اگر از حامیان محمود احمدینژاد بخواهند روی بزرگترین نقطه ضعف وی در 5 سال گذشته، انگشت بنهند، احتمالا تعداد زیادی از آنان، نام یک نفر را به زبان خواهند آورد: اسفندیار رحیممشایی. موضعگیریها و رفتارهای مشایی در پنج سال گذشته حاشیههای بسیاری به وجود آورده و احمدینژآد را رودرروی بسیاری ـ همچون مراجع تقلید ـ قرار داده است، اما این بار به نظر میرسد درگیریهای جدید مشایی که طیفی گسترده از فرماندهان عالیرتبه نظامی تا مراجع تقلید و از نمایندگان مجلس تا روزنامهنگاران حامی احمدینژاد را در برمیگیرد، میتواند برای وی، گران تمام شود. سخنانی که باعث شد حتی آیتالله مصباح یزدی، به عنوان یکی از حامیان پروپا قرص احمدینژآد نیز، علیه وی موضعی تندی بگیرد.
مشایی و مکتب ایران
این بار همه چیز از یک همایش جنجالی شد.؛همایش ایرانیان خارج از کشور که بانی برگزاری آن، شخص اسفندیار رحیممشایی بود. وی در این همایش، سخنانی را مطرح کرد که ترکشهای آن هنوز ادامه دارد. مشایی در آن جلسه گفته بود: “در اسلام، باید به دنبال مکتب ایرانی بود و این مکتب ایران بود که اسلام را زنده نگه داشته است.”
این سخنان مشایی اما بیواکنش نبود. احمد توکلی، سخنان وی را ناشی از “ذهن بیمار و متوهم” دانست و نمایندگان مجلس از احمدینژآد خواستند هرچه سریعتر تکلیفش را با مشایی روشن کند. علیرضا زاکانی دیگر نماینده تهران در مجلس نیز، سخنان مشایی را مشابه حرف های داریوش فروهر، شاپور بختیار و … دانست. احمدینژاد اما باز هم به حمایت از مشایی پرداخت و برداشتها از سخنان رییس دفتر خویش را نادرست خواند و منتقدان را به دشمنی با دولت متهم کرد.
حمایت های احمدی نژآد از رحیم مشایی، حتی به تقابل با رهبر جمهوری اسلامی نیز کشیده شد. مشایی در ۲۷ تیر ۱۳۸۸ به عنوان معاون اول رئیسجمهور در دولت دهم معرفی شد. این انتخاب با مخالفتهای فراوانی در طیف مخالفان و حتی حامیان احمدینژاد روبرو شد، تا آنجا که ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید شیعه، تصدی او را نامشروع اعلام کرد و محمدحسین ابوترابیفرد نایب رئیس اول مجلس از دستور سیدعلی خامنهای برای برکناری مشایی و استفاده نکردن از او در هیچ پستی خبر داد.
سید احمد خاتمی نماینده مجلس خبرگان و امام جمعه تهران برکناری مشایی را آزمون ولایتمداری احمدینژاد خواند. با این حال احمدینژاد و مشایی در روزهای بعد بر تصمیم خود پافشاری کردند. علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس گفت برای سئوال از رئیسجمهور در مجلس تلاش میکند؛آن هم در حالیکه سئوال نمایندگان مجلس از رئیسجمهور تاکنون در جمهوری اسلامی سابقه نداشتهاست. پس از خودداری احمدینژاد از اجرای دستور رهبر اعتراضاتی در جلسه هیات دولت نیز به عمل آمد و پس از آنکه احمدینژاد اداره جلسه را به مشایی سپرد، وزرا در اقدامی هماهنگ جلسه دولت را ترک کردند.
سرانجام در روز جمعه ۲ مرداد ۱۳۸۸ “دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری”، متن دستور رهبر ایران خطاب به احمدینژاد در مورد لزوم برکناری رحیم مشایی از سمت معاونت اول رئیس جمهور را منتشر کرد. این نامه تاریخ ۲۷ تیرماه را داشت و شش روز پیش از انتشار به احمدینژاد ابلاغ شده بود. این در حالی است که احمدینژاد در ۳۰ تیر، یعنی سه روز پس از صدور دستور خامنهای، گفته بود که مشایی در سمت معاون اول رئیس جمهور به خدمات خود ادامه میدهد. ساعاتی بعد از اعلام رسمی این دستور، مجتبی ثمره هاشمی دستیار ارشد رئیسجمهور از قول مشایی گفت او مطیع امر رهبر است و خود را معاون اول رئیسجمهور نمیداند. واحد مرکزی خبر، متعلق به صداوسیما هم جملاتی را که ثمره هاشمی در جمع خبرنگاران از رحیممشایی نقل کرد، به همراه “بسمه تعالی” در ابتدا و نام مشایی در انتهای آن، ابتدا به عنوان “اطلاعیه” و کمی بعد با انتشار اصلاحیهای به عنوان “متن کنارهگیری” مشایی منتشر کرد. روز بعد در نامه احمدینژاد به خامنهای استعفای مشایی بطور رسمی اعلام شد. در ۳ مرداد، مشایی در نامهای به رئیسجمهور، رسماً استعفای خود را اعلام کرد. اما این بار توضیحات احمدینژآد هم برای پایان ماجرا کفایت نکرد.
