رهبر جنبش سبز در سی سی یو

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» خدیجه موسوی: میرحسین همچنان ایستاده است

بیمارستان قلب تهران وضعیت عادی ندارد، از رفت و آمد مردم و کارکنان به بخشی از بیمارستان جلوگیری می شود؛ بخشی که میرحسین موسوی، نخست وزیر سابق ایران و از رهبران جنبش سبز در آنجا بستری است. خدیجه موسوی خامنه، خواهر میرحسین موسوی که حتی برای عید هم اجازه ملاقات با برادرش را در زندان خانگی نیافته در مصاحبه با “روز” میگوید: فقط می دانیم که در سی سی یو بستری است و تماس کوتاهی با دخترانش گرفته و گفته نگران نباشید اما نمی دانیم در چه وضعیتی است.

میرحسین موسوی به همراه زهرا رهنورد و مهدی کروبی از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در حصر خانگی قرار گرفت، تاکنون هیچ مقامی مسئولیت حصر و زندان خانگی رهبران جنبش سبز را برعهده نگرفته هرچند اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، دو سال پس از حصرخانگی، در دی ماه ۹۱ اعلام کرد رهبر جمهوری اسلامی از لیستی ۴۰ نفره که قرار بود زندانی شوند، نام رهبران جنبش سبز را جدا کرده و دستور حصر خانگی آنها را داده است.

مسئولیت حصر خانگی رهبران جنبش سبز پیش از اعلام این خبر از سوی احمدی مقدم هم متوجه آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی بوده همچنان که امروز هم با بحرانی شدن وضعیت عمومی و جسمانی میرحسین موسوی، مسئولیت جان و سلامتی آنها در زندان خانگی هم برعهده رهبر جمهوری اسلامی است. هرچند که حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی در تبلیغات انتخاباتی وعده هایی در زمینه رفع حصر داده بود و مدتی کوتاه پس از روی کار آمدن او، پرونده حصر به شورای عالی امنیت ملی ارجاع داده شد اما در عمل هیچ اتفاقی در این زمینه صورت نگرفت و رهبران جنبش سبز همچنان در حصر خانگی ماندند تا به گفته مسئولان ریز و درشت حکومتی، از آیت الله خامنه ای گرفته تا آیت الله جنتی و محسنی اژه ای، در مواضع خود تجدید نظر یا توبه کنند. خدیجه موسوی خامنه، خواهر میرحسین موسوی در این زمینه به “روز” می گوید: از چی توبه بکنند؟ توبه را کسانی باید بکنند که این کارها را کردند. آقای موسوی و خانم رهنورد برای چی توبه بکنند؟ یک بار یک چیزی پیش آمد، محافظان و ماموران هم ایستاده بودند آقای موسوی یک پدر است بعد از چند وقت قرار بود بچه هایش را ببیند فرستنده نصب کردند که ببینند چی گفت و چی نگفت. به آنها گفت بروید به بزرگترهای تان هم بگویید اگر سر بچه های مرا ببرند و بیاورند روبرویم بگذارند من همین ام که هستم و ایستاده ام. آن موقع جواب شان را داد. الان هم همین طور است. این همه فشار آوردند، اذیت کردند این فشارها هیچ تاثیری روی آقای موسوی ندارد. از جهت عاطفی که هر جور باشد آدم نمی تواند بگوید نه. اما از این جهت که توی روحیه شان اثر بگذارد نه. به هیچ عنوان تاثیر نمی گذارد. خانم رهنورد هم همین طور. برای ایشان به عنوان یک مادر خیلی سخت بوده این مدت از بچه هایش جدا شده اما تاثیری روی روحیه اش ندارد. بالاخره روی عقیده ای که دارند ایستاده اند. فکر نکنند اینها از راه درستی که رفته اند توبه خواهند کرد تا حصر بشکند. آنهایی توبه کنند که به مردم ظلم کردند.

او می افزاید: هر طوری که هست آدم بالاخره از نظر جسمی ضعیف می شود، سن که بالا می رود توانایی و وضعیت جسمی فرق می کند اما مهم این است که روحیه شان بالا است و روی حقوق مردم و اعتقادی که داشتند ایستاده اند.

