مازیار رادمنش
پس از آن که اعلام شد ولادیمیر پوتین در ملاقاتی با آیت الله خامنه ای به او پیامی داده است، علی لاریجانی در یک گفتگوی مطبوعاتی دریافت یک پیام در مورد مسائل هسته ای را از سوی پوتین تائید کرد، در حالی که احمدی نژاد در یک مصاحبه مطبوعاتی که با فاصله ای نه چندان صورت گرفت، اعلام کرد، پیام هسته ای از سوی پوتین به ایران نرسیده است. دو روز بعد، در حالی که خبر دیدار لاریجانی با سولانا از مدتها قبل داده شده بود، غلامحسین الهام، سخنگوی دولت احمدی نژاد خبر پذیرفتن استعفای علی لاریجانی را اعلام کرد. غلامحسین الهام در پاسخ به این سووال که آیا سعید جلیلی جایگزین لاریجانی خواهد شد، این خبر را تائید کرد و احمدی نژاد بلافاصله حکم سعید جلیلی، معاون اروپا و آمریکای وزارت خارجه را صادر کرد. محمد جواد باهنر یک روز پس از اعلام خبر این استعفا گفت که به دلیل اختلافات فراوان میان رئیس جمهور و لاریجانی ادامه این همکاری ممکن نبود. از طرف دیگر الهام اعلام کرد که دیدار سولانا و لاریجانی لغو نشده است، اما در این دیدار سعید جلیلی نیز حضور خواهد داشت. پیش از این سه بار در سفر لاریجانی به بغداد میان اظهارات لاریجانی و احمدی نژاد تناقض دیده می شد. احمدی نژاد در نماز جمعه تلویحا لاریجانی را متهم کرد که با ضعف مذاکره می کند و یک بار هم اعلام کرد که تنها سخنگوی حکومت در مورد انرژی هسته ای خود اوست. به این ترتیب علی لاریجانی، به عنوان نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی از دولت خارج شد و سعید جلیلی، دوست و همفکر قدیمی احمدی نژاد که گفته می شود، از مبتکران نظرات رئیس جمهور در حوزه مسائل بین المللی است، جای او را گرفت.
سعید جلیلی کیست؟
سعید جلیلی متولد 1344 در شهر مشهد است. او در سنین نوجوانی در جنگ شرکت کرده و در عملیات کربلای پنج پای راست خود را از دست داده است. وی دارای درجه دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق است. رساله دکتری اش را با عنوان “اندیشه سیاسی در قرآن” نوشته است. پرفسور حمید مولانا، بر رساله دکتری سعید جلیلی مقدمه نوشت و کار او را ستود. حمید مولانا رئیس روابط بین الملل دانشگاه آمریکن در واشنگتن و موسس رشته ارتباطات بین الملل و بخش مطالعات عالی این بخش است. سعید جلیلی در سال 1368 و در سن 24 سالگی به عنوان یکی از نیروهای حزب الله به وزارت خارجه رفت و بعد از گذراندن یک دوره دو ساله ریاست “اداره بازرسی وزارت خارجه” را برعهده گرفت. جلیلی در سال 1368 وابسته سیاسی، در سال 1370 رئیس اداره بازرسی، در سال 1371 دبیر سوم سیاسی، در سال 1373 دبیر دوم، در سال 1374 دبیر اول و در سال 1376 رایزن سوم وزارت خارجه بود. سعید جلیلی تا پیش از دوم خرداد از کارکنان وزارت خارجه بود، و مدتی نیز به اداره آمریکای شمالی و مرکزی وزارت خارجه منتقل شد، جایی که رهبری کشور و نیروهای محافظه کار روی آن حساسیت داشتند و بخصوص از طرق مختلف فعالیت های گروه صادق خرازی، ظریف و دیگران را که به عنوان باند نیویورک نیز خوانده می شد، کنترل می کردند. او در سال 1377 رایزن دوم شد. اما با اوج گیری اختلافات در وزارت خارجه و تمرکز برخی نیروها در دفتر رهبری از وزارت خارجه کنار رفت و از سال 13790 مدیریت بررسی های جاری دفتر رهبری را بر عهده گرفت.
