سردار یک شبه کفتار شد

محمدرضا یزدان پناه
محمدرضا یزدان پناه

» واکنش جناح حاکم به نوشته حسین علائی

یادداشت کنایه آمیز فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق که در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، باعث شد تا سایت های طرفدار رهبر جمهوری اسلامی او را “کفتار” بنامند.

سردار حسین علایی در یادداشت خود که به مناسبت سالگرد تظاهرات 19 دی ماه 1356 در روزنامه اطلاعات منتشر شده٬ پرسش‌هایی از زبان شاه سابق ایران مطرح کرده که کنایه‌های فراوانی در این پرسش‌ها دیده می‌شود.

کاربران شبکه های مجازی و سایت های نزدیک به مخالفان و جنبش سبز از یک سو و رسانه های حکومتی جمهوری اسلامی از سوی دیگر، یادداشت علایی را با توجه به انتقادات و تشبیهات شدیداللحن آن، مطلبی علیه آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی توصیف کرده اند.

رسانه های وابسته به جناح حاکم اصولگرا در جمهوری اسلامی، تا پیش از این از حسین علایی با عناوینی مانند “سردار جبهه های جنگ حق علیه باطل” و “فرمانده ارتش اسلام” نام می بردند.

از جمله سایت خبری بصیر، فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه را “یک عنصر بریده و سرخورده” نامید که “سابقه حضور در جبهه را برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی سپر خود” ساخته است.

محمد نوری زاد، نویسنده و فیلم ساز که پیش از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری از حامیان رهبر جمهوری اسلامی و محمود احمدی نژاد بود اما پس از سرکوب معترضان به نتایج انتخابات، نگارش نامه های انتقادی به آیت الله خامنه ای را آغاز کرد، در نامه پانزدهم خود از تعدادی از شخصیت های سیاسی ارشد سابق و کنونی کشور، روحانیون و مراجع تقلید، نمایندگان مجلس و دیگران خواسته است تا با او در نگارش این نامه ها شریک شوند.

تاکنون نامه های زیادی در پاسخ به فراخوان نوری زاد خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشته شده اما هنوز بسیاری از افرادی که نوری زاد از آنها دعوت کرده بود، به این فراخوان پاسخ نداده اند.

در آن فهرست، سردار حسین علایی نفر سیزدهم بود که نوری زاد از او به عنوان “پاسداری فهیم، تیزبین، اهل مطالعه، منصف، مردمی، پاک، جنگ دیده، جهان دیده، به روز، مومن، صبور و اهل مدارا” نام برده بود.

 

مانند احمد رشیدی مطلق

در واکنش به مقاله سردار علایی، سایت بصیر نوشت که مقاله فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه، در پاسخ به “شرم نامه های محمد نوری زاد” که او را “عنصر فاسدی که فیلم رسوائی او در رسانه ها انتشار یافت” توصیف کرده، نوشته شده است.

به نوشته این سایت، علایی در این مقاله “با روسیاهی تمام انقلاب اسلامی را به رژیم منحوس پهلوی” تشبیه کرده است.

بصیر نوشت: “البته بریده هایی چون این کفتار کم نیستند و سابقه تاریخی زیادی دارند که نمونه آن را در شخصیت خبیث شمر می توان دید. چه کسی باور می کرد شمربن ذی الجوشن یکی از فرماندهان لشگر علی ابن ابی طالب علیه السلام و جانباز جنگ صفین کارش بجائی برسد که سر مطهر امام حسین علیه السلام را از سینه جدا کند.”

این سایت خبری طرفدار رهبر جمهوری اسلامی، انتشار مقاله فرمانده سابق سپاه در روزنامه اطلاعات را مشابه کار “اسلاف” او مانند “رشیدی مطلق” دانست.

احمد رشیدی مطلق، امضایی بود که پای مقاله ای با عنوان “ایران و استعمار سرخ و سیاه” در روزنامه اطلاعات شماره 19 دی 1356 گذاشته و در آن انتقادات تندی از آیت الله خمینی شده بود.

انتشار این مقاله به تظاهرات اعتراضی مردم قم انجامید که در نهایت به شعله ور شدن مجدد آتش اعتراضات علیه حکومت پهلوی و سرنگونی آن در 22 بهمن 1357 منجر شد.

جمهوری اسلامی، داریوش همایون، روزنامه نگار و وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت جمشید آموزگار را نویسنده آن مقاله معرفی می کند.

اکنون سایت های طرفدار جناح حاکم در ایران، یادداشت اخیر حسین علایی در روزنامه اطلاعات را که تاریخ انتشار آن نیز 19 دی بوده با یادداشت احمد رشیدی مطلق مقایسه کرده اند.

 

“درس عبرت نگرفته اند”

علاوه بر سایت بصیر، رجانیوز هم که به محافل امنیتی نزدیک است نیز صراحتا حسین علایی را یک داریوش همایون دیگر نامید و به شدت به او حمله کرد.

رجانیوز نوشت که “ حسین علایی که نسبت روشنی با فتنه و فتنه گران 88 دارد، دوشنبه هفته جاری در اقدامی تعجب برانگیز پا جای پای داریوش همایون وزیر اطلاعات رژیم پهلوی گذاشت و از تریبون روزنامه اطلاعات، نظام اسلامی را مورد هتک حرمت قرار داد.”

به نوشته این سایت، “امروز که فتنه 88 برای براندازی نظام شیعی ناکام مانده، دشمنان این نظام گویا به درستی دریافته اند که ریشه همه مشکلات و نافرجامی هاشان در نقش بی بدیل مرجعیت نهفته و باید همه هم خود را مصروف تخریب آن نمایند اما نادانسته پا جای پای ایادی رژیم پهلوی گذاشته اند و ظاهرا از قیام 19 دی 56 نیز درس عبرت نگرفته اند.”

