اعتراف صریح به شکست

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» جناح راست و واکنش به شکست در انتخابات:

از نخستین ساعات روز شنبه اگرچه به ریاست جمهوری رسیدن حسن روحانی قطعی نبود اما شرایط آنچنان بود که می‌شد گفت در بدترین حالت او به همراه کاندیدایی از اصولگرایان به دور دوم خواهد رفت. این بار از اعلام زودهنگام نتایج آرا هم خبری نبود و وبسایت‌ها و خبرگزاری‌های اصولگرا ترجیح می‌دادند تنها به انتشار اخبار رسمی و اعلام نتایج اکتفا کنند.

وبسایت تابناک، ارگان رسانه‌ای حامیان محسن رضایی از نخستین رسانه‌های اصولگرایان بود که به تحلیل نتیجه پرداخت و در مطلبی با تیتر “شکست اصولگرایی لازم بود” نوشت: “شکست اصولگرایی واجب بود؛ واجب تر از نان شب! جریان اصولگرایی باید این نکته را درک کند که نمی‌تواند ناکارآمد بود و انتظار داشته باشد، مردم باز هم فوج فوج به سمت آنان حرکت کنند. جریان اصولگرایی باید درک کند که باید مسئولیت پذیر باشد و پاسخگو. نمی‌تواند تمام قد به حمایت از یک کاندیدای ریاست جمهوری برخاسته و در نیمه کار از او اعلام برائت کرد.”

نویسنده تابناک معتقد بود که “جریان اصولگرایی باید درک کند که فقط در مونولوگ است که می‌تواند فرمایش‌های خود را برای مردم بخواند و دیکته کند و در یک دیالوگ و گفت‌وگوی دو نفره همیشه کم می‌آورد و قافیه بازی را می‌بازد و مردم هم خوب می‌بینند که عیار هر کس به چه میزان است!

رسانه‌های اصولگرایی و در رأسشان صدا و سیما، باید بدانند دوران انحصار رسانه ای پایان یافته و نمی‌توان با نادیده گرفتن بخشی از مردم یا کاندیدای آنان، آنان را به شکست رساند.

جریان اصولگرایی باید شکست می‌خورد تا نسیم تغییر در این کشور به وزیدن بگیرد که تداوم اصولگرایی و آن همه ناکامی و مسئولیت ناپذیری روح و روان مردم را آزرده کرده بود؛ مردمی که بخشی از آنان کاملا از جریان اداره کشور خارج شده بودند.”

تابناک تاکید کرده بود که مردم به اصولگرایان “نه” گفتند چون “بیش از هر چیز دیگری طالب زندگی خوبند.”

ساعاتی بعد در حالی که سکوت رسانه‌های اصولگرا ادامه داشت، تابناک این بار انتقادی را متوجه نمایندگان مجلس کرد و با اشاره به حمایت ۱۶۰ نماینده از ولایتی و ۱۵۰ نماینده از قالیباف، آرای پایین این دو را یادآور شد و نوشت: “ رأی بیش از ۶۰ درصد مردم با رأی نمایندگانشان ‌فرق می‌کند.”

تابناک به اصولگرایان می‌گوید که این شکست مشابه شکست سال ۸۴ اصلاح‌طلبان است و “اکنون زمان آن رسیده که از مردم به خاطر دور شدن از خواسته‌شان طلب پوزش کنند که حق مردم را تنها مردم باید ببخشند.”

 

“روحانی اصلاح‌طلب نیست”

یکی از اشتراکات خبرگزاری‌های اصولگرا استفاده از تیتر “ایران دموکراتیک‌ترین انتخابات دنیا را برگزار کرد” به نقل از هاشمی رفسنجانی بود(فارسمهر).

فارس که تا روز انتخابات، حسن روحانی را کاندیدای اصلاح‌طلبان می‌دانست، در روز شنبه هیچ اشاره‌ای به جهت‌گیری سیاسی او نمی‌کرد و حتی در زندگینامه و نزدیکان سیاسی او هم هیچ نامی از اصلاح‌طلبان و شخص هاشمی رفسنجانی نبرد. جالب این که فارس از جشن و شادمانی مردم پس از پیروزی روحانی هم خبر و هم گزارش تصویری منتشر کرد اما شعارها و نمادهای پرتعداد جنبش سبز در آن غایب بود. 

آیت‌‌الله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری هم در گفت‌وگو با فارس معتقد بود: “فتنه ۸۸ با این حضور و رای ملت در انتخابات ۹۲ به گورستان تاریخ سپرده شد. همه کسانی که می‌گفتند برخی مردم به دلیل تقلب، با نظام قهر هستند روز گذشته دیدند که سلایق متنوعی با حضور در انتخابات اعتماد کامل خود را به ساز و کار انتخاباتی در ایران نشان دادند.”