سردار فیروز آبادی، رییس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، در جلسهای گفت: “ما به ملیت ایرانی خود افتخار می کنیم، اما این قبیل اظهارات را انحراف و جرم علیه امنیت ملی و حمله به ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی می دانیم که دارد توسط یک شخصی به اسم مشایی زده می شود. جریان مشکوک و مرموز ناشناخته ای از دفتر رئیس جمهور محترم سردر آورده است.”
آیت الله مصباح یزدی، از حامیان پروپاقرص احمدینژآد که از او به عنوان پدر معنوی دولت هم یاد میشود نیز گفته بود: “کسانی که بی شرمانه مکتب ایران را به جای مکتب اسلام معرفی می کنند خودی نبوده بلکه غیر خودی اند و باید حواسمان جمع باشد. ما اسلام را می خواهیم و هر کس اسلام را بخواهد خدمتگزار او هستیم و در این مسیر با کسی عقد اخوت نبستیم، هرکس ازاسلام کج برود، ردش می کنیم.”
آیتالله مکارمشیرازی، از مراجع تقلید هم چنین درباره سخنان مشایی اظهارنظر کرد: “اینکه رییس دفتر دولت هر روز بلند شود و یک سخن ناموزون بگوید و تنشی در میان همه ایجاد کند به جبهه داخلی صدمه میزند و باعث کاهش محبوبیت در میان ارزشیها میشود. پیشنهاد من به رییسجمهور این است که لااقل اگر نمیتواند با وی خداحافظی کند، سفارش به سکوت کند تا در مقابل دشمن خارجی، جبههی واحد و قدرتمندی وجود داشته باشد.”
دامنه اعتراضات اما به بدنه حامی احمدینژاد هم کشیده شد. در جلسهای که عدهای از نظامیان با احمدینژآد، وقتی رحیممشایی پشت تریبون رفت، اعتراضات به حدی رسید که او مجبور شدسخنان خود راقطع کندو جای خود را به احمدی نژاد بسپارد.
واکنش رحیم مشایی
در مقابل تمامی این حملات، اما رحیممشایی، همچنان ساکت نیست و سخنان خود را تکرار می کند. وی درپاسخ به آیتالله مکارم، حرف زدن برای خود را “اوجب” دانست: “به من گفتهاند که حرف نزنم هر چند که احترام آنان واجب است اما دیدم “اوجب” این است که حرف بزنم.”
وی با تکرار سخنان قبلی خود و اعلام اینکه این سخنان را از متن قرآن برداشت کرده است، چنین گفت:” میگویند من سواد ندارم. حرف نزنم شما که سواد دارید حرف بزنید.”
مشایی درباره سخنان فیروزآبادی، در خبرگزاری ایرنا، چنین اظهارنظر کرد: “حرفهای فیروزآبادی غیرمسوولانه و جاهلانه است. چه کسی باید ثابت کند که چه کسی عامل ابر سرمایه داری است؟ کفار هم چنین نسبت هایی را به من نمی دهند که این آقا گفته. سند ندارم که بگویم فیروزآبادی از جنس گروه شیطان است اما فیروزآبادی سراسر جهالت است.”
مشایی همچنین خطاب به فیروزآبادی، گفته بود: “تو نمی فهمی که در این شرایط سیاسی بین المللی ما باید تلاش کنیم زمینه های حضور نخبگان ایرانی خارج از کشور را در ایران فراهم کنیم. آقای عضو شورای امنیت ملی! تو چرا نمی فهمی؟ حالا تو را هم باید توجیه کنم؟ اگر احمدی نژاد نبود چه کسی به شما رای می داد که اکنون بنشینید و چنین سخنانی را علیه بنده بر زبان جاری کنید. مردم حتما شما را انتخاب نخواهند کرد و اصلا شما چه کسی هستی و چه جایگاهی داری؟”
منتقدان جدید، منتقدان قدیم
اما رحیممشایی منتقدان دیگری را نیز دارد. وی چندی پیش در جلسهای گفته بود: “برای خیلی از شما شریعتمداری مظهر حمایت از دولت است. اما ایشان اصلا احمدی نژاد را قبول ندارد. من این موضوع را اثبات می کنم. یک سال دیگر خواهید دید این که ایشان نماینده رهبری هستند دلیل نمی شود که ما ایشان را نقد نکنیم. شما در خیابان به خیلی از کسانی که نسبت شان به رهبر انقلاب بیشتر از ایشان بوده است فحش دادید. این دلیل نمی شود که بخاطر این نسبت وی را نقد نکنیم. من این حرفها را قبول ندارم”.