مسئولان حکومتی و رسانه های جمهوری اسلامی از مجموعه اعتراضات به نتایج اعلام شده انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری به عنوان “فتنه” نام می برند.

رجانیوز همچنین از اینکه حسین علایی “درست در روز 19 دی و در همان روزنامه اطلاعات مقاله ای می نویسد و با طعنه و کنایه هایی کاملا روشن توهین هایی بی شرمانه نثار ارکان نظام می کند”، ابراز تعجب کرده است.

این سایت نزدیک به محافل امنیتی در عین حال از سایت خبرآنلاین که گفته می شود به علی لاریجانی، رئیس مجلس نزدیک است، بابت بازنشر مقاله فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه به شدت انتقاد کرده و نوشته: “ماهیت روزنامه اطلاعات و گردانندگان آن برای مردم روشن است؛ اما این پرسش چونان پتکی محکم بر مغز دلسوزان نظام وارد شده که چرا سایت خبرآنلاین منتسب به رئیس مجلس، این مقاله را عینا منعکس نمود تا تیراژ کم روزنامه اطلاعات را به نحوی جبران کند.”

خبرگزاری فارس که به سپاه پاسداران و نهادهای امنیتی نزدیک است نیز در خبری، از روزنامه اطلاعات و سایت خبرآنلاین به علت آنکه با “انتشار یادداشتی به مناسبت 19 دی و به قلم “ح.ع” در اقدامی موهن نظام جمهوری اسلامی را با رژیم ستمشاهی مقایسه کردند” به شدت انتقاد کرد.

فارس همچنین به نقل از خبرگزاری دانشجو وابسته به سازمان بسیج دانشجویی نوشت که علایی “با طرح سئوالات خیالی که محمد رضا پهلوی (شاه مخلوع) از خود می پرسد، عملکرد روشنگرانه نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران در برخود با فتنه گران را مورد حمله قرار داد.”

 

مقاله حسین علایی: “پرسش‌هایی برای سایرین”

حسین علایی، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زمان جنگ ایران و عراق، در مقاله خود در روزنامه اطلاعات نوشته است که پیش از انتشار مقاله “ارتجاع سرخ و سیاه علیه آیت‌الله خمینی” و حوادث پس از آن “مردم مستقیما شاه را خطاب مخالفت‌های خود قرار نمی‌دادند.”

به نوشته این سردار سپاه “تداوم رفتارهای خشن حکومت و سرکوب شدید اعتراضات {از سوی شاه} باعث شد که مردم لبه تیز مخالفت‌های خود را متوجه شخص شاه بکنند.”

علایی نوشته بعد از حوادث دی ماه سال ۱۳۵۶ بود که “نامه نگاری‌ها به شاه شروع شد و او به حق عامل همه نابسامانی‌های کشور اعلام شد. این روند ادامه یافت تا آنکه مردم” اراده کردند “از حکومت یک شخص به صورت مادام‌العمر جلوگیری کنند.”

این فرمانده سابق سپاه در ادامه یادداشت خود هفت پرسش احتمالی از زبان محمدرضا شاه پس از سقوط نظام پهلوی مطرح کرده و افزوده این پرسش‌ها “می‌تواند برای سایرین تجربه‌ای مهم و عبرت‌آموز باشد.”

در یکی از این پرسش‌های فرضی٬ علایی از زبان شاه سابق ایران نوشته است: “اگر به مردم معترض اجازه راهپیمایی مسالمت‌آمیز را می‌دادم و آن‌ها را متهم به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی نمی‌کردم، مسئله خاتمه نمی‌یافت؟”

“اگر به مأمورین دستور می‌دادم که به تظاهرکنندگان تیراندازی نکنند و هوشمندانه و با تدبیر آن‌ها را آرام کنند، نتیجه بهتری نمی‌گرفتم؟” دیگر پرسش فرضی این فرمانده سپاه از زبان شاه است.

علایی پنجمین پرسش احتمالی شاه سابق ایران را این‌گونه مطرح کرده است: “آیا اگر به جای حصر کردن بعضی از بزرگان در خانه‌هایشان و تبعید تعدادی دیگر به سایر شهرهای دوردست و زندانی کردن فعالین سیاسی، باب گفتگو و مراوده با آن‌ها را باز می‌کردم کار به فرار من از کشور می‌انجامید؟”

در ششمین پرسش این یادداشت آمده است: “اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجی‌ها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آن‌ها توهین نمی‌کردم حالا خودم مجبور بودم به خارجی‌ها پناه ببرم؟”

“آیا اگر به جای متهم کردن مخالفین خودم به اقدام علیه امنیت کشور، وجود مخالف را می‌پذیرفتم و حتی آن را قانونی تلقی می‌کردم و برای آن‌ها حق قائل بودم نمی‌توانستم بیشتر برمسند قدرت باقی بمانم؟”، هفتمین و آخرین پرسشی است که در یادداشت این فرمانده سابق سپاه دیده می‌شود.

حسین علایی در پایان یادداشت خود آورده است: “دیکتاتور‌ها برای خود حق ابدی حاکم بودن بر مردم قائل هستند و در زمانی که در کاخ سلطنت با همراهان متملق و چاپلوس احاطه شده‌اند فرصت طرح این سئوالات را ندارند.”

این فرمانده سابق سپاه٬ یادداشت خود را با آیه قرآنی معنادار و هشدارگونه “فاعتبروا یا اولی الابصار” به پایان برده است.