خبرگزاری تسنیم، منتسب به سپاه پاسداران هم به انتشار اخبار وزارت کشور، پیام رهبری و پیام‌های تبریم کاندیداها اکتفا کرد. در تنها موضعگیری این وبسایت یادداشتی از سعدالله زارعی منتشر شده بود که تحلیل می‌کرد: “حجت الاسلام حسن روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز است که هم اینک به‌عنوان کاندیدای دو گروه کارگزاران و اصلاح‌طلبان به میدان آمده و به رقابت با جامعه روحانیت پرداخته است. با توجه به این که او ده‌ها سال سخنران مجالس وفیات اعضای روحانیت و مدرسین بوده، مدتی طول می‌کشد تا مردم باور کنند که او یک اصلاح‌طلب است… در این میان محمدباقر قالیباف که به‌عنوان اصولگرا به میدان آمد و به‌طور طبیعی باید حداقل ولایتی و حداد، به‌نفع او کنار می‌رفتند، در میانه میدان با نقد جدی بخش‌هایی از اصولگرایان مواجه شد و به‌خصوص طرفداران دکتر جلیلی درباره اصولگرا بودن او ابراز تردید می‌کردند. به‌هرروی در این فضا اصولگرایان با وجود اکثریت آرا،”دوم” شدند و این خود یک درس تاریخی به حساب می‌آید.”

مهدی طائب، فرمانده قرارگاه عمار در گفت‌وگو با این وبسایت حضور مردم را به لبیک گفتن به “ندای مقام معظم رهبری” تعبیر کرد و گفت: “برخی از دشمنان می‌خواستند این گونه القا کنند که مردم آرام آرام از جمهوری اسلامی روی گردان شده‌اند، حضور پرشکوه مردم در انتخابات، تزویر آنها را از بین برد. استکبار جهانی می‌داند که درباره نظام ایران دروغ می‌گوید، اما این دروغ را آنقدر تکرار کرده‌ که آرام آرام خودش هم داشت باور می‌کرد که مردم ایران از نظام رویگردان شده‌اند و پشت نظام را خالی شده است؛ شاید دشمن به دنبال این بود که اگر این نظام پشتوانه مردمی‌اش را از دست داد، آنها نیز به دنبال گزینه‌های دیگری به خیال خودشان برای یکسره کردن کار نظام جمهوری اسلامی باشند.”

خبرگزاری مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی که در این دوره جهت‌گیری واضحی به سمت قالیباف داشت، در مصاحبه با چهره‌های اصولگرا فعال‌تر بود. به سراغ احمد توکلی نماینده اصولگرای مجلس و منتقد احمدی‌نژاد رفت که می‌گفت: “ این انتخابات سرآغاز دوره ای جدید برای جبران آسیب های ۸ سال اخیر خواهد بود.”

محمد رضا باهنر نایب رئیس مجلس شورای اسلامی هم عنوان کرده بود: “باید متوجه این مساله باشیم که این حماسه به معنای رضایت از امور کشور نیست، بلکه این حماسه برای دفاع از نظام و لبیک به رهبری بوده است.”

مهر هم از گزارش جشن و شادمانی و “ پخش گل و شیرینی” غافل نبود.

 

صراحت وبلاگ‌نویس‌های اصولگرا در اعتراف به شکست

اما مسعود ده‌نمکی، روزنامه‌نگار سابقی که با سابقه تندروی‌های بسیار در حال حاضر به فیلمسازی مشغول است منتظر رسانه‌های اصولگرا نماند و در وبلاگش دو مطلب منتشر کرد. در اولی نوشت که “اصولگر اها به غضنفر های خودشان باختند نه به مارادونا”. او از “توهمات عجیب دوستان اصولگرا” گفته که باعث شده با دست خودشان خود را بازنده کنند و نوشته که “آنها یک خاتمی داشتند تا در عین دلخوری گوش به حرفش بدهند و کنار بکشند و اینها برای آمدن احساس تکلیف کردند اما برای کنار رفتن احساس تکلیف نکردند.”

او در آخر آورده بود: “از این بدتر خرج کردن همه چیز پای یک رقابت در درون ساختار نظام است که هزینه های دیگری دارد که به مرور مشخص خواهد شد.”

