جول برینکلی
با توجه به سخنان آتشین بوش و دیک چنی در اواخر ماه قبل، پرسیدن سوال فوق منطقی است. بوش “نتیجه اقدام ایران در توسعه سلاح های هسته ای را شروع جنگ جهانی سوم دانست و چند روز بعد، دیک چنی از عواقب جدی این اقدام سخن گفت.”
من هیچ علائمی از قریب الوقوع بودن یک حمله از درون دستگاه دولت در اختیار ندارم اما ظاهرا” مجموعه ای از اتهامات را آماده کرده ایم که خود به جنگ ختم خواهد شد. جان بولتون، سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل، سیاست چهار ساله دیپلماتیک علیه برنامه هسته ای ایران را شکست خورده خواند و هفته گذشته گفت: “به همین دلیل زمان تصمیم گیری برای استفاده از نیروی نظامی نزدیک است.”
مردم آمریکا هنوز می خواهند بدانند چرا رسانه ها در آماده کردن اذهان برای جنگ عراق و وجود سلاح های احتمالی کشتار جمعی در آنجا کوتاهی کردند. بگذارید اشتباه قبلی را تکرار نکنیم. اگر آمریکا قصد حمله به ایران را کند، این اقدام بدون هشدار خواهد بود. به هر حال، سربازان و تجهیزات نظامی مورد نیاز، همگی در عراق و همسایگی ایران مهیا ست.
به راحتی می توان حدس زد که یک اگر حمله ای در کار باشد این حمله از آسمان تدارک دیده می شود. حتی اگر بوش به طور باور نکردنی قصد آغاز جنگ دیگری را در خاورمیانه کند، ارتش آمریکا نیروی ذخیره ای برای ارسال به ایران در اختیار ندارد.
سوال این است که واکنش ایران چگونه خواهد بود؟ آیا ساکت و آرام می ماند و بعد افرادش را برای پاکسازی ویرانه ها می فرستد، نظیر کاری که سوریه بعد از بمباران یک مرکز مشکوک به توسعه توان هسته ای توسط اسراییل در ماه سپتامبر انجام داد؟ یا اینکه خشمگین شده و به حمله ما پاسخ می دهد؟
چند روز گذشته را صرف صحبت با تعدادی از کارشناسان ایران با دیدگاه های متفاوت کردم که در میان آنها چند ایرانی هم بودند. هرچند بر سر بعضی نکات کلیدی اختلاف نظر وجود داشت، اما من نکات مشترک مهمی را هم پیدا کردم. مثلا” اینکه ایران بر خلاف سوریه، با یک الزام سیاسی غیر قابل تردید برای پاسخ به حمله مواجه است.
ولی نصر، محقق ایرانی در شورای روابط خارجی، گفت: “آنها برای بقای سیاسی خودشان، فشار زیادی را برای نشان دادن واکنش، تحمل خواهند کرد.”
در مورد نحوه واکنش ایران، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد اما اغلب صاحبنظران حدس می زنند این عکس العمل به طور زیرکانه و غیر مستقیم انجام شود. ملاهای حاکم بر ایران مایل نیستند بهانه ای دست بوش بدهند تا دستور بمباران هولناک و تکان دهنده تهران را صادر کند. بولتون می گوید: “با همه غوغاهایی که آنها به راه انداخته اند، فکر نمی کنم این اتفاق چیزی باشد که آنها پیش بینی می کنند.” البته بر سر این موضوع اتفاق نظر زیادی وجود دارد.
درواقع، ایران در ماه سپتامبر برای سپاه پاسداران انقلاب، فرمانده جدیدی را به نام سرلشکر محمد علی جعفری منصوب کرد. بر اساس گزارش پنتاگون، جعفری برای مدت سه سال مسوول مرکز تحقیقات استراتژیک سپاه بوده و دوره جنگ نامنظم را گذرانده است.گزارش می شود که ظرف روزهای گذشته، او مشغول تدارک افراد “شهادت طلب از سرتاسر جامعه” بوده است.
ضمنا کارشناسان عموما معتقدند علیرغم همه تهدیدات ایران برای نابودی اسراییل، بعید است که مانند عراق در جریان جنگ خلیج فارس، ایران دست به حمله مستقیم بزند. ایران مایل نیست اسراییل را به رویارویی مستقیم بکشاند. از این ها گذشته، احمدی نژاد با سوگند به نابودی اسراییل و انکار هولکاست تا همین الان هم از خودش در میان مردم عرب، یک قهرمان ساخته است.
