از اینجا

نویسنده

«سال خون»؛ آلبوم جدید شاهین نجفی

شهرام احدی / مهدی محسنی


شاهین نجفی در سال ۱۳۸۴ به آلمان مهاجرت کرد و تاکنون به فعالیت خود در موسیقی‌های رپ و راک ادامه داده است. شاهین نجفی به‌زودی جدیدترین آلبوم خود را با نام “سال خون” منتشر خواهد کرد.

شاهین نجفی متولد ۱۳۵۹ در بندر انزلی است و هم‌اکنون در آلمان زندگی می‌کند. در ترانه‌های شاهین نجفی، آمیزه‌ای از اعتراض به حکومت، نگاه ضدزن‌، سانسور، اعدام و… را می‌توان دید.
وی از ابتدای سال ۲۰۱۰ گروه “آنتی کاریزما” را تشکیل داده است. این گروه سبک‌های راک و بلوز را دنبال می‌کند و اعضای آن شاهین نجفی، بابک خزایی، آرمین مستعد و پژمان افشاری هستند.

 

دوست داشتیم که در این برنامه، از گذشته و حال و شاید هم از آینده صحبت کنیم. ولی از حال شروع می‏کنیم و آلبومی که الان داری روی آن کار می‏کنی و قرار است به‏زودی منتشر شود. اگر اشتباه نکنم، سپتامبر سال گذشته بود که آلبوم “ایلیسیون” منتشر شد. به این ترتیب، آلبوم بعدی خیلی سریع قرار است بیرون بیاید.

شاهین نجفی: تا الان سیستم این‏جور بوده که ما سالی یک آلبوم بیرون داده‏ایم. به همین دلیل است که دارد این اتفاق می‏افتد.

 

قطعاتی که قرار است در این آلبوم قرار بگیرند، قطعاتی هستند که کاملاً بعد از ایلیسیون ساخته شده‏اند یا  بینابین آن کارهایی هم هستند که می‏توانستند در آلبوم قبلی هم بیایند، ولی جا نبود یا به آن کنسپت نمی‏خورد؟

دقیقاً؛ ما چندتا کار داریم که مربوط به پیش از ایلیسیون هستند. اما من به شدت نسبت به آن‏ها مشکوک بودم و اطمینان نداشتم که آن‏ها را منتشر کنم یا مثلاً در ایلیسیون قرار بدهم که قرار ندادم.

 

این شک تو به مضمون برمی‏گشت؟ به ساختار، به موضوع…؟

به مضمون کار و به سیستمی که من تازه داشتم روی آن، در کنار کارهای دیگر، کار می‏کردم و شرایط اجتماعی خاصی که اتفاق افتاد. خود ایلیسیون هم بنا به اتفاقاتی که بعد از انتخابات افتاده بود، دچار تغییر شده بود. در نتیجه اصلاً موضوعیت نداشت که ما مثلاً کاری مانند “وای کشته ما را” که یک کار تقریباً طنز است، با مضامین مختلف در ایلیسیون بیاوریم.



سؤالی که این‏جا پیش می‏آید این است که بار خیلی مهم یک سری از ترانه‏های رپ شاید کلام باشد و این کلام است که آن‏ها را می‏کشد و احتمالاً موضوعی که به یک مقطع خیلی خاص برمی‏گردد. با توجه به این که قضیه به حدود یک‏سال و نیم پیش برمی‏گردد، آیا این خطر وجود داشت که مثلاً این ترانه‏ها تاریخ مصرف داشته باشند و دیگر آن‏طور به‏روز نباشند؟

نه؛ بحث اصلاً سر تاریخ مصرف داشتن کار نیست. چون من معتقدم هر کاری تاریخ مصرف دارد. فقط تاریخ مصرف‏ها کوتاه و بلند هستند. به نوعی می‏شود گفت که ادامه‏ی کار در ذهن مخاطب، به ذهن مخاطب بستگی دارد. من با جاوید بودن یک چیز زیاد موافق نیستم. فقط می‏شود گفت تغییر شکل پیدا می‏کند و ادامه می‏یابد. به هر ترتیب، هرکاری، از “انار انار” گرفته تا “جمعه”ی فرهاد، ادامه پیدا کرده است. حال شکل ادامه‏ی آن و نوع مخاطب‏اش متفاوت است.
به‏هرحال سه مسئله در کاری که ما داریم انجام می‏دهیم، نقش بازی می‏کرد؛ یکی موضوع است، بحث دوم کلام و دیگری خود موسیقی است. بحث کلی و کنسپتی که ما در رابطه با موسیقی الیسیون داشتیم، نزدیک شدن به موسیقی فاخر بود. نزدیک شدن به یک ارکسترال کوچک بود و…

 

همه‏ی ترانه‏هایی را که برای این آلبوم انتخاب کرده‏ای، خود تو سروده‏ای یا ترانه‏ی شخص دیگری را هم خوانده‏ای؟

