رنج های زید ابادی را مهدیه مرثیه می کند .چون مرثیه می شود پس تاثیر گذار است .به راستی اگر زینب در کربلا نبود عاشورا خلق می شد؟خوی مردانگی ویژگی های خاص دارد .خوی مردانه حماسه ساز است و فاجعه پرداز .اما خوی زنانه حماسه را به انتقام تبدیل نمی کند. حماسه را به بخشش و گذشت نزدیک می کند.همانند رفتار پیامبر بعد از فتح مکه مقایسه کنید با فتح ایران و تخت جمشید توسط اسکندر مقدونی.
خوی زنانه فاجعه را تبدیل به شکست کامل نمی کند.زیرا از شکست مرثیه می سازد،کاری که زینب با عاشورا کرد .در حالی که شهادت امام حسن مظلومانه تر بود ،اما عاشورا نشد.
رنج های زید ابادی همانند دیگر به بند کشیدگان است.زندانیانی که نباید در زندان باشند .اما در میان تمام زندانیان، آنان که زینب گونه ها دارند،از رنج های همسران خود مرثیه می سازند.مرثیه شور و سوز دارد،عاطفه بر می انگیزاند و بعد سوال به وجود می آورد و پژواک می شود به کدامین گناه؟
باید رنج بکشند این بندیان ؟چرا باید در زندان باشند این زندانیان ؟
در میان همسران زندانیان اخیر،شور و حال مهدیه محمدی در بیان رنج های احمد احساس را بر می انگیزاند،همدلی ایجاد می کند و بر مظلومیت احمد صحه می گذارد و تاثیر سخت می گذارد.
زبان مهدیه مرثیه ساز است و چون ساده و صمیمی است در بیان احساس خودش، چندان ملاحظه شرایط را نمی کند؛زید ابادی نیز در بیان عقیده و نظر چندان ملاحظه کار نیست.
حال که دامنه سخن بدین جا رسید باید گفت که زمانی که زندگی مبارزه شود یا باید حماسه خلق کرد یا فاجعه؛ این ویژگی مردانه است.البته خوی مردانه و زنانه فقط در زنان و مردان نیست،بلکه مردانی خوی زنانه و یا زنانی خوی مردانه دارند.
مبارزه سیاسی در جامعه ما خوی مردانه داشته و دارد ،حتی زمانی که زنان وارد مبارز شده اند خوی مردانه یافته اند.
اما در ایران مدنی خوی زنانه و مردانه توامان لازم است.رفتار زنان فعالان سیاسی اعم از ملی مذهبی ها و فعالان زنان و زندانیان بعد از انتخابات بیشتر از این ویژگی توامان خوی زنانه و مردانه برخوردار بوده است.
هر بار که رنجی بر احمد زید آبادی یا مصطفی تاج زاده و میر دامادی می رود همسران ایشان با انعکاس زنانه این وقایع احساس و توجه ها را به مسئله زندانیان جلب می کنند .
حضور زنان در مبارزه با ویژگی زنانه، موجب آن می شود که فعالیت سیاسی به زندگی روزمره نزدیک شود .نزدیکی فعالیت سیاسی به زندگی روزمره و واقعی باعث می شود که سیاست از حالت انتزاعی،ذهنی و گاه خشن آن به سوی رفتار مدنی سوق پیدا می کند.این نوع کنش سیاسی ،سیاست را واقعی ،کم هزینه ،فراگیر و به زندگی نزدیک تر میکند.پس وجه مدنی تر پیدا می کند.مدنی شدن سیاست ورزی جامعه را به دموکراسی نزدیک تر می کند.
پس باید زنان و مردان سیاست ورزی مدنی کنند،همان گونه که مرد و زن برای آرامش یک دیگر خلق شده اند، حضور توامان آنها در صحنه سیاست ،سیاست را به زندگی نزدیک تر می کند.
مرثیه مهدیه محمدی برای رنج های احمد زید آبادی و دیگر همسران زندانیان سیاسی نمادی است که توجه ما را به شکل جدید تری از مبارزه سیاسی و سیاست ورزی مدنی جلب می کند.که خوی زنانه و مردانه را همراه می خواهد .چرا که سیاست ورزی مدنی ،موثر تر و کاراتر و به زندگی واقعی نزدیک تر است.
مرور تجربه سیاست ورزی مدنی ـ مسالمت آمیز و مستمر زنان در سه واقعه سال های اخیر یعنی دستگیری ملی ـ مذهبی ها در سال 1379 و 1380 و تلاش های فعالان حقوق زن که با همکاری مردان مواجه شد و فعالیت زنان در انتخابات اخیر و بخصوص دستگیری همسرانشان می تواند به عنوان آموزه های موثر برای سیاست ورزی مدنی برای همه ما باشد.چرا که در سایه رنج های احمد ها و مرثیه های مهدیه ها ، می توان به تجربیات جدید دست یافت که نسل های بعد چنین رنج ها و مرثیه هایی را نداشته باشند.
این مقاله تقدیم می شود به زهرا مجردی همسر میر دامادی مظلوم