او اخیرا گفته: “ما مورد علاقه مردم هستیم.” لازم نیست او کار بیشتری بکند. ممکن است ایران از حزب الله، نماینده اش در لبنان، بخواهد به اسراییل حمله کند. هر چند اکثر کارشناسان معتقدند حمله حزب الله محدود خواهد بود، آنها می گویند حزب الله مایل نیست آتش یک جنگ جدید را با اسراییل روشن کند. از سوی دیگر، عباس میلانی که مدیر مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد است، می گوید: “اگر حزب الله کاری نکند، من واقعا” تعجب می کنم.”
به نظر می رسد علاوه بر حمله به اسراییل، اقدامات تلافی جویانه وسیع تری پیش رو باشد. آنها می توانند تقریبا همه جا دست به حملات تروریستی بزنند. گری سیک، کارشناس امور ایران در شورای امنیت ملی در دوره زمامداری سه رییس جمهور ایالات متحده، می گوید ایران ضمنا “نیروهایی را به داخل عراق و افغانستان گسیل خواهد کرد که زندگی ما را از این که هست، سخت تر می کند.”
او و بقیه کارشناسان مخصوصا از این هراس دارند که ایران با اعمال فشار بر شیعیان جنوب عراق، یک جنگ فرقه ای وحشتناک را به راه بیاندازند. این کاری است که فعلا انجام نداده اند و می تواند جریان رساندن تدارکات به نیروهای آمریکایی، که شامل جاده ای برای عبور کامیون ها از کویت می شود، را به مخاطره بیاندازد.
نصر می گوید: “ایران می تواند جنوب عراق را رسما فلج کند. این موضوع کل محتوای جنگ را در آنجا تغییر خواهد داد.” او اضافه کرد: “اما من با میلانی موافقم. اعراب خود را برای ایرانی ها به کشتن نمی دهند.”
مایکل لدین، محقق یک موسسه آمریکایی مربوط به محافظه کاران و مولف کتاب “بمب به وقت ایران” می گوید: “یک افسر انگلیسی اخیرا به من گفته مردم بصره از ایران خوششان نمی آید.”
صرفنظر از اینکه ایران چه کاری انجام می دهد، یک حمله احتمالی می تواند قیمت نفت را دو برابر کند، این خود قیمت هر گالون بنزین را در ایالات متحده تا بیش از 5 دلار افزایش می دهد. بولتون و بقیه معتقدند ایران از جریان صادرات نفت خودش به عنوان منبع درآمد ارزی محافظت می کند. او می گوید اگر ایران تصمیم به بستن تنگه هرمز به عنوان معبر بیشترین نفت انتقالی از خلیج فارس را بگیرد، ما به کمک نیروی دریایی که همین حالا هم در آنجا داریم می توانیم مشکل را حل کنیم.
بولتون و لدین معتقدند که دولت ایران شکننده است و یک حمله می تواند آن را سرنگون کند. لدین می گوید: “مردم در تهران تحقیر شده اند. اگر ما حمله کنیم، آنها دچار شوک می شوند. فکر می کنم نفس های این رژیم به شماره افتاده است.”
عباس میلانی که بر خلاف بولتون و لدین می تواند فارسی را بخواند می گوید: “حمله به ایران برای احمدی نژاد امر بسیار خوشایندی است.” او می گوید در بین گروه های سیاسی مخالف در ایران بحث این است که “در صورت حمله ایالات متحده، آیا باید از این رژیم دفاع کرد یا باید کناری ایستاد.” کسی از خوشحالی و پایکوبی حرفی نمی زند.
میلانی اضافه می کند: “وقوع یک حمله از نظر ادبیات احمدی نژاد به معنای جهاد مدرن است.“
صرفنظر از اینکه نظر چه کسی درست است، حمله به ایران به معنای واقعی فکر بدی است که فقط می تواند برنامه هسته ای ایران را به عقب بیاندازد اما آنرا نابود نمی کند. ایران همین الان هم اعلام کرده از پیمان منع تکثیر سلاح هسته ای خارج می شود و سلاح هسته ای تولید خواهد کرد. ثروت نفتی هم می تواند این کشور را در برابر تحریم ها تقریبا” ضربه ناپذیر کند.
ما به خاطر رویای خیالی بوش، چنی، دونالد رامسفلد و بقیه، خودمان را درگیر جنگ عراق کردیم. آیا باز هم داریم خودمان را گرفتار دام دیگری می کنیم؟ علایم تا اینجا امیدوار کننده نیستند. وقتی نظر بولتون و لدین را به میلانی گفتم، او سرش را تکان داد و گفت خیلی ها در کاخ سفید همین نظرات را دارند.
او گفت: “آنها از ایران یک تصویر خیالی درست کرده اند و سپس به آن واقعیت بخشیده اند.”
منبع: سانفرانسیسکو کرونیکل – 18 نوامبر