نظریه پرداز دیپلماسی انقلابی
پس از روی کار آمدن احمدی نژاد، وی تمایل داشت سیاست خارجی را کاملا تغییر دهد. سعید جلیلی یکی از مردان گروه احمدی نژاد شد که پس از روی کار آمدن او، به عنوان مشاور رئیس جمهور در سال 1383 منصوب شد. پس از روی کار آمدن احمدی نژاد، وی می خواست جلیلی را به عنوان وزیر خارجه خودش منصوب کند، اما به این دلیل که انتخاب این وزارتخانه با نظر رهبری بود، نتیجه مشاوره رهبری و لاریجانی به انتخاب متکی انجامید، پس از آن بود که سعید جلیلی که در وزارت خارجه محبوبیتی نداشت و بشدت منزوی بود، با نظر رئیس جمهور اهمیت بیشتری یافته و در سال 1384 به عنوان معاون اروپا و آمریکای وزارت خارجه منصوب شد. او همزمان با فعالیتش در وزارت خارجه به فعالیت تدریس در دانشگاه ادامه داد. اگر چه جلیلی در مصاحبه ای طولانی با خبرگزاری فارس گفته است که مرد اول سیاست خارجی احمدی نژاد نیست، بلکه فقط یک دوست قدیمی است، اما به نظر می رسد بسیاری از آنچه به عنوان ابتکارات احمدی نژاد در حوزه سیاست خارجی گفته می شود، حاصل ارتباطات تنگاتنگ جوان 42 ساله منزوی وزارت خارجه با رئیس جمهور جدید باشد. برخی از دیدگاههای جلیلی که در طرح های سیاست خارجی احمدی نژاد آمده است، چنین است:
1) موضع تهاجمی در مورد انرژی هسته ای و اینکه تولید انرژی هسته ای حق مسلم ایران است و ایران به هیچ قیمت نباید از این حق مسلم صرف نظر کند. انرژی هسته ای باید از طریق آژانس اتمی دنبال شود و از سیاسی شدن آن باید جلوگیری کرد.
2) در سیاست خارجی باید به جای پاسخگویی به سووال های کشورهای غربی از آنها باید سووال کرد.
3) به جای نزدیک شدن به کشورهای اروپای مرکزی باید به سراغ کشورهای جنوب اروپا مانند اسپانیا، ایتالیا و سوئیس رفت و باید روی فرصت های بیشتر با این کشورها همکاری کرد. در عوض باید با کشورهای قدرتمند اروپایی مانند انگلستان، فرانسه و آلمان که ایران بطور سنتی با آنها رابطه دارد، رابطه را محدود کرد.
4) نوشتن نامه برای رئیس جمهور آمریکا، آلمان، پاپ و بسیاری از دولتمردان و رهبران جهان از ابتکارات وی بوده و گفته می شود که کار نوشتن آنها هم توسط سعید جلیلی انجام گرفته است.
5) ایجاد موضوع جدیدی در عرصه سیاست خارجی برای جلب حمایت دنیای اسلام، مانند هولوکاست و انکار آن و طرح این سووال که چرا باید خاورمیانه تاوان اشتباه اروپا در مورد هولوکاست را بدهد، از نظریه های سعید جلیلی است.
6) تئوری حیاط خلوت آمریکا و حضور ایران در کشورهای آمریکای لاتین مانند ونزوئلا و نیکاراگونه و کوبا، هم برای جلب حامیانی با نقاط مشترک بیشتر و هم برای به هراس انداختن آمریکا از نفوذ ایران در آمریکای لاتین که از فقر بسیار رنج می برد و کمک های مالی ایران به چپ های آمریکای لاتین می تواند باعث حمایت های سیاسی آنان در سازمان ملل شود و ایران را از انزوای آمریکا و اروپا دربیاورد.
