نگاهی به مدیریت سینمایی دولت روحانی در جشنوارهی فیلم فجر
سیوسومین جشنوارهی فیلم فجر به پایان رسید. میشود به ده روز قبلتر بازگشت و قسمت پایانی جمله را تغییر داد و نوشت “آغاز به کار کرد.” جشنوارهی فیلم فجر امسال، در میان سادهگی همین دو جملهی خبری، آمد و رفت. تلاشهای دولت برای اجرای یک نمایش آرام و ساده، بدون جنجالی و مشکل، ثمر داد. پروژهی آرام کردن مخالفان فرهنگی دولت به سرانجام رسید. فیلمهای دردسردار نمایششان به زمان دیگری موکول شد و آثار به نمایش در آمده به شهادت سایتهای رسمی و نزدیک به حکومت، خنثی و معمولی بودند. به همین خاطر، گشت و گذار در اخبار مربوط به جشنواره، ما را به جایی نمیرساند جز دیدن یک منظرهی آرام و ایزوله شده از ایران امروز. هنر و بر فرازش سینما که قرار است تصویر و بازتابی از اجتماع باشند، امسال بیش از هر سال دیگر، در میان فضای غبار آلود اهواز، اسید زدهی اصفهان و آلودهی تهران، چیز دیگری را به نمایش در آوردند. همان که دولت میخواست. سینمای امید.
گزارشگران شبکهی اینترنتی تیوی پلاس که توسط یکی از کارمندان قدیمی صدا و سیما- محمدرضا حسینیان- اداره میشود و پوشش یک رسانهی ظاهرا خصوصی را به خود گرفته، بارها در گزارشهایشان از برج میلاد، سالن ویژهی رسانهها یا همان “کاخ جشنواره”، بر این تاکید داشتند که فضا سرد و یخزده است. شور و حالی نیست و همهچیز به کسالت میگذرد. جو و اتمسفری که شاید بازتابی باشد از فیلمها در چهرهی مخاطبان. کمی آنورتر سایت سینمایی کافه سینما که سعی دارد تریبون رسمی هنر دولتی باشد، این دورهی جشنواره را به عنوان بیرمقترین دوره معرفی میکند. سایت رجانیوز که سال گذشته و با مانور و فشار بر فیلم “عصبانی نیستم” پر کار و پر هیاهو بود، اعتراف میکند که فضای فیلمها باسمهای و مصنوعی است. منتقدان سینمایی دایرههای سیاهشان را نثار فیلمهایی میکنند که یا از روی سینمای اصغر فرهادی رونویسی شدهاند یا بیش از اندازه کند و کسلکننده و دور از فضای جامعه هستند. در این میان گویا تنها فیلم جشنواره که دست روی موضوع ملتهب گذاشته و توانسته از صافی مدیریت سینمایی دولت روحانی عبور کند و به جشنواره برسد، فیلم “خانه دختر”- به کارگردانی شهرام شاه حسینی- است. خبرگزاری فارس از این تک مضراب خارج از ارکستر سینمای امید هم نمیگذرد و فیلم را به عنوان ادامهای بر “خانهی پدری” معرفی میکند که قصد دارد قشر سنتی جامعه را نقد بکند و تصویر تیرهای ازشان ارائه بدهد؛ فیلمی که گویا دست بر روی موضوع بکارت گذاشته و شاید اگر در سال آینده، سیبل کردن جعفر پناهی، کیانوش عیاری، بهمن فرمانآرا و دیگران فرصتی بگذارد، در لیست سیاه سایتهای تندرو قرار بگیرد.
این فضا و سینمایی است که حجتالله ایوبی و یارانش تجویز میکنند. ایوبی که دانشآموختهی دانشگاه مهدوی کنی است و مشاور و معاون مصطفی پورمحمدی بوده و مورد وثوق بیت رهبری است، با لبخند و دست دوستی به سوی هنرمندان میآید اما در روز موعود، به سمت تندروها و تئوریسنهای سینمای اسلامیامنیتی میپیچد تا با این همه مراقب و نظارت، دست آخر بعد از این جشنوارهی بیرونق و سرد و ساکت، مجلسیان به میدان بیایند و طرحهای جدید نظارتی بدهند. حجتالاسلام سالک- رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس- به صدا و سیما میرود تا بگوید قصد دارند نظارت را از تولید تا اکران گسترش بدهند و از حضور نمایندهگان مجلس در پشت صحنهی فیلمها و “تامل با هنرمندان” خبر میدهد و نائبش در همین کمیسیون، مرتضی آقاتهرانی، در مصاحبهای دیگر میگوید “بابت فیلم خانهی دختر تلفنی به جنتی و ایوبی تذکر دادهام.” تذکری که طبق رسم این مدیریت سینمایی با روی گشاده پذیرفته شده و معاونت سینمایی ارشاد از آنسوی خط وعده داده که “تمام فیلمها بعد از بازبینی دوباره و اصلاح شدن مشکلاتشان راهی اکران میشوند.” اصلاحاتی که اگر مورد توافق سازندهگان فیلم قرار نگیرند، راهی پیش پا نیست جز همان که برای “خانهی پدری”، “آشغالهای دوست داشتنی”، “عصبانی نیستم”، “قصهها” و … گشودند؛ توقیف!
سینمای امید هم مثل سینمای اسلامی ابتدای انقلاب، سینمای اصلاحات دوران خاتمی و سینمای معناگرایانهی دوران احمدینژاد، فرزندان خود را پرورش میدهد و حمایت میکند. فرزندانی ترسخورده و محافظهکار که هر روز و از هر سو، زیر نظارت و فشار هستند. اگر نظارت دامنهدار وزارت ارشاد افاقه نکرد، نظارت مجلس شورای اسلامی در راه است. اگر این فشار هم نتیجه نداد، تهیهکنندهگانی که فعالیت رسمیشان را تازه آغاز کردهاند، وزارت اطلاعات و سپاه، با جیب پر از پول و بودجههای هنگفت، وارد صحنه خواهند شد تا بلکه همه با هم بتوانند جای خالی جواد شمقدری و گروه سینماییاش را که امتحان پس داده و مطمئن بودند، پر بکنند.