفتن رهبری جهان اسلام است. قرار بود انقلاب اسلامی آیت الله خمینی در سال 1979 ضمن سرنگونی رژیم سرکوبگر شاه، نقطه عطفی در جهان اسلام باشد. این انقلاب حتی با حادثه گروگانگیری کارکنان سفارتخانه آمریکا، ابهت ایالات متحده را نیز مورد تحقیر قرار داد.

ایران نفوذ چشمگیری در لبنان داشته است، خصوصاً پس از حمله سال 2006 اسرائیل به لبنان که با تخریب نواحی جنوبی تحت کنترل حزب الله همراه بود. همانطور که دیدار اخیر احمدی نژاد از لبنان نشان داد، ایران افکارعمومی را در آنجا را به دست آورده و اکنون یک بازیگر مهم در سیاست های لبنان است، خصوصاً پس از آنکه حزب الله حق وتوی تصمیمات هیأت دولت لبنان را نیز بدست آورد.

ایران در فلسطین در طرف حماس قرار دارد؛ تاثیر زیادی در سیاست های داخلی آن سرزمین دارد که اسرائیل را در حالت آماده باش نگاه می دارد. رژیم دینی ایران روابط فوق العاده ای با سوریه دارد؛ کشوری که تمامی توصیه های آمریکا را برای دوری گزیدن از ایران نادیده گرفته است.

از سوی دیگر، آمریکا نگران نفوذ ایران در عراق به عنوان کشوری با اکثریت شیعه است. این کشور صدمات بسیاری از جنگ خود با عراق دیده است و مایل نیست شخصیت قدرتمندی نظیر صدام حسین دوباره در صحنه ظاهر شود. بسیاری از رهبران فعلی عراق که شیعه هستند در زمان حکومت صدام در ایران پناه گرفته بودند.

بنابراین ایران صاحب یک شبکه گسترده ارتباطات سیاسی با جناح های متنوع شیعه عراق است و توان شکل دادن به ترکیبات سیاسی پس از سقوط صدام حسین را داشته است. اخیراً نیز گزارش هایی از میانجیگری ایران میان جناح های شیعه برای تشکیل دولت عراق پس از انتخابات پارلمانی منتشر شده است. فراتر از همه این ها، تهران علاقه وافری به دور نگهداشتن ایالات متحده از قدرت و تصمیم گیری در صحنه سیاسی عراق و پایان حضور نظامی این کشور دارد. تجمیع دو قدرت شیعه، با تکیه بر دولت شیعه تحت نفوذ ایران در عراق، موجبات نگرانی حاکمان عرب را فراهم آورده است.

علاوه بر خاورمیانه، ایران منافع خاصی در افغانستان دارد که گاهی در تضاد با منافع پاکستان قرار می گیرد. پاکستان مایل است نقش غالب را در افغانستان پس از جنگ ایفا کند. یک دولت دوست در افغانستان می تواند پهنه نظامی مناسبی در اختیار پاکستان قرار دهد. ایران با خودداری از قرار گرفتن در حاشیه، مشغول رقابت است و از طریق ارائه کمک های نقدی، با تمامی نیروهای سیاسی داخلی در افغانستان و از جمله طالبان، ارتباط برقرار کرده است. دولت مستقر نیز از این کیسه های پول سهمی گرفته که شخص کرزای به آن اعتراف کرده است. پاکستان به دلیل استقرار رهبران طالبان در آن کشور دست بالا را دارد و می تواند در موقعیت مناسب و همزمان با خروج نیروهای آمریکایی، امتیازات سیاسی بگیرد. مطمئناً ایران نیز مایل است در دوره پیش رو، گزینه های خاص خود را دنبال کند.  

هرچند رژیم مذهبی ایران به ارائه تصویری افراطی از خود ادامه می دهد، اما اعتبار سیاسی آن در داخل بدور از چالش نبوده است. دولت ایران به دستکاری در نتایج انتخابات گذشته و سرکوب مخالفان سیاسی متهم شده است. البته رژیم توانسته است با استفاده از شیوه های زورمندانه، نظم را دوباره برقرار کند، اما این کشور دیگریک الگوی انقلابی نیست که آیت الله خمینی ادعا می کرد. 

طبقه متوسط شهری ایران دیگر حرارت و هیجانات اسلامی را برنمی تابد. دولت با توجه به نرخ بالای بیکاری و تورم، ممکن است حمایت طبقه فقیر کشور را نیز از دست بدهد. به بیان دیگر، نظام مذهبی ایران آسیب پذیر است و آن را بیشتر به سوی ملی گرایی افراطی و هیجانات اسلامی سوق می دهد. در عین حال، دست کم گرفتن قدرت و توانمندی کشوری که به دین و سرنوشت خود باور دارد، خردمندانه نیست.

 

منبع: دیلی تایمز- 2 نوامبر