7) در حوزه حقوق بشر و سلاح های کشتار جمعی ایران نه تنها محکوم نیست، بلکه مدعی نیز هست، چرا که ایران در هر دو مورد قربانی بوده و هرگز در این موارد دستی آلوده نداشته است.
8) نرم افزار “جمهوری اسلامی” خود عامل گسترش نفوذ ایران در منطقه است و باید از این نرم افزار بخوبی استفاده کرد.
دیدگاههای سعید جلیلی در حوزه سیاست خارجی
دیدگاههای سعید جلیلی در گفتگو با خبرگزاری فارس بیان شده است. و کلیه اظهارات زیر از همین مصاحبه نقل شده است.
ایران، عامل صلح در منطقه است
نقشی که ما در صلح منطقه، عراق و افغانستان داشتیم، نقش ثبات بخش و آرامش بخش بوده است. فرصتهایی که ما داشتیم، این گونه نبوده که شما بگویید ایران از این فرصتها در جهت خلاف صلح جهانی حرکت کرده، بلکه همه تصدیق دارند ایران در جهت پیشبرد صلح جهانی و تحقق آرامش برای همه جهان حرکت کرده است.
نرم افزاری به نام جمهوری اسلامی
اهرم قدرت جمهوری اسلامی “نرم افزار” جمهوری اسلامی است. به تعبیر سادهتر، تاثیرگذاری معنوی ماست. این نرم افزار امروز در جهان طرفدار دارد و تاثیر خود را به جا گذاشته است ولی آنها نمیخواهند این موضوع را بپذیرند و با موضوعات دیگر فرافکنی میکنند. نرم افزار سیاست خارجی که امروز عامل مزیت نسبی و قدرت ملی ماست خیلی بزرگ و جامع است و سخت افزار باید با آن متناسب باشد و تا این سخت افزار به آن مرحله برسد زمانبر و نیازمند کادرسازی، آموزش و تربیت است.
دیپلماسی عمومی
دیپلماسی عمومی یکی از بالهای دیپلماسی است. آنچه را در عرصه دیپلماسی مطرح میکنید باید به سمع مخاطبان عام و تودهها در سطح جهان برسانید.
حقوق بشر و سلاح های کشتار جمعی
منطق سیاست خارجی ایران در مورد موضوعاتی که به عنوان چالش مطرح میشود منطق قابل دفاعی است. اتفاقاً ما در این عرصه نه تنها متهم نیستیم، بلکه مدعی هستیم. به عنوان مثال در بحث حقوق بشر، فکر میکنیم میتوانیم در این عرصه مدعی باشیم و به آنها میگوییم اگر شما در این بحث واقعاً صادق هستید، میتوانیم با همدیگر نقاط اشتراک را پیدا کنیم، یا بحث مبازه با سلاحهای کشتار جمعی هم میتواند موضوع همکاری باشد، چون ما مدعی مبارزه با این سلاحها هستیم. ما همچنین مدعی مبارزه با تروریسم هستیم. در کدام کشور بحث حقوق بشر در سیاست خارجی آن مثل ایران یک اصل بوده است؟ در گفتوگو با خیلی از غربیها گفتهام شما رفتار یک کشور را در یک طرف بگذارید و ما نیز رفتار خود را در طرف دیگر میگذاریم، ببینیم چه کسی در سیاست خارجی به حقوق بشر به عنوان یک اصل توجه دارد. ایران چه مشکلات قومی، سیاسی، اقتصادی و سرزمینی با آفریقای جنوبی داشت؟ صرفاً به دلیل آپارتاید، از صبح پیروزی انقلاب اسلامی روابط خود را با این کشور قطع کردیم. کدام کشور این گونه مثل ما رفتار میکند؟ تنها این نیست. هزینهای که ما در دفاع از حقوق ملت فلسطین میپردازیم، آیا غیر از نگاه اصولی ما به حقوق بشر و دموکراسی است؟ کدام کشور در دنیا وجود دارد که نگاهش به پدیده فلسطین مبتنی بر حقوق بشر و دموکراسی باشد؟ در زمان جنگ هشت ساله به دلیل شرایط سنگین جنگ و تحریمهای اعمال شده ارزاق ابتدایی برای مردم کشورمان کوپنی شده بود ولی ما در آن شرایط 2 میلیون پناهنده افغانی را پذیرفتیم. کدام کشور چنین میکند؟ آیا این غیر از نگاه انسانی است و این که حقوق بشر یک اصل در سیاست خارجی ماست؟
