جمهوری اسلامی و احتمال رفتن بشار اسد

فریبا امینی
فریبا امینی

» مصاحبه روز با گری سیک

گری سیک، مشاور امنیت ملی فورد، کارتر و ریگان، روسای جمهور آمریکا بوده  و تحلیلگر مسائل خاورمیانه و ایران است. او در حال حاضر در دانشگاه کلمبیا تدریس می کند و مسئول وب سایت گلف 2000 است؛ وبلاگ شخصی او “گزینش گری” نام دارد. او که به تازگی از سفری از مصر بازگشته در  مصاحبه با روز در باره انتخابات مصر، وضعیت سوریه و کشمکش جهانی با ایران سخن می گوید.

گری سیک جزو پانزده مقام و تحلیلگر آمریکایی است که طی نامه ای به باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، از او خواستند پیش از آنکه دیر شود از راه دیپلماسی با ایران وارد مذاکره شود.در این نامه از جمله نوشته شده بود:“ما معتقدیم آمریکا و کشورهای 1+5 باید به سیاست اعتماد سازی مرحله به مرحله ادامه دهند و از میران تحریم و انزوای بیشتر ایران بکاهند. همچنین باید کاملا نشان داده شود که تحریم ها مساله ای دائمی نیست و بستگی کامل به رفتار ایران دارد.” این مصاحبه در پی می آید.

 

شما به تازگی از مصر بازگشتید. برداشت شما از وضعیت در آنجا چه بود؟ فکر می کنید انتخابات موفق شود؟

آن جام جهان بین من در راه شکست! در باره انتخابات به نظر می رسد تعداد زیادی شرکت کنند، ولی این روند هفته ها و ماه ها طول می کشد و روندی بسیار پیچیده است. من فکر نمی کنم کسی بتواند نتیجه را حدس بزند. امیدوارم با آرامش انجام شود. مردمی که در میدان تحریر گرد آمده بودند می خواستند ارتش از قدرت کنار برود و حکومت را به غیر نظامیان بسپارد؛ ولی همه معتقد بودند که باید بروند و رای بدهند. انتخابات خود قدمی به جلوست اما من فکر نمی کنم تمام مشکلات را حل کند. در هر حال مصری هایی که من دیدم اغلب موافق بودند که رای دادن کار مهمی است.

 

آیا توانستید با مصری های عادی تماس برقرار کنید؟ نارضایتی آنها بیشتر از چیست؟

من با تعدادی زیادی از مصری ها صحبت کردم؛ نظر آن ها کاملا بستگی به این دارد که از چه گروهی و در کجا هستند. اشخاصی که در صنعت گردشگری بودند و من با آن ها تماس داشتم، اغلب از تظاهرات در میدان تحریر ناراضی بودند؛ آنها از وضعیت بد تبلیغات ناراضی بودند و همچنین از کاهش درآمد بخش گردشگری و غیره اظهار نارضایتی می کردند. آنها خیلی سیاسی نیستند، بیشتر نگران وضع زندگی خودشان هستند. من با تعدادی از مسیحیان هم صحبت کردم که نگران به قدرت رسیدن اخوان المسلمین بودند؛ ولی بیکار هم ننشسته و دست روی دست نگذاشته اند. آنها مشغول سازماندهی هستند و سعی دارند به اشخاص مورد نظرشان رای بدهند. من فکر می کنم این کار مفیدی است؛ در واقع 99 درصد از مردم عادی مصر ،هر چند به آنچه می گذرد علاقمند هستند، ولی در پی زندگی خود هستند. تقریبا وقتی از میدان تحریر، که تظاهرات در آنجا اتفاق می افتد، دور شویم، خبر زیادی نیست.

 

در باره سوریه چه فکر می کنید؛با توجه به موضع اتحادیه عرب،فکر می کنید بشار اسد سقوط کند؟  نقش ایران در این میان چیست؟  فکر می کنید آنطور که بعضی ها معتقدند، در آنجا جنگ داخلی رخ دهد؟

بشار و خانواده اسد اقلیتی از سوری ها را تشکیل می دهند که علوی هستند. آنها مدت هاست که بر سوریه حاکم هستند و این نقش را فرانسوی ها به آنها دادند. آنها از امتیازات زیادی برخوردارند و برای سالیان سال قدرت کامل را در ارتش در دست داشته اند. اکنون پس از این جنبش ها، ده ها هزار نفر توسط رژیم اسد کشته شده اند. من فکر می کنم رژیم به خوبی از این موضوع آگاه است که اگر رهبری بالای رژیم سقوط کند، جان آن ها در خطر است؛ آنها قطعا این را می دانند. به این دلیل بدون وقفه به جنگ ادامه می دهند.امانقش ایران، تا آنجا که من درک می کنم محدود است. مسلما ایران روابط خوبی با رژیم اسد دارد؛ تردیدی در این نیست که ایرانی ها می خواهند بشار اسد در قدرت باقی بماند، ولی فکر می کنم آنها هم می دانند که شاید او در قدرت نماند. درست است که روابط ایران و سوریه در سیاست خارجی ایران نقش مهمی دارد ولی اگر لازم باشد، ایرانی ها از حمایت اسد دست بر خواهند داشت. اگر اسد سقوط کند آنها سعی خواهند کرد با هر کسی که به جای او قرار می گیرد روابط خوبی داشته باشند. این مساله که سوری ها حاضرند به خیابان ها بروند و بر علیه رژیم سفاک آنجا اعتراض کنند و کشته شوند (بین 4000 تا 5000 نفر کشته شدند)، باعث شده است تا بسیاری از ایرانیان داخل ایران بپرسند: اگر سوری ها حاضرند بیرون بروند و اعتراض کنند، چرا ما در خانه نشسته ایم؟ ولی این امر تا کنون نمود واقعی پیدا نکرده است. من فکر می کنم رژیم ایران نگران آن است که مردم ایران هم که خواهان تغییرند، از دنیای عرب الگو بگیرند؛ ولی این اتفاق نیافتاده است. هر چند واضح است که مردم در ایران از آنچه در دنیای عرب می گذرد آگاه هستند و این سئوالات را از خود می پرسند.