خانم موسوی می گوید:ما از اول توکل مان به خدا بوده، خدا اگر بخواهد خودش وسیله فراهم می کند. بله از آقای روحانی هم انتظار بود اما شاید ایشان هم نتوانسته اند کاری بکنند.

از خواهر میرحسین موسوی سئوال می کنم:آیا مسئولان توضیحی درباره وضعیت سلامتی و جسمانی آقای موسوی و همچنین خانم رهنورد ارائه داده اند یا شما از مسئولان پی گیری و سئوالی در این زمینه کرده اید؟ می گوید: آخر کدام مسئول؟ به چه کسی بگوییم؟ به خودشان بگوییم؟ همه چیز دست خودشان است. چکار می توانیم بکنیم؟ خانواده های زندانیان چکار توانستند بکنند؟ توکل کرده ایم به خدا، برای ما اینطور است. عمر هم دست خدا است، هر طوری هم که بشود مهم این است که چه نامی در این دنیا بگذارد و برود. چه اثری در تاریخ بگذارد. همین الان اخبار داشت انتخابات افغانستان را می گفت دیدیم که آنها هم واهمه دارند و ترس دارند که مبادا مثل قضیه ایران شود. این نشان می دهد چه اثری در تاریخ و دنیا گذاشته.

او می افزاید: عمر مگر برای حضرت سلیمان ماند که برای صاحبان قدرت هم بماند؟ همه می روند، مهم این است که آدم وظیفه اش را انجام داده باشد و نام خوب و نیکی از خود بگذارد. در تاریخ خواهد ماند که چرا اینگونه شد، حصر شد، ظلم شد و به احساسات مردم توهین شد و… خودتان که می دانید. از دست ما فقط دعا بر می آید، سپرده ایم به خدا. بالاخره همه ما رفتنی هستیم چه دیر و چه زود. مهم این است که آدم پیش خدا مسئول نباشد، نام نیک و اثری در دنیا بگذارد و برود. برای ما اینها مهم است و برای همین قلب مان هم آرام است. هر چه خدا بخواهد همان می شود. اگر خدا نخواهد برگ از درخت نمی افتد.

خانم موسوی می گوید که از یک ماه قبل از عید موفق به ملاقات برادرش نشده: برای عید هم به ما ملاقات ندادند، این مدت هر بار دختران ملاقاتی داشتند از آنها خبر وضعیت آقای موسوی و خانم رهنورد راگرفتیم. حالا هم که آقای موسوی در سی سی یو بستری است و اطلاع چندانی از وضعیت او نداریم.

نگرانی و ترس حکومت از نفوذ و پایگاه اجتماعی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی به عنوان یکی از تحلیل های مورد اعتنا درباره عدم رفع حصر از آنها مطرح می شود.با توجه به وضعیت جسمی و سلامتی رهبران جنبش سبز، به خطر افتادن جان آنها هزینه گزافی را در عرصه داخلی و بین المللی برای حکومت در پی خواهد داشت با این حال علیرغم وضعیت بد جسمانی آنها در مقاطع مختلف، هم آقای موسوی و خانم رهنورد و هم آقای کروبی از دسترسی به درمان پزشکی مناسب هم محروم بوده اند. چنانکه روز گذشته زهرا و نرگس موسوی، دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنود در مصاحبه با وب سایت کلمه از تعلل مسئولان امنیتی و زندانبان های پدر و مادرشان در مواجهه با وخامت حال آقای موسوی سخن گفته اند: از روز جمعه حال پدر به هم می خورد و از شنبه خیلی بدتر می شود. روز یکشنبه پزشک توصیه به پیگیری جدی می کند، اما باز تعلل می کنند. در نهایت امروز ایشان را بدون حضور ما و حتی بدون خبر دادن به ما به بیمارستان برده اند. ما حتی نمی دانستیم ایشان از روزهای قبل حالشان بد شده بود. اگر خدای ناکرده روز شنبه مشکل حادتری پیش آمده بود، آیا کسی جواب ما را می داد؟‌ کسی مسئولیت قبول می کرد؟ مشخص است که نه. این بلا در این سال ها سر خیلی ها آمد و کسی جواب نداد.