هولوکاست
این چه آزادی بیان است؟ چرا اجازه نمیدهید این موضوع بررسی شود؟ دو سئوالی که رئیس جمهور در این قضیه مطرح کرد کاملا مبتنی بر گفتمان حقوق بشر بود. ایشان دو سئوال در بحث هولوکاست مطرح کرد. یکی این که هولوکاست در کجا اتفاق افتاد و چرا مردم جاهای دیگر باید هزینه آن را بپردازند. این سئوالی کاملاً منطقی است که اگر در جایی میگویید جنایتی اتفاق افتاده چرا در جای دیگر و مردم دیگر باید هزینه آن را بپردازند؟ سئوال دوم این است که آیا وقوع یک جنایت میتواند دلیل هولوکاستهای دیگر باشد؟ کجای این سئوال غیرمنطقی است؟
دیپلماسی هسته ای، اعتماد سازی و محروم سازی
موضوع هستهای ایران، پیچیده نیست. امروز در این زمینه دو نگرانی طرح میشود؛ یک نگرانی را طرف مقابل اظهار میکند مبنی بر این که “ما نگران انحراف ایران از فعالیتهای صلحآمیز هستیم.” و یک نگرانی را ما ابراز میکنیم در این خصوص که “ما نگران نادیده گرفته شدن حق مسلم جمهوری اسلامی طبق معاهده NPT و نه بیشتر از آن هستیم.” اگر طرفین میخواهند در چارچوبی منطقی عمل کنند باید نگرانیهای همدیگر را رفع کنند. ما به نوبه خود برای رفع نگرانیهای طرف مقابل اقدامات اعتمادساز انجام دادهایم و الان نوبت آنهاست که نگرانی ما را رفع کنند. ما هیچ وقت میز مذاکرات را ترک نکردیم، آنها ترک کردند. پیشنهادات و ابتکارهای مختلفی را مطرح کردیم که این موارد همگی نشانگر نگاه مثبت ماست و این که نشان دهیم ما با “شفاف سازی” مشکل نداریم بلکه با “محروم سازی” مشکل داریم.
جنوب اروپا به جای آلمان، فرانسه و انگلیس
به محض این که “زاپاترو” نخستوزیر اسپانیا شد، نیروهای این کشور را از عراق خارج کرد و رویکرد آنها نیز نسبت به فلسطین واقعبینانهتر شد. در پی انتخاب پرودی در ایتالیا نیز همین رویکرد برگزیده شد. در فضای کنونی “رپسول” اسپانیا قرارداد سنگین اقتصادی با ایران منعقد میکند که این استفاده بهینه از فرصتهاست…. امروز آقای پرودی به صراحت عنوان میکند “ایران امروز نسبت به سالهای قبل قویتر است.” آقای پرودی در ملاقاتی که با ایشان داشتم، گفت: “ایران امروز یک قدرت منطقهای است و از همیشه قدرتمندتر است” و این بحث را در مصاحبه اعلام کرد. ما توانستهایم با ایتالیا که امروز دارای این باور است، فرصتهای بیشتری ایجاد کنیم. هشت ماه گذشته هیأتهای مختلفی از کشورمان در سطح وزیر خارجه و دبیر شورای عالی امنیت ملی به ایتالیا سفر کردهاند و خود من نیز پیام رئیس جمهور را برای آقای پرودی بردم، تعاملات خوبی داشتیم و در مورد زمینههای همکاری صحبت کردیم.
