زندانیان سیاسی روی تخت بیمارستان ها

لیلا طیری
لیلا طیری

» آخرین اخبار زندانیان سیاسی و مطبوعاتی

با وجود تعطیلی رسانه های خبری در تعطیلات نوروزی، اخبار مربوط به زندانیان سیاسی و مطبوعاتی، و وضعیت آن دسته از زندانیانی که با وثیقه آزاد شده اند، نگرانی افکار عمومی را برانگیخته است. در همین زمینه خانواده عمادالدین باقی از وخیم تر شدن وضعیت جسمانی این روزنامه نگار در زندان خبر داده اند؛پزشکان خواستار تمدید مرخصی دکتر ابراهیم یزدی برای ادامه معالجه شده اند و همزمان یک معلم به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است.

 

درخواست پزشکان معالج ابراهیم یزدی

محمد علی دادخواه از ارائه درخواست پزشکان معالج دکتر ابراهیم یزدی مبنی بر تمدید مرخصی این فعال سیاسی به دادستانی تهران خبر داد.

وکیل ابراهیم یزدی به روز گفت: مرخصی دکتر یزدی، چهارم فروردین به اتمام رسیده اما با توجه به وضعیت جسمانی ایشان، پزشکان معالج با ارائه درخواست تمدید مرخصی در نظریه تخصصی خود نوشته اند محیط های غیر ایزوله و استرس زا برای ایشان خطر جانی دارد.

این حقوقدان ابراز امیدواری کرد که با این درخواست موافقت شود.

دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل 78 ساله نهضت آزادی ایران نیمه شب 27 دی ماه بازداشت شد. برخی از سران جبهه ملی که همزمان با دکتر یزدی بازداشت شدند از جلسات طولانی مدت بازجویی از وی خبر دادند. متعاقب آن برخی از زندانیان آزاد شده از انتقال یکی از اعضای بازداشت شده القاعده در بلوچستان به سلول دکتر یزدی خبر دادند. دکتر یزدی بعد از مدتی به علت بیماری قلبی به بیمارستان آتیه و سپس از آنجا به محلی نامعلوم منتقل شد. وی عاقبت به دلیل گرفتگی 4 شریان اصلی قلب تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت. ساعاتی بعد از عمل جراحی دکتر یزدی،  دادستان تهران در مصاحبه ای مطبوعاتی بدون اشاره به بستری بودن این عضو سابق شورای انقلاب در بخش ای سی یو از موافقت با ده روز مرخصی برای ایشان خبر داد. با مرخصی ده روزه دکتر یزدی روی تخت بیمارستان در حالی موافقت شد که قاضی پرونده قرار وثیقه 500 میلیون تومانی برای این مرخصی صادر نموده بود. این قرار وثیقه افزون بر وثیقه های چند صد میلیونی است که پس از حدود 60 جلسه بازجویی در سال 81 از دکتر یزدی اخذ شده بود.

 

محکومیت معلم به اعدام

عبدالرضا قنبری، معلم یکی از مدارس پاکدشت و استاد دانشگاه از سوی دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد. براساس گزارش ها، قنبری از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام “محاربه از طریق ارتباط با گروه‌های معاند که از مصادیق این موضوع داشتن ایمیل‌های مشکوک و ارتباط با یکی از رسانه‌های تلویزیونی خارج از کشور” به اعدام محکوم شده است.

این معلم که بیش از ۱۴ سال سابقه تدریس در مدارس و دانشگاه را دارد، روز ۲۴ دی سال گذشته بازداشت شده بود.

 

نگرانی برای عمادالدین باقی

نگرانی ها از وضعیت جسمانی عمادالدین باقی بالا گرفت. همسر این روزنامه نگار خبر داده که او شب سال نو را در بیمارستان سپری کرده است.