در مطلب دوم، ده‌نمکی ترجیح داد هاشمی رفسنجانی را خطاب قرار بدهد و از او پرسید که “می‌دانید چرا کسی سطل آشغال آتش نمی زند؟”

ده‌نمکی که از منتقدان سینمایی دل پری دارد، موضوع سینما را با انتخابات گره زد و نوشت: “اگر کسانی که در هردوره پیروزی رقیب را به این آسانی می پذیرند و به جای سطل اشغال آتش زدن پیام تبریک برای مخالف خود می فرستند روشنفکر نیستند توصیه می کنم به این منش خود افتخار کنند ولو اینکه همیشه از نظر اصلاح طلبان و روشنفکر نمایان متهم باشند. به هر حال امیدوارم مدعیان روشنفکری و دموکراسی آداب برد و باخت را در همه حوزه ها ی فرهنگی و سیاسی یاد بگیرند. و انتخاباتشان مثل جشنواره سینمایی شان نباشد.”

از سوی دیگر حسین قدیانی٬ یکی از حامیان محمدباقر قالیباف “اول شدن” حسن روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را به محمدتقی مصباح یزدی و “جبهه پایداری” تبریک گفت.

ستون نویس روزنامه کیهان با انتقاد از مواضع اعضای “جبهه پایداری” در وبلاک خود نوشته است: “این گروه با رفتار خود نشان داد که رای بیشتر حسن روحانی، برایش قابل هضم‌تر از فزونی آرای حاج باقر است.”

او نوشته که “بخش عمده گرفتاری‌های ما از آن روزهای قبل از سه تیر ۸۴ شروع شد که رای و نظر علامه مصباح، برای بعضی دوستان مومن و حزب اللهی، بزرگ‌تر و مهم‌تر از انقلاب اسلامی شد.”

قدیانی اضافه کرده است: “بار‌ها در لفافه نوشته بودم، این بار به صراحت می‌نویسم؛ گروه پایداری، نه در بیعت علامه مصباح، بلکه عملا در بیعت فرقه انحرافی است.”

امید حسینی، یکی از نویسندگان پرطرفدار و تاثیرگذار وبلاگ‌های موسوم به ارزشی(مذهبی و طرفدار رهبری) هم موضعگیری تندی داشت و با تاکید بر این که “ به من حق بدهید که دیگر به بصیرت شما اعتقاد نداشته باشم” نوشت: “حجت شرعی برای کسی که ادعای ولایتمداری دارد، در هر کاری از جمله انتخابات، ناظر به دفاع از انقلاب و ولایت است. یعنی خروجی همه تصمیم‌ها باید به آن هدف اصلی برسد. پس این چه حجت شرعی بود که عملا به ضرر گفتمان انقلاب تمام شد؟! وقتی همه نظرسنجی‌ها، رای پایین نامزد اصلح شما را نشان ‌می‌داد؛ آیا اصرار بر ماندن، تکلیف و حجت شرعی بود؟ آیا تکلیفتان همین بود که با حجت شرعی و رای پاکتان کسانی را سر کار بیاورید که چهار سال بلکه هشت سال تمام منتظر این لحظه بودند؟”

“آهستان” نوشته بود: “من به اصلاح‌طلبان تبریک می‌گویم. آنها لااقل چهار تا آدم فهمیده‌ی باسواد دارند که بنشینند و شرایط را بسنجند و براساس واقعیات تصمیم بگیرند. ولی ما دلمان را به چه کسی خوش کنیم؟ به زاکانی که با یک درصد رای نداشته‌اش، برای هاشمی رجز می‌خواند و دم از اشتراک گفتمانی می‌زند و هر روز با این و آن ائتلاف می‌کند؟ به پناهیانی که هنوز اصلحش را نشناخته و اظهارنظر صریحش را خصوصی می‌داند؟ به حداد عادلی که با دو درصد رایش، کنار می‌رود و منتش را بر سر جریان اصولگرایی می‌گذارد ولی حاضر نیست اسم کسی را ببرد؟ به ولایتی که شعار دولت اخلاقی سر می‌دهد و زیر تعهد اخلاقیش می‌زند؟ به آقای یزدی که ولایتی را بعد از آن همه سوتی در مناظره، اصلح می‌داند؟! به سعید جلیلی که دنبال گفتمان انقلاب است و انقلاب را ذبح می‌کند؟ به آقای مصباح که نتیجه تصمیمات سیاسی ایشان را در سال‌های اخیر یکی بعد از دیگری دیده‌ایم؟ به چه کسی؟”

این وبلاگ‌نویس همچنین در ادامه آورده بود: “به خدا قسم اینها باید پاسخگو باشند. اینهایی که با دست خودشان شکست اصولگراها را رقم زدند. اینهایی که از نظرسنجی‌ها و آرای خودشان خبر داشتند، اما گفتند نظرسنجی ملاک نیست. اینهایی که می گفتند انتخابات برای ما طریقیت ندارد و فقط موضوعیت دارد. اینهایی که موج روزهای آخر را دیدند، اما باز هم کنار نرفتند! اینهایی که با لجاجت و خیانت خود بازی برده را به باخت تبدیل کردند. این کارشان جز خیانت چه اسم دیگری دارد؟”