آمریکای لاتین حیاط خلوت آمریکا نیست
ما امروز احساس میکنیم این فرصت در آمریکای لاتین بسیار وجود دارد. دنیای امروز دنیای این حرفها نیست که عدهای منطقهای را حیاط خلوت خود بدانند. دنیا، دنیای کشورهای مستقل و آزاد است و کشورها در حوزه منافع خود با دیگران تعامل میکنند. همکاریهای جنوب - جنوب یکی از رویکردهای جدی دولت نهم است. ما باید در عرصه بینالملل به این موضوع توجه کنیم که با کدام کشورها دارای نقاط مشترک هستیم که متناسب با آن فرصت ایجاد میشود. رویکرد جدی ما در مورد روابط با آمریکای لاتین رویکرد بسیار خوبی است و یکی از موفقیتهای ما در سیاست خارجی دولت نهم است و امروز نیز شاهدید که براساس این رویکرد چه ظرفیتهای خوبی ایجاد شده است. شاید یکی از نگاههای غلط و ناقص، برقراری ارتباط با بخش کوچکی از جهان است و این در حالی است که دنیا، دنیای بزرگی است و میتوانید با نقاط زیادی رابطه برقرار کنید. به عنوان مثال استقبالی که از آقای احمدی نژاد در پایتخت نیکاراگوئه صورت گرفت برای من خیلی جالب بود و مثل سفرهای استانی ایشان بود.
مشکل ایران و آمریکا
امروز آنچه بین ایران و آمریکا وجود دارد، موضوع امروز نیست. مبتنی بر یک سابقه تاریخی است و نمیتوانید به این سابقه تاریخی توجه نکنید. از 55 سال پیش تاکنون که به تاریخ ایران مینگرید مردمی در این کشور برای ملی شدن نفت در یک ساز و کار دموکراتیک قیام و نفت را ملی کردند. دولت ایالات متحده آمریکا که بعد از جنگ جهانی دوم آلمان را به بهانه فاشیسم و مبارزه با نازیسم تقسیم کرد. در ایران، علیه مردمی که برای ملی شدن صنعت نفت اقدام کرده بودند، دست به کودتای نظامی زد و پس از آن رژیمی دیکتاتور را 25 سال بر این ملت حاکم و بیشترین حمایتها را از این دیکتاتور به عمل آورد و بیشترین روابط را با آن برقرار کرد. این که شاه یک دیکتاتور بود و در ایران هیچ نهاد مدنی و دموکراسی وجود نداشت و شاه با آمریکا دارای روابط بسیار تنگاتنگ بود و تا آخرین روز از حمایت آمریکا برخوردار بود، نیز قابل انکار نیست. مردم ایران انقلاب کردند و این دیکتاتور را سرنگون کردند. آیا آمریکاییها رفتارشان را کنار گذاشتند؟ خیر….اگر کسی به دنبال بهانه است مشکل خودش است و باید آن را حل کند. کسانی که در این کشور کودتای نظامی انجام داده و سالها از رژیم دیکتاتور شاه حمایت کردند، باید اعتماد ملت ما را جلب کنند. حرکت ما در سیاست خارجی مستقل است؛ ما در انتظار آمریکا نیستیم. بحثی که ما مطرح میکنیم این است که آمریکا که از چند هزار کیلومتر آمده در عراق چه کار میکند؟ ما همسایه عراق هستیم و تنها کشور منطقه بودیم که از روند دموکراتیک و دولت سازی، تدوین قانون اساسی، مجمع ملی و دولت ملی در عراق حمایت کردیم و ظرفیت خود را به کار گرفته و برای شکل گیری این کارها تشویق کردیم. کدام کشور چنین کرد؟ ما برای خوشامد آمریکا چنین نکردیم، زیرا نگاه اصولی ما چنین است. به هر حال مردم آمریکا در انتخابات اخیر نشان دادند که از این رویکرد راضی نیستند و در واقع یک «نه» بزرگ به آقای بوش بود. ولی باید دید آقای بوش چقدر درس گرفته است. مردم آمریکا نشان دادند که از افزایش نیروها در عراق راضی و خوشحال نیستند. کنگره نیز با این رویکرد موافق نیست ولی این که دولت بوش و هیئت حاکمه آمریکا چگونه عمل میکند، باید دید.