فاطمه کمالی، همسر عمادالدین باقی که روز ۹ فرودین  موفق به ملاقات با همسرش شد با ابراز نگرانی از وضع جسمی باقی اعلام کرد حمله تنفسی باقی که در دوره قبلی بازداشتش در بند ۲۰۹ به آن دچار شده بود، تشدید و تکرار و منجر به بیهوشی باقی شده و او دوباره در آخرین روز سال ۸۸ از زندان به بیمارستان قمر بنی هاشم منتقل و پس از مدتی دوباره به سلول خود در بند ۲۴۰ زندان اوین بازگردانده شده است.

همسر عمادالدین باقی با بیان اینکه مسوولان زندان و بند از پرونده پزشکی باقی و خطراتی که برای جسم و جان او می رود آگاه هستند اما درعین حال به نگهداری او در این وضعیت ادامه می دهند، به وب سایت کلمه گفت: “قاعدتا طبق قانون هرگونه مسئولیت سلامت جسمی باقی به عهده مقامات نگه دارنده اوست”.

وی همچنین از بلاتکلیفی پرونده همسرش خبر داده و با اشاره به اینکه به دلیل انتقال شعب بازپرسی دادسرای انقلاب به داخل زندان اوین امکان پیگیری وضعیت از طریق بازپرسی وجود ندارد، از مراجعات مکرر و بی نتیجه خود به دفتر دادستان تهران خبر داده و ابراز امیدواری کرده است که هرچه زودتر مقدمات آزادی باقی فراهم شود.

 

ادامه بازداشت ها

سید احمد میری، قائم مقام جبهه مشارکت مازندران بازداشت شد. سید احمد میری، جانباز دفاع مقدس، استاد دانشگاه مازندران و فرماندار سابق بابلسر و رامسر در دولت اصلاحات ظهر دیروز بازداشت شد.

 میری پیش از عید به دادسرای بابل احضار شده بود اما بدون آنکه برگ احضاریه به دست وی برسد در تعطیلات نوروزی و طی یک تماس تلفنی از سوی معاون دادستانی بابل از این احضاریه باخبر و پس از مراجعه به اداره اطلاعات بابل، دستگیرشد. یک هفته پیش از پایان سال نیز سروش و شهیری دو فعال اصلاح طلب بابل بازداشت شده بودند و احتمال می رود بازداشت میری در ادامه بازداشت فعالان اصلاح طلب بابل باشد.

 

آزادی ها

 طی روزهای گذشته 4 فعال مطبوعاتی و مدنی آزاد شدند. مریم ضیاء، فعال حقوق کودک و زنان، روز دوشنبه آزاد شد. پیش از این اخباری مبنی بر وضعیت وخیم جسمانی این فعال حقوق کودک و انتقال وی به بهداری اوین در پی اعتصاب غذا منتشر شده بود.

پس از اظهار نظر پزشکان مبنی بر به صلاح‌نبودن ادامه بازداشت ضیاء به دلیل وخامت وضعیت جسمانی، قاضی پرونده با تبدیل قرار بازداشت او موافقت کرد و مریم ضیاء آزاد شد.

ساسان آقایی، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس که از اول اذر ماه گذشته بازداشت شده بود بعد از ۱۲۰ روز بازداشت موقت از زندان آزاد شد. محمد مصطفایی، وکیل مدافع ساسان آقایی به خبرگزاری ایلنا گفته است که موکلش ضمن تبرئه از یکی از اتهام‌ها، تا زمان تشکیل دادگاه بعدی در فروردین ماه، به قید وثیقه آزاد خواهد بود.

سمیه فرید، فعال حقوق زنان و عضو سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) نیز با تودیع وثیقه‌ی۶۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد. سوسن محمد خانی غیاثوند، نویسنده نیز طی روزهای گذشته آزاد شده است.

 

ملاقات با جعفر پناهی

خانواده جعفر پناهی، کارگردان معروف ایرانی روز گذشته موفق شدند با او ملاقات کنند. در این ملاقات که به صورت حضوری صورت گرفت مادر، همسر و دختر جعفر پناهی حضور داشتند.

طاهره سعیدی، همسر جعفر پناهی، وضعیت روحی و جسمی همسرش را خوب توصیف کرده و به رادیو فردا گفته است: “اتهام خاصی به آقای پناهی وارد نکرده‌اند و تنها از ایشان سئوال می‌شود، و ایشان هنوز در مرحله بازجویی است”.