 

برداشت شما از مساله هسته ای چیست؟  به نظر شما چه اتفاقی می تواند بیافتد، یا نیافتد؟

من فکر نمی کنم در سال جدید تحول بزرگی در این زمینه اتفاق بیافتد، زیرا سال انتخابات ریاست جمهوری است. فکر می کنم هم جمهوری خواهان و هم دموکرات ها در رقابت با یکدیگر ،از سخت گیری بیشتر بر ایران سخن خواهند گفت. امسال تفاوتی با انتخابات سال های دیگر ندارد. با این شرایط، به زحمت بتوان تغییری را در این زمینه انتظار داشت. من شخصا فکر می کنم امکان مذاکرات امری دور از واقعیت نیست، ولی اراده سیاسی مشخصی از هر دو طرف لازم است، هم آمریکا و غرب و هم ایران. در این شرایط خاص و با توجه به مشکلات  و اختلافات داخلی در ایران، که به نظر من شدیدترین در نوع خود از زمان انقلاب اسلامی تا کنون است،  به نظر نمی رسد انگیزه ای برای تغییری در سیاست خارجی وجود داشته باشد. حداقل در آینده نزدیک من خوشبین نیستم که تغییری رخ دهد.

 

آیا به سمت رویارویی بین آمریکا و ایران پیش می رویم؟ با توجه به اینکه تحریم ها تشدید شده و شامل بانک مرکزی ایران هم شده است؟ آیا این موارد اثری دارد؟

تحریم ها اثر روشنی داشته است: فعالیت های تجاری ایران از آن آسیب دیده و باعث شده است زندگی برای مردم مشکل شود؛ ولی باعث نشده ایران سیاست خود را عوض کند. من در حال حاضر تحریم های دیگری را پیش بینی نمی کنم. به نظرم آمریکا و متحدان آن مایل بودند دور جدید تحریم ها توسط سازمان ملل اعمال شود که چنین اتفاقی نیافتاد. بنا براین آنها بصورت یک جانبه انجام  دادند؛ این حداکثری است که در حال حاضر می خواهند انجام دهند. افرادی در کنگره آمریکا و سایر جاها هستند که می خواهند آمریکا فعالیت با بانک مرکزی ایران را ممنوع کند، ولی کاخ سفید و دولت این مساله را بررسی کرده است و می داند که این کار اثر عظیمی بر قیمت نفت خواهد گذاشت و ایران نمی تواند پول فروش نفت خود را دریافت کند، که این امر باعث حذف تدریجی نفت ایران از بازار جهانی و رشد قیمت آن خواهد شد. با وضعیت وخیمی که اقتصاد دنیا به آن گرفتار است، این حرکت عاقلانه ای نیست. کاخ سفید هم به همین نتیجه رسیده است. هر اتفاقی ممکن است بیافتد، ولی به احتمال زیاد تحریم ها در همین مرحله باقی خواهد ماند.

 

شما با سیاست دولت اوباما در قبال جمهوری اسلامی موافق اید؟ یا فکر می کنید باید سیاست دیگری اتخاذ شود؟

وقتی اوباما  سر کار آمد من از شروع مذاکرات او با ایران هیجان زده شدم. کوشش هایی هم از سوی کاخ سفید انجام شد ولی پاسخ ایران مثبت نبود. مساله این بود که سیاست مذاکره با مقامات ایرانی چندان جلو نرفت و درست در زمانی که ممکن بود نتیجه بدهد، با انتخابات ریاست جمهوری ایران مصادف شد. سرکوب وسیع تظاهرات مردم در ایران، زمان را برای هرگونه سیاست مذاکره میان دو کشور نامناسب کرد. من فکر نمی کنم آمریکا سیاست گفتگو را کاملا رها کرده باشد، ولی تا کنون به موفقیت نرسیده است. مسلما غیرواقع بینانه می بود اگر آمریکایی ها انتظار داشتند سیاست گفتگو ظرف چند ماه نتیجه بدهد و وضعیت در ایران تغییر کند. ولی در حال حاضر سیاست ها بیشتر به سمت تحریم رفته است و من فکر می کنم با توجه به نزدیک بودن انتخابات آمریکا همین سیاست ادامه پیدا کند. احساس من این است که نوعی بازنگری در سیاست های آمریکا رخ خواهد داد ولی زمان زیادی طول می کشد؛ بستگی به این دارد که چه کسی انتخاب شود و برخورد با ایران چگونه باشد و همچنین اینکه ایران چه برخوردی دارد و در خاورمیانه چه اتفاقی افتاده باشد. در شرایط فعلی وضعیت ایستاست، ولی نظر شخصی من آن است که دولت اوباما باید فعالیت بیشتری را از راه های دیگر، بخصوص از طریق برزیل پیگیری کند؛ به هر حال سیاست های فعلی چندان امیدوار کننده نیست.