زهرا موسوی توضیح داده: مدت طولانی است که می دانیم وضعیت قلب پدرمان و همچنین وضعیت سلامتی مادرمان خوب نیست. آنها دچار استرس و انواع فشارهایی هستند که ما هیچ وقت نخواستیم به مردم منتقل کنیم. همیشه گفتیم وضعیت بهتر می شود، وضعیت تغییر کرده. گفتیم شاید در وزارت اطلاعاتی که به ظاهر تغییرات مثبتی در آن صورت گرفته، بیشتر به شرایط داخل زندان اختر توجه شود. البته ما می دانیم که قضیه دست چه کسانی است و چه خبر است و سود این وضعیت متوجه چه افرادی است. ما می دانیم و همه می دانند. اما فکر می کردیم تغییراتی ایجاد می شود که حداقل هایی مورد توجه قرار می گیرد، اما متاسفانه اینطور نشده است.از طرفی ما چند وقت است می دانیم که مشکلات قلبی پدر حاد شده. دفعه پیش هم که بستری شدند هنوز یک مقدار از عوارض بیماری باقی مانده بود و کسی رسیدگی نکرد. آنها در این مدت به نوعی گروگان بودند و ما باید ساکت می ماندیم تا فقط بتوانیم هر از گاهی با آنها ملاقات داشته باشیم. یعنی می خواستند ما هر دفعه برویم درون قفس و آب شدن و مرگ تدریجی پدر و مادرمان را ببینیم و چیزی هم نگوییم.

به گفته او دیروز در بیمارستان “تست ورزش از ایشان گرفته اند، که تستشان جواب نداده و نتوانسته اند تحمل کنند. دکترها هم تشخیص داده اند که باید آنژیوگرافی شوند. در نهایت ایشان را بدون حضور خانواده اش آنژیوگرافی کردند”.

دختر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد سپس خطاب به مسئولان حصر گفته است: آیا تصور کرده اید راه حل مساله حصر، از بین بردن پدر و مادر ماست؟ یا این بار چه روش ابداعی دیگری دارند؟ نکند کاری کرده اند که ما هر روز باید شاهد یک بیماری و یک مشکل جدید باشیم؟

نرگس موسوی، دختر دیگر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد هم به وب سایت کلمه گفته که تنها مطالبه او و خانواده اش رفع حصر است: ما امروز تنها یک مطالبه داریم: آزادی بدون قید و شرط پدر و مادرمان و پاسخگویی آنهایی که این چهار سال عمر پدر و مادرمان را تلف کردند. ما هنوز بسیاری از حرف ها را نزده ایم، ما حتی به سلامت زندان اختر هم مشکوکیم. تصور کنید یک طرف خانه را کاملا بسته اند، درها را بسته اند، راه ها جدا کرده اند و هیچ کس نمی داند در آن سوی دیوارها چه خبر است. هر بار هم که پرسیده ایم، می گویند خبری نیست. حس من این است – نمی دانم چقدر این حرف علمی است – اما حس من این است در این خانه یک آلودگی خاصی وجود دارد که پدر و مادر ما را به این روز انداخته است. نمی دانم چه مرجعی و چه کسی می تواند این موضوع را بررسی کند، اما این حس من است و به این قضیه شک دارم.

او افزوده: من مسئولی نمی‌شناسم و کسی جرات نکرده تا کنون مسئولیت حصر را بپذیرد. کسی مسئولیت نمی پذیرد، همه شانه خالی کرده اند یا ترسیده اند. ولی خطاب ما، خطاب اصلی ما به مردم است. پدر و مادر ما چهار سال پیش سالم بودند، بیست و پنج بهمن ۸۹ سالم بودند. اما از روزی که وارد حصر شدند، سلامتی خود را از دست داده اند. مردم بدانند که هر اتفاقی که بیفتد، هر بلایی که سرشان بیاید، مسئولیتش با حکومت است. ما از مردم می خواهیم که اطلاع رسانی کنند تا همگان بدانند چه بر سر ما گذشته است.