به گفته وی “مرتب از آقای پناهی سئوال‌های تکراری می‌پرسند تا بلکه بتوانند تناقضی در گفته‌های وی پیدا کنند”.

طاهره سعیدی که به همراه دختر و پسر خود به تازگی در نامه سرگشاده ای نسبت به وضعیت همسرش ابراز نگرانی کرده بود، با بیان اینکه این ملاقات اندکی از نگرانی وی کاسته است، در عین حال گفته است جعفرپناهی در این مدت بسیار لاغر شده و چند روز پیش نیز وی را به یک سلول کوچک انتقال داده‌اند که به گفته وی در این مکان راحت نیست.

همسر جعفر پناهی افزوده است: “در طول ملاقات اخبار بیرون زندان و به ویژه حمایت‌های داخلی و خارجی از همسرش را به اطلاع وی رسانده که موجب خوشحالی این فیلمساز شده است”.

 

بلاتکلیفی علی بیکس در زندان اوین

علی بیکس، فعال اجتماعی و یکی از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات همچنان در بلاتکلیفی به سر می برد. او اجازه استفاده از مرخصی نوروزی را نیافته و اکنون در وضعیت کاملا نامشخص در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد.

به گزارش کلمه، علی بیکس، دارای دکترای تاریخ، ۲۴ خردادماه سال گذشته بازداشت و تاکنون بدون استفاده از مرخصی در زندان به سر می برد. او با کمیته اطلاع رسانی ستاد مرکزی میرحسین موسوی نیز در زمان انتخابات همکاری داشته است

بیکس بر اساس حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به هفت سال حبس تعزیری محکوم شده است. اما تاکنون نتیجه تجدید نظر خواهی در حکم او اعلام نشده است. او در زندان از بیماری دهان و دندان رنج می برد و دسترسی به امکانات دندانپزشکی نیز در بند ۳۵۰ محدود است.

 

بی خبری از فرزند دبیر کل سابق بورس

سه ماه از دستگیری احسان عبده تبریزی، فرزند حسین عبده تبریزی، دبیرکل سابق بورس تهران می‌گذرد و هنوز از وضعیت وی و اتهام های احتمالی خبری در دست نیست. اودر این مدت تنها دوبار با خانواده خود تماس تلفنی داشته است.

احسان عبده تبریزی، دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه دورهام انگلستان است. فرزندعبده تبریزی، برای دیداربا خانواده خود به ایران بازگشته بود، اما در بدو ورود، در فرودگاه امام خمینی، پاسپورتش توقیف و پس از چند روز بازداشت شد.

آقای عبده تبریزی، مدیر مسول روزنامه توقیف شده “سرمایه” و یکی از منتقدان سیاست‌های اقتصادی دولت محمود احمدی‌نژاد است.

 

اتهام؛ همکاری 22 ساله با موسوی!

روز پنج شنبه برخی از زندانیان سیاسی از جمله فیض الله عرب سرخی، علی عرب مازار، قربان بهزادیان نژاد، بدر السادات مفیدی، بهشتی شیرازی، هنگامه شهیدی و … با خانواده های خود ملاقات داشتند. گفتنی است در این روز از ملاقات امیر ابوطالبی با خانواده اش جلوگیری به عمل آمد.

 ندای سبز آزادی  خبر داده است که دکتر عرب مازار مشاور اقتصادی مهندس موسوی از ۲۵ بهمن ماه تا کنون هیچ گونه بازجویی نداشته ولی مدت ۲ هفته است که از انفرادی خارج شده و با دو تن از متهمان شبکه های هرمی در بند ۲۴۰ اوین به سر می برد.

یکی از اتهامات دکتر بهزادیان نژاد، رییس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در بازجویی ها همکاری ۲۲ ساله وی با مهندس موسوی است.

بدر السادات مفیدی ۳ هفته است از بند عمومی به انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شده است. دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران از بیماری قلبی رنج می برد و خانواده وی از وضعیت جسمی وی ابراز نگرانی کرده اند.