ما این آلبوم را با چند پروژه شروع کردیم. یکی از این پروژه‏ها، مشارکت هنرمندان دیگر بود. عموماً رپرهایی که تا به‏حال شانس و یا موقعیت آن را نداشتند که بتوانند کارهای‏شان را پخش کنند. چون خیلی از وب‏سایت‏هایی که به‏صورت اختصاصی موسیقی هیپ‏هاپ را پخش می‏کنند، پول می‏گیرند و از این طریق منبع درآمد دارند.  خیلی از هنرمندها که بااستعداد هم هستند، این موقعیت را ندارند که بتوانند کارهای‏شان را پخش کنند.
ما پروژه‏ای گذاشتیم و اعلام کردیم هرکسی که فکر می‏کند استعداد و توانایی‏اش را دارد، کارها را با ترانه و ضبط خودشان برای ما بفرستند و ما از بین آن‏ها انتخاب می‏کنیم. حدود ۴۰ کار برای ما فرستاده شد که ما در نهایت، دو تا کار را انتخاب کردیم. یک کار از یک رپر جوان است که در عرض این دو سه ماه به آلمان آمده و مستقر شده است که با هم‏دیگر مشترک کار می‏کنیم. ترانه‏ی دیگری هم از بچه‏های داخل ایران انتخاب شده که دو نفر هستند.

 

اسم آلبوم جدیدت چیست؟ و اگر ممکن است چندتا از آهنگ‏های آن را نام ببر و یا در موردشان توضیحی بده.

ابتدا نکته‏ای را در مورد اسم بگویم؛ همه می‏گویند با جرأت، ولی من می‏گویم بدون جرأت، چون مطمئن نیستم، اما فکر می‏کنم اولین بار است در موسیقی ایرانی که ما انتخاب اسم آلبوم را بر عهده‏ی مخاطب گذاشته‏ایم. یعنی اسم “سال خون” را مخاطب‏ها، از طریق فیس‏بوک، وبلاگ و ای‏میل انتخاب کرده‏اند.

 

 

 فضای کلی کار، روی بحث طنز، اعتراض و غمی که در کارها هست می‏چرخد. کارها هم به نسبت تقسیم می‏شوند. مثلاً کاری مانند “من‏و هک نکن” در آلبوم هست که در رابطه با داستان هک شدن وب‏سایت من توسط سربازان امام زمان و ارتش سایبری است. اما مضمون آن طنز است.
کار دیگری به نام “هم‏جنس” در این آلبوم هست که در رابطه با دگرباش‏ها است. اما نه با آن نگاه کلیشه‏ای. در این کار، من مشخصاً خودم، به عنوان یک هم‏جنس‏گرا نشسته‏ام که انگار دارم برای معشوق خودم می‏خوانم. نه به آن صورت کلیشه‏ای که خارج از ماجرا بشینی و از یک قشر محروم یا تحت ستم صحبت کنی.

 

آهنگ‏های آلبوم جدید را چه کسی ساخته است؟

در آلبوم جدید، به‏جز کاری که بچه‏های ایران می‏فرستند و کار دیگری به اسم “برادر بر دار” که دوست و همکارم، بابک خزایی آن را ساخته و منتشر شده، بقیه‏ی کارها ساخت خودم است.

 

پس تجربه جدیدی برایت بوده؟

تجربه‏ی جدیدی در انتشار. یعنی اولین بار است که من دارم کارهای هیپ‏هاپ با موسیقی خودم را دارم منتشر می‏کنم.

 

به آلبوم الیسیون اشاره کرده بودی و آن شسته رفتگی و فاخر بودن قضیه. مخرج مشترک قطعات کار جدید چیست؟ این کار چه فضایی دارد؟

سه‏تا مسئله… اصولاً حسی که خود من دارم؛ یکی غم است، دیگری خشونت است. البته بهتر است بگویم پرخاش که در ارتباط تنگاتنگ معنایی با چیزی به نام اعتراض است. فکر می‏کنم این دو خصیصه‏ی اصلی کارهای من باشند. حال به نسبت در کارها، پایین و بالا می‏شوند. مسئله‏ی دیگری هم که فراموش کردم، طنز است.
در این آلبوم چندتا از کارها هستند که مشخصاً طنز دارند. پرخاش هم دارند. در بعضی از کارها باز هم به نوعی طنز خیلی غمگینی وجود دارد و غمگین‏تر هستند، اما پرخاش هم دارند. در الیسیون کم‏تر بود. الیسیون خیلی دپرسیو بود.

