ماراتن مخالفان حکومت

نویسنده

» گزارش فیگارو از تهران

دلفین مینویی

 

نگار، یکی از معترضان به نتیجه انتخابات ایران، دیگر در دل واهمه ای ندارد. او که ماه تابستان را در زندان سپری کرده، اکنون بهترین دوست خود را همچنان پشت میله های زندان اوین می بیند. پدر او نیز اخیراً آزاد شده و برای نگار از بازجویان و نور نئونی که شب و روز سلول را روشن می کرده می گوید. فریاد هم سلولی هایش مدام به گوش می رسد… این دختر جوان ایرانی در سن ۲۶ سالگی خود را برای بدترین حالت آماده کرده. او روز دوشنبه پس از شرکت در گردهمایی اطراف دانشگاه تهران در ایمیلی نوشته است: “الان دیگر راهی برای بازگشت نیست.”

 دولتمردان جمهوری اسلامی در مورد روز دانشجو که هر ساله برگزار می شود، بارها هشدار دادند که مراسم رسمی روز دانشجو نباید به سمت اعتراض و مخالفت کشانده شود. نیروهای سرکوبگر از ساعت پنج و نیم صبح در اطراف دانشگاه تهران مستقر شدند. جدا از فیلترینگ سایت های مخالفان، سرعت اینترنت که در واقع رسانه اصلی مخالفان محسوب می شود، در روزهای شنبه و یکشنبه بسیار کند بود. به منظور جلوگیری از گردهمایی بیشتر، پرچم های بزرگی روی نرده های دانشگاه نصب شده بود تا عابران و رهگذران نتوانند با دانشجویانی که امکان خروج از محوطه دانشگاه را نداشتند صحبت کنند. رضا، یک روزنامه نگار، در این خصوص می گوید: “هیچ گاه فضا تا این حد متشنج نبوده.”

 ولی در نهایت ناباوری، شعارهای ضد دولتی و ضدحکومتی که در ابتدا با تردید بیان می شد، به تدریج قدرت گرفت و در سراسر شهر طنین افکن شد و گروه های کوچکی از تظاهرکنندگان در خیابان های شهر شکل گرفتند. تظاهرکنندگان خیلی زود با نیروی انتظامی و در رأس آنها با نیروهای بسیجی، روبرو شدند. یکی از شاهدان می گوید: “هر بار که کسی دستگیر می شد، معترضان دور نیروهای سرکوبگر حلقه می زدند و تلاش می کردند تا شخص دربند را آزاد کنند.” مردم با بدگمانی نسبت به نیروهای سرکوبگر فریاد می زدند: “ایران شده بازداشتگاه، اوین شده دانشگاه!”

 یک جامعه شناس ایرانی که نخواست نام خود را فاش کند می گوید: “سرکوب مردم نه تنها این حرکت اعتراضی را خفه نمی کند، بلکه ابعاد آن را گسترده تر کرده و به آن ریشه می دهد.” جمهوری اسلامی طی ۳۰ سالی که از عمرش می گذرد، هیچ گاه شاهد یک جنبش اعتراضی از سوی مردم با چنین ابعادی نبوده است. این جنبش در ابتدا تنها یک حرکت اعتراضی نسبت به پیروزی “متقلبانه” محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری بود. اکنون این حرکت به جنبشی گسترده تبدیل شده که اکنون ششمین ماه خود را جشن می گیرد. در ابتدا مردم فریاد می زدند: “رأی ما کو؟” و خواستار برگزاری مجدد انتخابات بودند، ولی امروز کل حکومت جمهوری اسلامی از سوی تظاهرکنندگان زیر سؤال رفته است. پدیده جدید: زمانی که هوا تاریک می شود، شعارهایی علیه علی خامنه ای، رهبر انقلاب، روی دیوارهای شهر ظاهر می شود. 

 ریشه های این جنبش که در ابتدا در تهران پا گرفت، اکنون به دیگر شهرهای ایران رسیده است. در سایت یوتیوب می توان گردهمایی مردم مشهد، تبریز و کرمانشاه را مشاهده کرد. در یکی از فیلم ها دانشجویی پرچم سه رنگ ایران را در دست گرفته، ولی اثری از لوگوی میانی پرچم جمهوری اسلامی [کلمه “الله”، به عنوان سمبل جمهوری اسلامی] به چشم نمی خورد. سعید ابوطالب، نماینده سابق مجلس، در صفحات روزنامه اصلاح طلب اعتماد می نویسد: “شکاف [میان جناح های مختلف] همچنان درحال پیشرفت است. هرچه زمان بیشتر می گذرد، مشکلات بیشتر می شوند.”

 در بیانیه ای که روز گذشته توسط سایت خبری ایلنا منتشر شد، ناصر مکارم شیرازی، یکی از آیت الله های محافظه کار، توصیه می کند که باید “با مخالفان گفتمان کرد” تا “فضای سیاسی کشور آرام شود”. ولی نگار جوان معتقد است که این جنبش به هیچ وجه قربانی “ظاهرسازی” نخواهد شد. او می گوید: “جنبش ما دو سرعت نیست، بلکه دو ماراتن است.”

 منبع: فیگارو، ۸ دسامبر