 

همسر نوری زاد: اتهامات همسرم همان سه نامه است

همسر محمد نوری زاد، که از سه ماه پیش و در پی نگارش نامه ای انتقاد آمیز به رهبر جمهوری اسلامی در بازداشت به سر می برد، گفت هنوز برای همسرش پرونده ای تشکیل نشده است.

فاطمه ملکی، همسر محمد نوری زاد، به بی بی سی گفت همسرش در تماس تلفنی کوتاهی که از زندان داشته به او گفته حالش خوب است.

خانم ملکی به نقل از همسرش گفت او در زندان کاغذ و قلم در اختیار دارد، ورزش می کند و عید را هم به همه مردم تبریک گفته است.

فاطمه ملکی درباره اینکه چرا به همسرش برای نوروز مرخصی نداده اند گفت که با پیگیری وکیل او مشخص شده که “گویا آقای نوری زاد همکاری لازم را نداشته است”.

خانم ملکی همچنین با اشاره به اینکه هنوز برای آقای نوری زاد پرونده ای تشکیل نشده است، تاکید کرد: “ایشان نباید هم پرونده ای داشته باشد چرا که پرونده او مختص همان سه، چهار نامه ایست که او نوشته است”.

محمد نوری زاد، بعد از انتخابات ریاست جمهوری، سه نامه برای رهبر انقلاب نوشت و در آنها به اتفاق هایی که در جامعه به نام اسلام انجام می شود اشاره  و گلایه های خود را مطرح کرد.

وی در ۲۹ آذر به اتهام توهین به “مسئولین و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی” بازداشت شد.

 

وضعیت نامناسب مهدی محمودیان

مهدی محمودیان روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی، وضعیت جسمانی مناسبی در زندان اوین ندارد. وی اخیرا در تماس تلفنی با خانواده خود از بی توجهی مسئولان زندان به سلامت خود گلایه کرده است.

این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر هفته گذشته در زندان اوین  بیهوش شده است. او دو ماه پیش به عفونت ریوی مبتلا شد اما ماموران زندان با وجود آگاهی از این موضوع او را با لباس غیر کافی در هوای سرد نگه داشتند. بعد از این ماجرا خانواده او به مسئولین قضایی مراجعه کردند اما تاکنون پاسخی به آنها داده نشده است.

محمودیان ۷  ماه است که در زندان اوین به سر می برد و به تازگی موفق شد دختر خردسال خود را  ملاقات کند.

 

نامه مادر ابوالفضل عابدینی نصر به رئیس قوه قضاییه

مادر ابوالفضل عابدینی، فعال حقوق بشر در ایران با نگارش نامه سر گشاده ای به رئیس قوه قضائیه خواهان رعایت عدل و روشن شدن وضعیت بلاتکلیف این زندانی  در ایران شد.

به گزارش هرانا، ابوالفضل عابدینی، عضو سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در جریان بازداشت سازمان یافته  اعضا و همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با محاصره منزل و ضرب و شتم در شهر اهواز و در ۱۱ اسفند ماه بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

متن نامه مادر ابوالفضل عابدینی  بدین شرح است :من مادر ابوالفضل عابدینی نصر یکی از روزنامه نگاران ایران عزیز هستم که این روز های سال نو شاهد در بند بودن فرزند بیمارم ونامشخص بودن وضعییت روحی و روانی وجسمی اش بزرگترین عیدی بود که طی سال های طول عمرم نصیبم شد، از ۵ سال قبل تا به امروز هر ساله این جوان نحیف را دستگیر نموده و زیر شکنجه برده وبعد از گذراندن انفرادی های طولانی مدت با قید وثیقه های سنگین که همگی توسط مردم دلسوز تامین شده آزاد گردیده و درهیچ یک از این دادگاهها مجرم نبوده وبا سربلندی برائت دریافت کرده. آخر به کدامین گناه مستحق این شکنجه ها استُ به گناه دفاع از کارگران نیشکر هفت تپه خوزستان ودفاع از سندیکای معامان ایران و دفاع از سندیکای کارگران شرکت اتوبوس رانی و اصناف دیگر و یا گناه بیان حقایق روز کشورمان؟.