او اکنون بار دیگر با انتقادهای شریعتمداری مواجه شده است. شریعتمداری که در دولت نهم به عنوان “منتقد منصف” شناخته شده بود، در یادداشتی، در روزنامه کیهان، خطاب به احمدی نژاد نوشته است: “امید آنکه برادر عزیز و رئیس جمهور اصولگرا و فداکارمان، در این ماجرا اندیشه کنند و از رخنه نامحرمان در دولت اصولگرا برحذر باشند”.
وی ضمن اینکه مشایی را یکی از مهرههای “فتنه 88” نامیده است، چنین مینویسد: “ شواهد و قرائن فراوانی از صحت آن حکایت می کند و آن، اینکه آقای اسفندیار رحیم مشایی- انشاءالله بی آنکه خود بخواهد یا بداند- به قطعه ای از «پازل فتنه 88» تبدیل شده است و آگاهانه یا ناخودآگاه آب به آسیاب فتنه گران و دشمنان نظام می ریزد”.
از سوی دیگر عباس سلیمی نمین، یکی دیگر از حامیان احمدی نژاد نیز با ارسال نامه ای سرگشاده، خطاب به احمدی نژآد، چنین نوشته است: “آقای مشایی استاد تغییر موضع و تکذیب افعال و گفتار خود است و در هر جلسه به فراخور مخاطب بیاناتی ارائه میکند”.
سلیمی نمین با اشاره به سخنان احمدی نژاد که “مواضع مشایی، مواضع من است”، به میزان آزادی دیگر اعضای کابینه احمدی نژاداشاره کرده و گفته است: “فراموش نکردهاید که در روزهای پایانی عمر دولت نهم بسیاری از اعضای ارزشمند و صدیق کابینه خود را صرفاً در پی طرح انتقادی از اظهارات و عملکردهای آقای مشایی به صورتی غیرقابل باور (نمیگویم ناشایست) کنار گذاشتید؟”
به نظر میرسد بحث اسفندیار رحیم مشایی، حامیان احمدی نژاد و اصول گرایان را به دو دسته تقسیم کرده است: موافقان و مخالفان مشایی. گرچه برخی معتقدند بسیاری از انتقادهایی که به مشایی وارد می شود و همچنین تحرکات خود وی، به این دلیل است که مشایی قصد دارد در انتخابات سال 92، وارد انتخابات شود. اما در هر حال به نظر می رسد که بحث انتقاد از مشایی، اکنون وارد مراحل جدی تری شده است.
از سوی دیگر برخی از پالس هایی که در جریان رحیم مشایی، به دولت داده شد، نشان دهنده این است که این بار منتقدان اصول گرای دولت، عزم خود را برای حذف مشایی، جزم کرده اند. سرمقاله سایت “رجانیوز” ـ که از حامیان افراطی احمدی نژاد است - در لا به لای خود، نگرانی از “تغییر گفتمان دولت” و سقوط آن را مطرح کرده است. این همان مساله ای است که پیش از انتخابات نیز، عده ای از اصول گرایان بر آن پافشاری می کردند و خواستار عدم معرفی کاندیدا از سوی جریان اصلاح طلب بودند تا زمینه سقوط احمدی نژاد فراهم شود.
نگرانی های حامیان احمدی نژاد از وقوع اتفاقی برای دولت احمدی نژآد و از سوی دیگر، حمایت همه جانبه احمدی نژآد از رحیم مشایی، این حامیان را بر سر دو راهی قرار داده است. کسانی که از یک سواتحاد بی سابقه بزرگان لشکری و روحانی را علیه مشایی می بینند و از سوی دیگر گوش به سخنان سعید حدادیان، مداح مورد علاقه رهبر جمهوری اسلامی می سپارند که: “آدم هم اول در بهشت بود و مقام و جایگاهی داشت. اما کار بیجایی کرد که باعث شد عورتش نمایان شود، و دیگر در بهشت جایی نداشته باشد. بعدهم بیرونش کردند. سوال ما از آقای احمدی نژاد این است که ایشان کدام گندم را خورده که این گونه عورتش بیرون زده؟ آقای احمدی نژاد بداند که حزب اللهی ها دیگر ساکت نمی نشینند و بموقع خود این عورت زشت را قطع می کنند و دور می اندازند. خیلی ها بودند که کارهای خوب زیادی انجام دادند ولی با اصرار بر اشتباه سقوط کردند، آقای احمدی نژاد مواظب باش به خاطر حمایت از مشایی اشتباه بزرگی را صورت ندهی. آقای احمدی نژاد یادت نرود که وقتی مشائی دم از دوستی با مردم اسرائیل زد صدای اعتراض همه بلند شد و کاربه دخالت مقام معظم رهبری در نمازجمعه رسید، اما تو آن روز هم سکوت کردی و با سکوتت حرفهای بیربط مشائی را تایید کردی.”