 

طبیعتاً توی رپ عنصر کلام خیلی قوی‏تر و بارزتر است. من سعی می‏کنم خیلی خنثی فقط مقایسه کنم و ببینیم این روند چگونه طی شده و چه تغییراتی در آلبوم جدید نسبت به آلبوم الیسیون وجود دارد. در الیسیون خود ارکستر در کنار کلام، نقش مهمی بازی می‏کرد. این نسبت در آلبوم جدید به‏ چه ترتیب است؟ آیا موسیقی‏ای که برای قطعات  آلبوم جدید ساخته شده است، بیشتر بستر و پس‏زمینه‏ای است برای این‏که کلام بتواند خود را بهتر عرضه کند و عرض‏اندام کند؟

من معتقد هستم، جدای از کلام، عنصر به‏شدت حساسی که در هیپ‏هاپ وجود دارد، ریتم است. کاری که من با موسیقی آلبوم “سال خون” انجام داده‏ام، ریتمیک بودن حتی ملودی‏ها است. یعنی شما عجین بودن و در کنار هم بودن کلام، سرعت کلام، ریتمیک بودن کلام، خود ریتم (که چند ریتم متفاوت است و از سازهای مختلف استفاده کرده‏ام) و ملودی را حس می‏کنید. مثلاً از سازی مانند عود، شما به صورت ملودیک و ریتیمک استفاده کنید، اما ریتمی که دارد، پابه‏پای ریتم اصلی حرکت می‏کند.

در الیسیون این‏طور نبود. ما سر الیسیون خیلی بحث کرده بودیم که چه اتفاقی می‏افتد و برای من تجربه‏ای بود که مطمئناً دیگر تکرارش نمی‏کنم. به این دلیل که به من ثابت شد که اگر هیپ‏هاپ از سادگی خارج شود و بخواهد تبدیل به چیز دیگری بشود، آن موقع دیگر بحث راه رفتن کلاغ و کبک خواهد بود و نباید این اتفاق بیفتد. هیپ‏هاپ باید در همان سیستمی که هست بماند. به غیر از آن‏، می‏شود به عنوان تجربه حساب‏اش کرد، ولی من حاضر نیستم آن تجربه را تکرار کنم.

 

به ساز عود اشاره کردی. می‏توان با گیتار هم این فضا را به‏وجود آورد. اما آیا این به آن معناست که در آلبوم جدید، عنصر شرقی مقداری بیشتر وارد شده است؟

دقیقاً. نه فقط عود، از سازهای مشابه مانند کوار که سازی کردی است و یا سیتار و تابلا، فقط برای به‏وجود آوردن فضایی شرقی و این‏که مشخص شود این رپ، یک رپ شرقی است، استفاده شده است.

 

ترانه‏ای هم به فرزاد کمانگر تقدیم شده است. قسمتی از این ترانه به زبان کردی است. طبیعتاً می‏توان حدس زد چرا. کار کاملاً فضای کردی دارد، دف در آن هست و خود آهنگ هم فضای شرقی دارد. این که خودت از شمال ایران می‏آیی، ذهن‏ات را حساس‏تر می‏کند؟ یا رغبت تو را برای استفاده از زبان‏های محلی بیشتر می‏کند؟

من اصلاً به تعبیر رپ فارسی معتقد نیستم. این یعنی نادیده گرفتن یک رپر کرد. این یعنی نادیده گرفتن یک رپر ترک. رپ فارسی، به این معنا، اصلا معنی نمی‏دهد.

خُب م

ی‏توانیم بگوییم رپ کردی.

اگر همه جزو ایران هستند، رپ ایرانی است. من از تکیه روی یک قوم دارم می‏گویم.

 

این‏جا فقط برای من یک مشکل هست و آن هم این‏که رپ از  کلام آن تغذیه می‏شود. یعنی اگر صرفاً فضای کار شرقی شود، هضم آن برای یک مخاطب شرقی راحت‏تر است و انگار به خانه‏ی خودش آمده است. این حس را به او القاء می‏کند. اما اگر من رپ کردی گوش بدهم، درست است که رپ ایرانی است، ولی نمی‏توانم با آن رابطه برقرار کنم. برای این‏که نمی‏دانم چه دارد می‏گوید.

نه لزوماً این‏جور نیست. من به شخصه رپ ترکی، آن ترک‏های سخت را گوش می‏دهم. یعنی آن‏چه از ته استامبول دارند می‏خوانند و لهجه‏هایی به‏شدت غلیظ دارند که آدم متوجه نمی‏شود. اما برای من مهم نیست او چه دارد می‏گوید. با این‏که می‏شود از یک نفر سؤال کرد و فهمید چه دارد می‏گوید. اما در ابتدای امر، قدرت کاری که دارد انجام می‏دهد، برای‏ام مهم است.

در همین کار “من‏و هک نکن” هم قسمتی از کار (ترجیع‏بند کار) گیلکی می‏شود. اصلاً مهم نیست من چه دارم می‏گویم، ممکن است بعضی از کلمات را بفهمند. اولاً می‏روند از یک گیلک سؤال می‏کنند، دوماً اتفاقی که با زبان افتاده و خودم می‏دانم چه‏کار کرده‏ام و کسی که اهل شعر است، می‏داند چه اتفاقی این‏جا افتاده است، آن قدرت، به مخاطب منتقل می‏شود. پیش از این، در آلبوم “ما مرد نیستیم” کاری داشتم که گیلکی بود. خیلی‏ها نمی‏فهمیدند این اصلاً چه زبانی است. فکر می‏کردند انگلیسی است. متوجه نمی‏شدند. اما با کار ارتباط برقرار می‏کردند.

منبع: دویچه ویله