من از شما قاضی القضات می خواهم با رعایت عدل در پیشگاه عادل هستی، جهت مشخص شدن وضعییت بلاتکلیف فرزند ۲۸ ساله بیمارم (ناراحتی قلبی شدید که نتیجه زندان در این سالها بوده است) تمام تلاش عادل گونه را بکار برده ونسبت به این جوان بیمار توجه ویژه ای نمایید. باشد که هر گونه اتفاقی برای ایشان بیفتد در پیشگاه پروردگار باری تعالی، حضرت عالی مسوول خواهی بود.

لازم به ذکر می دانم که ایشان در سلولهای انفرادی بند ۲ الف سپاه پاسداران در زندان اوین بدون ملاقات وتماس وارتباط با وکیل، اکنون به مدت یک ماه است که در حال بازجویی است.

 

روایت دختران بدرالسادات مفیدی از ملاقات

دو دختر  بدرالسادات مفیدی، دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران هم در نامه ای به روایت ملاقات با مادرشان در زندانی اسلامی پرداخته اند.

متن این روایت به شرح زیر است:

ساعت ده شب روز هفتم دی ماه، روز بعد از واقعه عاشورا پنج نفر از مامورین وزارت اطلاعات با نشان دادن یک حکم کلی از سوی دادستان تهران که مربوط به کسانی که در جریان تشییع پیکر آیت اله العظمی منتظری شرکت داشته‌اند بود، به خانه ما آمدند. پس ازبازرسی خانه و جمع کردن وسایل شخصی هر چهار نفرمان، پدر و مادر (مسعود آقایی و بدرالسادات مفیدی) را با خود بردند.

پدرمان پس از تحمل پنجاه و دو روز بازداشت انفرادی در بند ۲۴۰ زندان اوین و با سپردن وثیقه آزاد شد.

ولی مادرمان….

اولین ملاقات با او روز پنجشنبه دهم بهمن به صورت کابینی انجام شد (با وجود داشتن نامه ملاقات حضوری دادستان). روحیه عمومی وی آن زمان بسیار خوب بود.

مادرمان گفت که با هیچ یک از مامورین دادستانی برای تفهیم اتهام و صدور حکم بازداشت روبرو نشده است. به اعتراضش هم توجهی نکرده‌اند. بازجویی هایش هم در طول بیست روز اول بازداشت انجام گرفته بود. از آن به بعد تا روز پانزدهم اسفند وی را چندین بار در سلولهای مختلف انفرادی و عمومی جابجا می‌کردند بدون اینکه هیچ بازجویی از وی شده باشد یا دلیلی برای این کار به او بگویند.

از طریق یکی از آزادشدگان با خبر شدیم که مادر را پانزده اسفند و پس از پنجاه و دو روز بلاتکلیفی و پایان بازجویی ها دوباره به بند ۲۰۹ برگردانده‌اند. تلفن هایش از همان روز قطع شد و ملاقات های کابینی را هم ممنوع کردند.

آقای جعفری دادستان تهران چهارشنبه نوزدهم اسفند به پدرمان گفت که ماموران وزارت اطلاعات به دلیل عدم همکاری مادر با آزادشدن وی مخالف هستند. البته گفته بود که “بروید و فردا ملاقات کابینی بکنید، هفته بعد هم دستور ملاقات حضوری می‌دهم. به قاضی ایشان هم گفته ام پرونده را سریع رسیدگی کند”.

فردایش که ملاقات ندادند (به گفته‌ی مامور زندان به حکم قضایی وی ملاقات ممنوع است). بعد از چند روز رفت و آمد، بیست و شش اسفند آقای جعفری نامه دستور ملاقات حضوری را برای روز اول فروردین صادر کردند.

صبح روز اول سال نو مامان یک تماس کوتاه تلفنی دو دقیقه ای گرفت. در حالی که صدایش به شدت می لرزید، تنها التماس دعا داشت. گفتیم داریم با نامه ملاقات می آییم.

