در خیابانهای باریک جنوب شهر تهران خانوادهها زندگی سختی را میگذارنند. این محلههای بطور سنتی پایگاه حمایت از جمهوری اسلامی و انقلاب سال ۵۷ بوده است. خانوادههایی که در این محلههای شلوغ زندگی میکنند دهها هزار جوان خود را روانه جنگ ۸ ساله با عراق کردند و طبقه کارگر آن با حمایتهای خود به پیروزی محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۴ کمک کردند.
اما کیفیت زندگی برای چنین خانوادههایی شدیدا افت کرده است. نمونهای از این خانوادهها، خانواده وحیدی است. سه نسلی که در یک ساختمان محقر زندگی میکنند و نمیتوانند داروهای مادربزرگ ۸۰ ساله را تامین کنند، چرا که قیمت داروهای وارداتی ۳ برابر شده است. محبوبه وحیدی ۴۵ ساله که مادر چهار فرزند است میگوید: “ما رهبرمان را دوست داریم. فقط امیدواریم رئیسجمهور بهتری سر کار بیاید.”
مشکلات اقتصادی ریشه در تحریمهای بینالمللی بر سر برنامه هستهای ایران و سوء مدیریت کشور در ثروت نفتی دارد. این مشکلات اطمینان خانواده وحیدی را خدشهدار کرده و بر نارضایتی آن ها از نابرابری ها افزوده و آنها را نسبت به نامزدهای محافظهکاری مثل سعید جلیلی، مذاکرهکننده ارشد هستهای، که خیلی کم در مورد دغدغههای اقتصادی گفته و به جای آن دم از مقاومت در برابر دشمنان خارجی زده، بیاعتماد کرده است.
وحیدیها در اینکه نمیدانند مقصر کیست تنها نیستند. ساکنان میگویند، تورم، بیکاری و ناپدید شدن بسیاری از برنامههایی که دولت محلی قرار بود برای آنها سرمایهگذاری کند، این محلهها را به وضعیت بدی کشانده است.
معصومه خواهر کوچکتر خانواده میگوید: “ما از اول خانواده فقیری بودیم و با مشکلات خودمان کنار میآمدیم. اما مشکلات حالا خیلی بدتر شده. قبلا امنتر بود. حالا تعداد معتادها خیلی زیاد شده. شبها میترسیم در کوچههای تاریک راه برویم.”
هر سه دختر خانواده ازدواج کرده و بچه دارند. همسران دو خواهر از یک خانواده هستند و در رستوران خانوادگی خود کار میکنند و همسر خواهر سوم جانباز جنگ و مستخدم بیمارستان محل است. اما آینده اقتصاد این خانواده نامعلوم است. رستوران دو همسر به زودی تعطیل میشود، چون دولت قرار است ساختمان آن را خراب کند و بزرگراه بسازد. به سومی که مشکل تنفسی و گوارشی دارد نیز کمکهای دولتی به خاطر جراحات جنگی تعلق نگرفته است.
محبوبه همسر جانباز میگوید: “تمام کوچههای این محله به نام جوانهایی است که در جنگ کشته شدهاند. همیشه همینطور است. ما فدارکاری میکنیم، ولی به سود دیگران.”
در دوران احمدینژاد دولت برنامههای پوپولیستی زیادی را معرفی کرد. اما وحیدیها میگویند نتیجه آن توهم آنها را از وعدههای سیاستمداران برای زندگی بهتر بیش از پیش از بین برده است.
اول برنامه هدفمندی یارانهها بود که طی آن یارانههای سنگین دولتی حذف شد و به جای آن ماهیانه به ازای هر نفر مبلغی به صورت نقدی پرداخت میشد. اما تورم، ارزش آن ماهیانه را به کلی از بین برد و بسیاری از اقتصاددانان میگویند این کمکهای نقدی خود به بالا رفتن قیمتها کمک کرد.
برنامه دیگر، مسکن مهر بود که به خانوادههای فقیر فرصت خانهدار شدن در حومه شهرهای بزرگ را میداد. هر سه خواهر خانواده وحیدی برای این خانهها ثبتنام کرده و پول پیش دادهاند، اما شک دارند که هرگز به آن خانهها نقل مکان کنند. یکی از خواهرها میگوید: “بزرگترین رویای من صاحبخانه شدن است، چون اجارهمان هر سال بالا میرود.”
اما یکی از آشنایان خانواده وحیدی که به این خانهها اسبابکشی کرده پس از چند ماه با فرزند کوچکش به خانه مادر بازمیگردد، چون برای آپارتمان طبقه هفتمش آسانسور وجود نداشته است و آب و برق آن هم مشکل داشته است. چنین ناراحتیهایی امید آنها را از برنامههای دولتی برای فقرا بریده است.
در میان نامزدهای ریاست جمهوری، شهردار تهران، باقر قالیباف نیز حضور دارد. او در گفتگوی تلویزیونی خود تصدیق کرد که نرخ بیخانمانی در ماههای اخیر در تهران بالا رفته است و قول داد که ظرف مدت دو سال مشکلات اقتصادی ایران را حل خواهد کرد.
خانواده وحیدی به رغم مشکلات شدید میگویند به نظام ایران و رهبر آن، آیتالله خامنهای وفادار خواهند ماند. منصوره میگوید: “اگر دولت از خانوادههای فقیر بخواهد که به خیابان بیایند ما حتما میرویم، همه میروند.”
محبوبه در مورد انتخاب رئیسجمهور میگوید: “اگر میتوانستم مینوشتم مهدی.” او به امام دوازدهم و غایب شیعیان اشاره میکند که پیروانش اعتقاد دارند روزی ظهور میکند و در جهان عدالت را برپا خواهد کرد.
منبع: واشنگتن پست، 31 مه 2013