به در زندان که رسیدیم خانواده یکی از زندانیان بند ۲۰۹ بیرون آمدند. جویا شدیم، گفتند از ملاقات می‌آییم. ولی ماموران نامه‌ ما را که دیدند گفتند ملاقات برای دو هفته تعطیل است. بروید و پس از پانزدهم بیایید. اصرار ما هم نتیجه نداد.

پنجشنبه پنجم فروردین با ناامیدی به سالن ملاقات زندان رفتیم. جمعیت زیادی بود. ظاهرا ملاقات‌ها شروع شده بود.

باز هم به نامه توجه نکردند ولی گفتند فعلا می‌توانید کابینی مادرتان را ببینید.

مادرمان را که دیدیم باورمان نمی‌شد. فشارهای بیست و پنج روز انفرادی به شدت ضعیفش کرده بود. مثل همیشه شاداب نبود و بسیار نگران می‌نمود.

برخلاف دفعات قبل ماموران بالای سرش ایستاده بودند تا مبادا حرفی نزند.

پریشان و نگران بیرون آمدیم. تماسهای مکرر پدر با دادستانی و قاضی کشیک مستقر در زندان به آنجا رسید که گفتند بعدازظهر برای ملاقات حضوری بیاید.

برخلاف اصرار پدر همراه او جلوی در زندان آمدیم. به او اجازه دادند داخل برود. باورمان نمی شد ولی چند لحظه بعد بیرون آمد و اشاره کرد که شما هم بیایید.

به همراه یکی از ماموران وارد محوطه شدیم. مادرمان را دیدیم که داخل یک پژو نشسته بود. ظاهرا نمیدانست که برای چه او را به در زندان آورده‌اند.

از ماشین بیرون آمد. سه نفری در آغوشش گرفتیم. بغضش ترکید. و ماهم به دنبال او.

سوار ماشین شدیم و به ساختمان چند طبقه ای که همان نزدیکی بود رفتیم. ما را به اطاقی بردند در حالی که همان مامور در میانه در ایستاده بود.

نیم ساعتی کنار او بودیم. بسیار پریشان بود، مثل اینکه فشار زیادی را تحمل می کرد.

دستش جوهری بود. تازه از بازجویی آمده بود. ظاهرا در تمام این مدت و تقریبا هرروز به صورت فشرده بازجویی می شده است. از خشن بودن بازجویی‌ها گله داشت و این که از سی سال پیش شروع کرده‌اند. چند بار هم تکرار کرد که اجازه‌ی صحبت در مورد بازجویی‌ها را ندارد.

نمی دانست برای چه دوباره سراغش آمده‌اند. می‌گفت بیش از بیست روز است که به دلیل ناراحتی قلبی شب‌ها به او قرص می‌دهند (آرام بخش قوی). صبح ها به سختی از خواب بیدار می شود و بیشتر اوقات حالت گیجی دارد. اشاره کرد یک بار آنقدر گیج بود که دل بازجویش به رحم آمد و بازجویی را تعطیل کرد.

طی نیم ساعت بارها یاد آیه‌ای از قرآن کرد که اشاره می نماید که همه مرگ را ملاقات می کنند “کل نفس ذائقه الموت”. این قدر زیر فشار بود که برای رهایی از آن راهی نمی‌دید.

وکیل وی در تمام این مدت نتوانسته او را ملاقات کند. نه از اتهام خبری دارد و نه پرونده را دیده است.

مادر ما یک روزنامه‌نگار است و ذات کار او علنی بودن است، چه چیزی برای مخفی کردن دارد که این رفتارها در برابر او صورت می گیرد.

خدایا، دیگر نمی دانیم چه کار باید کرد. به کجا شکایت ببریم. آیا مرجعی برای رسیدگی به وضع موجود وجود دارد؟ آیا می‌رسد روزی که فرد مورد اتهام در شرایط عادی بازجویی شود و این گونه خود و نزدیکانش اسیر نابسامانی نشوند.